چرا صاحبان فیلمهای سینمایی برای اکران آنلاین آثارشان تردید دارند؟
مزایای یک اکران واقعی
محمدناصر احدی- روزنامهنگار
شاید بهترین توصیفی که گویای وضعیت سینمای ایران در این روزهاست، ابهام و استیصال باشد. اوج گرفتن کرونا برای چندمین بار که از دفعات قبلی نیز مرگبارتر است، سالنهای سینما را به تعطیلی کشاند و همانطور که انتظار میرفت، فیلمهای نوروزی نتوانستند سینماروها را به سینما رفتن ترغیب کنند. هر چند در همان اندکزمانی هم که سینماها باز بودند و فیلمهای نوروزی به نمایش درآمدند، شوقی برنینگیختند و شوری نیفکندند. رکود و سکون، رخوت و فتور چنان در رگ و پی سینمای ایران ریشه دوانده که گویی با دم مسیحایی هم نمیتوان معجزهای برای آن متصور بود و دورنمای آن، از گردوغبار ابهام و استیصال، تار و کدر است. در این میانه، برخی تهیهکنندگان و صاحبان آثار که از بیرونقی بازار لب به تحسر گزیده بودند، برای اینکه جلوی ضررشان را بگیرند، تصمیم گرفتند فیلمهایشان را راهی اکران آنلاین کنند. خبرهایی درباره اکران آنلاین فیلم های نوروزی منتشر شده اما هنوز زمان قطعی اکران آنلاین این فیلمها مشخص نیست. اما چرا صاحبان آثار برای اکران آنلاین فیلمهایشان مردد هستند و از این گزینه استقبال نمیکنند؟
ورای شک معقول
در روزهای نخست تعطیلی سینماها در پی شیوع کرونا، اکران آنلاین گزینهای منطقی بهنظر میرسید و پس از اینکه «خروج» (ابراهیم حاتمیکیا، 1398) یا «طلا» (پرویز شهبازی، 1397) ترجیح دادند راه صفحات نمایش کوچک را در پیش گیرند و اکران آنلاین را بیازمایند، فیلمهایی هم که حدس میزدند در این وضعیت کرونا شانس زیادی برای اکران فیزیکی ندارند، شیوه اکران آنلاین را برگزیدند. اما حالا که یک سال از نخستین اکران آنلاین میگذرد، گویا دیگر آن شوق و شور اولیه از بین رفته و حتی فروشهای میلیاردی اکران آنلاین برای برخی صاحبان آثار وسوسهانگیز نیست. از سوی دیگر، برخی فیلمها هم هستند که دیده شدنشان، به استقبال غیرمنتظرهای که از آنها در سینما میشود وابسته است. برای نمونه، «ماهی و گربه» (شهرام مکری، 1392) یا«پرویز»(مجید برزگر، 1391) با اینکه چند سال پیش در گروه کممخاطب «هنر و تجربه» اکران شدند اما استقبال از آنها حتی از بعضی فیلمهای عامهپسند هم بیشتر بود و همین استقبال باعث طولانی شدن اکرانشان شد (یا شاید هم اکران طولانیشان باعث استقبال زیاد مخاطب شد). حالا تصور کنید این دو فیلم یا فیلمهایی که کیفیتی شبیه این دو فیلم دارند، به جای اکران در سینما، از ابتدا باید اکران آنلاین را تجربه میکردند. در این صورت امیدی وجود داشت که توجهی برانگیزند و مخاطبی برای خودشان دست و پا کنند؟ البته میزان فروش این دو فیلم را باید نسبت به قیمت بلیت در سال اکرانشان درنظر گرفت. اما آنچه از میزان فروش مهمتر است، جایگاهی است که این دو فیلم در سینمای ایران پیدا کردهاند و احتمالا به این اعتبار دست نمییافتند اگر فرصت اکران نصیبشان نمیشد و قرار بود فقط در پلتفرمهای آنلاین به نمایش درآیند. اکران در سینما از این مزیت برخوردار است که توجه بیشتری را به فیلمها جلب میکند و بحثهای انتقادی جدیتری درباره فیلمها درمیگیرد. با این تفاصیل، طبیعی است که تهیهکنندگان و کارگردانان برای اکران آنلاین آثارشان تردید داشته باشند و ترجیح دهند که فیلمهایشان را ـ حداقل ـ در ابتدا روی پرده سینماها ببینند و بعد برای اکران آنلاین اقدام کنند. از سوی دیگر، انتشار نسخههای قاچاق فیلمهای اکران آنلاین، آنهم فقط چند ساعت پس از عرضه آنها در پلتفرمها، عامل دیگری است که اکران آنلاین را از محبوبیت اولیهاش دور کرده است.
