• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
شنبه 1 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 13010
+
-

زیر آسمان شهر

مرد فروتن واژه‌ها

یادداشت
مرد فروتن واژه‌ها

کامران محمدی|روزنامه‌نگار و رمان‌نویس:

غلامحسین صدری‌افشار را نخستین و آخرین‌بار در تشییع جنازه مدیا کاشیگر دیدم. مرداد سال گذشته در تالار وحدت. بین جمعیت، کنار حجت‌الاسلام دعایی روزنامه اطلاعات ایستاده بود. درست جلوی من. با همان کتی که در همه عکس‌هایش پوشیده بود و عینک و بی‌خیالی عمیقش نسبت به دنیا و دارایی‌هایش که حالا از عکس‌ها و فرهنگ‌نامه‌ها بیرون آمده بود و نزدیکم ایستاده بود. در حوالی 83سالگی، سرحال به‌نظر می‌رسید. ذوق‌زده به دوستم گفتم: صدری‌افشاره.

گنگ و بی‌تفاوت نگاهم کرد و سری تکان داد. همه دوربین‌ها همانجا را نشانه رفته بودند. شاید بیشتر بابت حضور جناب دعایی و چند نویسنده و چهره دیگری که به مراسم آمده بودند و ما هم بین‌شان بودیم. کمی این‌پا و آن‌پا کردم و بی‌خیال دوربین‌ها رفتم جلو و کنارش ایستادم. تقریبا هم‌قدوقامت بودیم. گفتم: استاد خیلی خوشحالم که شما را از نزدیک می‌بینم. خوش‌اخلاق و مهربان گفت: خواهش می‌کنم. خیلی ممنونم. گفتم: من شما رو خیلی دوست دارم. می‌شه اجازه بدید شما رو ببوسم؟

پیش از اینکه من اقدامی کنم، بغلم کرد و پیش از اینکه من او را ببوسم، او مرا بوسید! «فرهنگ زبانزدها»ی او را سال‌ها و بارها خوانده و در کلاس‌ها معرفی کرده بودم. «فرهنگ‌نامه فارسی» سه جلدی‌اش که با همراهی یاران دیرینش «نسرین و نسترن حکمی» نوشته، یار دیرین همیشگی‌ام بوده است و حالا برای نخستین بار می‌توانستم از همه خدمتی که به زبان و ادبیات فارسی کرده بود، تشکر کنم...

اما مسئله فقط این نیست. صدری‌افشار طور قشنگی نسبت به دنیا و ظواهرش بی‌تفاوت بود. او از نسل انسان‌هایی بود که دیگر به‌سختی یافت می‌شوند. آدم‌هایی که بی‌حاشیه، ساده، متواضع، مفید و خلاصه وارسته زندگی می‌کنند. سه روز پیش او را در بهشت سکینه کرج به خاک سپردند، درحالی‌که تشییع جنازه‌اش خصوصی و بدون سخنرانی و اینطور کارهای مرسوم برای چهره‌ها برگزار شد. خودش اینطور خواسته بود. خواسته بود همه زندگی‌اش را صرف فرهنگ‌نویسی و کتاب و مطالعه کند و با سادگی و فروتنی روزگار بگذراند. پسرش، مزدک صدری‌افشار درباره‌اش می‌گوید: پدر من کسی بود که برای شناختن واژگان و اصطلاحات عامیانه مردم وقت زیادی می‌گذاشت. مثلا خودش به تنهایی به قهوه‌خانه‌های مختلف می‌رفت و با مردم هم‌کلام می‌شد و همزمان از اصطلاحات و واژگان آنها یادداشت بر‌می‌داشت. کاری که امروز کمتر کسی می‌کند. او گرچه به رابطه استاد و شاگردی بسیار احترام می‌گذاشت، اما خودش مردی بود خودساخته و خودآموخته. بسیار فروتن بود و حتی در زمینه کار خود می‌گفت ما راه کوچکی را باز کرده‌ایم، به این امید که دیگران بیایند و کار ناقصی را که ما در حد توان‌ و سوادمان انجام داده‌ایم تکمیل کنند. صدری‌افشار با مدرک دیپلم چند زبان ازجمله عربی و انگلیسی و لاتین می‌دانست. از او حدود 10فرهنگ مهم، 10کار ترجمه‌ای مهم به‌ویژه در حوزه تاریخ علم و کارهای ویرایشی بزرگی باقی مانده است. همینطور کتاب‌هایی که به نام دیگران نوشته است و هیچ‌کس از نام آنها مطلع نیست. او ۲۴ اسفند ۱۳۱۳ در ارومیه به دنیا آمده بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید