شورایاری حلقهای در زنجیره دیپلماسی شهری
زهرا نژادبهرام ـ عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران
شورایاری نیز جزئی از نهادهای مدنی در جوامع است. در ایران موضوع شورایاری از سال 78 در شورای اول مطرح شد. در شورای اول در 10محله، در فاز دوم در 70یا 80محله شکل گرفت. در شورای دوم به 300محله رسید و در شورای سوم به کیفیسازی این شورایاریها پرداختند. موضوع شورایاریها در دموکراسی یعنی اینکه بگوییم جایگاه نهادهای مدنی در دموکراسی چگونه است؟ توجه به این سؤال در این مفهوم قابل توجه است که هر اندازه نهادهای مدنی از نظر تعداد، تنوع، مشارکت، حضور و تعداد اعضا عمق بیشتری داشته باشند و بتوانند درون جامعه شهری یا ملی فعالیت کنند، نشاندهنده ژرفا و ثبات دموکراسی است و بیانگر آن است که جامعه از استحکامات زیادی برخوردار است.
نهادهای مدنی درون جامعه مانند لنگرهایی هستند که میتوانند جامعه را به زمین متصل کنند و آن را سرپا نگه دارند. بهدلیل تنوع آرایی که در جامعه وجود دارد، احساس مفید بودن و حضور داشتن در جامعه در قالب این نهادها معنای خاص و متفاوتی خواهد داشت. انجمنهای علمی و تخصصی، خیریهها و انجمنهای مختلف و شورایاریها که در جامعه شکل گرفتهاند لنگرهایی هستند که جامعه را با ثباتتر هدایت میکند. این نشاندهنده آن است که افراد درون جامعه جایی برای گفتن و منظری برای دیده شدن دارند تا امکانی برای تأثیرگذاری و تصمیمگیری داشته باشند. نهادهای مدنی از این جهت نقش بزرگی در جامعه دارند و امکان دموکراسی را فراهم میکنند.
البته در قانون اساسی مفهومی به نام شورایاری نداریم و شورایاریها براساس یک تبصره در قانون شوراها شکل گرفت و خوشبختانه آثار بسیاری خوبی برجای گذاشت. این اتفاق مانند یک نهال جوان نیاز به رسیدگی و همدلی داشت تا جایی باز کند و به اهداف مورد نظر دست یابد. با این رویکرد فعالیت آغاز شد و شورای پنجم با باور نقش مؤثر شورایاریها در اعتمادزایی و تعامل و مشارکت انتخابات دور پنجم را با موفقیت برگزار کرد. حضور نمایندگان شورایاریها در صحن علنی شورا و ارتباط با نمایندگان شورا فرصتی کمنظیر بود که موضوع اتصال شورا به محلات را تبیین کند. شورایاری همان لایه زیرین در گسترش مشارکت و اعتمادزایی میان مدیریت اجرایی شهری فارغ از هر نوع تعلق گروهی و سیاسی است. البته نقدهایی نیز به شورایاری وجود دارد. در عین حال انتظاراتی نیز از شورایاریها وجود داشت که در تجربه 5دوره گذشته شاید آنچه از شورایاری انتظار میرفت با آنچه به وقوع پیوست، فاصله پیدا کرد.
شورایاریها از درون محلات شکل گرفتند و توانستند ارتباطی مستقیم با شهروندان برقرار کنند. شاید پیوند اصلی دموکراسی با مطالبات همین گوش فرادادن به مطالبات، خواستهها و نیازهای محلات و در عین حال تعامل با آنها باشد. این 354شورایاری قادرند بستری برای دیپلماسی شهری ایجاد کنند چرا که میتوان از روی آن الگوسازی کرد و اینگونه دیپلماسی شهری جایگاه خود را جستوجو میکند. البته در ارائه ملزمات شورایاریها کاستیهای زیادی وجود دارد.
اولین موضوع قانونی بودن آنهاست که باید از طریق مجلس شورای اسلامی صورت پذیرد. این یکی از موانع جدی برای رشد این نهاد است. در دوره پنجم شورایاریها با شکایت سازمان بازرسی مبنی بر غیرقانونی بودن فعالیت آنها، رأی بر این شد که شورایاریها جز این دوره اجازه فعالیت نداشته باشند.
مشکل دوم تمرکززدایی بود، سیستم حاکمیتی به شکل متمرکز است؛ آنهایی که به قدرت دسترسی دارند تمایلی به تقسیم آن ندارند.
مشکل سوم اینکه باور مردم با چالش روبهرو بود. مردم هنوز نتوانستهاند از شورایاریها بهعنوان فرصتی برای تعامل و بیان مطالبات و ارائه ایدهها برای حل مشکلات ارتباط لازم را برقرار کنند.
این نهاد باید پابرجا باشد و حلقه اصلی دموکراسی در شهر است. اما اینکه ملزومات ادامه کار آن فراهم شود جدی است. شاید بتوان از طریق نظرسنجی و فراخوان عمومی مطالبات مردم را جستوجو کرد اما تعامل و ارتباطات نقطه اتکا و سنگ زیرین شورایاریها بهعنوان یک نهاد مدنی در جوامع شهری، بهویژه جامعه شهری تهران است و حلقه اصلی دموکراسی با این گره پیوند برقرار میکند.
این تعامل فرصتی مناسب برای برقراری پیوند مردم و شورایاریهاست که میزان دسترسی به دموکراسی را عمیقتر میکند.
شورایاری در دیپلماسی شهری نقشی مؤثر دارد. شاید در مشاهدهای ظاهری این نقش را نتوانیم خوب تشخیص دهیم اما وقتی عمیقتر میشویم، وقتی که به حلقههای دموکراسی، تعامل شهروندان و ثبات اجتماعی میاندیشیم و کارکرد شورایاریها را در ارتباط با شورا و نهادهای تصمیمگیر درون آن بررسی میکنیم، به نقش مؤثری که در دیپلماسی شهری دارند، پی میبریم؛ چرا که دیپلماسی شهری فرصتی است برای ارتباط با شهرهای کشورهای مختلف. دیپلماسی شهری فرصتی است برای فراملی کردن مطالبات شهری. قدرت دیپلماسی شهری برگرفته از لایهها و بستر جامعه است.
در واقع موضوعات شهری و شهروندان که در قالب دیپلماسی شهری مطرح میشود، میتواند ارتباط و پیوند بین شهرها را بیشتر کند؛ چرا که همه از دردی مشترک رنج میبرند و بهدنبال کسب تجارب مشترک هستند. دنبال راههای نزدیک برای بهبود کیفیت زندگی در شهرها هستند. حالا هر چه میزان نهادهایی که میخواهند از طریق دیپلماسی شهری با بستر جامعه و شهروندان بیشتر ارتباط و تعاملات پیدا کنند افزایش یابد، امکان عملیاتی کردن اهداف و دستیابی به حرف مشترک بیشتر است.
در واقع اگر شورایاری را حلقهای در زنجیره دموکراسی و مردمسالاری درنظر بگیریم، پیوند عمیقی با دیپلماسی شهری دارد؛ چرا که سنگ بنای دیپلماسی شهری باور به دموکراسی و پذیرش حق شهروندان در ارتباط با شهروندان دیگر است. شورایاری کارکردی درون محلهای دارد اما قادر است مبانی مطالبهگری، مطالبهجویی و گفتوگو را درون جامعه نشر دهد. نهادی که با هدف بهبود شرایط زیست محلات فعالیت میکند کانونی برای آموزههای دموکراتیک است؛ چرا که برخاسته از رأی مردم است. مردمی که برای خواستههای خود رأی میدهند و صندوق رأی را کانون مطالبات خود میکنند، قادرند در دیپلماسی شهری نقش خود را ایفا کنند و مسائل شهری را به دور از روشهای موسوم دیپلماتیک و ارتباط کشورها که بر مبنای تحمیل خواست یک کشور است به کشور دیگر منتقل کنند. نهادهایی چون شورایاری شاید نه مستقیم بلکه غیرمستقیم، ارتباط و تعامل را بر کانون برنده – برنده معنا میکنند. این مهم در دیپلماسی شهری رمز حرکت بهسوی موفقیت در ارتباطات است.