اکران آنلاین فیلمسوزی است؟
سالها پیش که هنوز اکران آنلاین وجود نداشت، حتی اگر دستاندرکاران فیلمی میدانستند که امید زیادی به فروش فیلمشان در گیشه وجود ندارد، سعی میکردند فیلمشان را برای چند روز هم که شده در چند سالن سینما اکران کنند تا بتوانند آن را با قیمت بالاتری به شرکتهای شبکه نمایش خانگی بفروشند. در واقع این شرکتها به فیلمی که در سینما به نمایش درآمده بود، رقم بالاتری میپرداختند تا فیلمی که مستقیما راهی اکران شبکه نمایش خانگی شده بود. حالا هم بهنظر میرسد این فرمول تغییر زیادی نکرده؛ برای نمونه، در فروش 4میلیاردی و اندی فیلم «شنای پروانه» (محمد کارت، 1398) که گویا رکورد فروش اکران آنلاین را شکسته، نباید اکران منقطع و چندروزه این فیلم در سینماها را نادیده گرفت. شنای پروانه، بهرغم کیفیتش، به مذاق خیلی از منتقدان و خبرنگاران در زمان سیوهشتمین دوره جشنواره فیلم فجر خوش آمده بود و همین ستایشها دستاندرکاران فیلم را امیدوار کرده بود که پرفروشترین فیلم سال 1399را در چنته دارند، اما کرونا آمد و همه حساب و کتابها را بههم زد. با این حال، همان چند روزی که فیلم در چند مقطع در سالنهای سینما به نمایش درآمد در استقبال از آن در اکران آنلاین بیاثر نبود. البته، نباید فراموش کرد که نسخه قاچاق این فیلم خیلی زودتر از اکران آنلاین آن در اینترنت پخش شد و این مسئله نیز در فروش آنلاین آن بیاثر نبوده است. ولی احتمالا اگر نسخه قاچاق «شنای پروانه» درنیامده بود، چهبسا صاحبان آن سختتر به اکران آنلاین رضایت میدادند. همین چند روز پیش، مرتضی فرشباف، کارگردان فیلم «تومان» که اتفاقا در همین جشنواره سی و هشتم فیلم فجر به نمایش درآمده بود، به مهر گفته بود: «این فیلم قرار بود بهصورت اینترنتی اکران شود ولی ما از این اکران انصراف دادیم چون شرایط بهگونهای شد که ممکن بود فیلم از دست برود. ما با مشورتی که با دوستان تهیهکننده کردیم به این نتیجه رسیدیم که فعلاً صبر کنیم. به همین دلیل «تومان» فعلاً مسیر فستیوالهای خارجی را طی میکند. این فیلم پخشکننده خارجی هم داشت ولی بهدلیل وضعیت کرونا قرارداد ما یک سال و نیم به تعویق افتاد. آن زمانی که ما قصد اکران اینترنتی «تومان» را داشتیم بهنظر میرسید چشمانداز مناسبی برای اکران آنلاین وجود دارد، ولی در گذر زمان، فیلم در مسیر اخذ پروانه نمایش و انجام اصلاحیه، دیگر آن پیک زمان مناسب برای اکران آنلاین را از دست داده بود، در همین فاصله هم مخاطب به فیلمهای اکران آنلاین بیاعتماد شده بود. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم فیلم را نسوزانیم چون به محض اینکه فیلم در بستر آنلاین قرار میگرفت، به شکل غیرقانونی در دسترس افراد قرار داشت. ما هم تصمیم گرفتیم زحمت بچهها و هزینهای را که تهیهکننده کرده است، به هدر ندهیم و اکران را بهگونهای جلو ببریم که «تومان» قابلیت بازگشت سرمایهاش را داشته باشد.» فرشباف که نگران قاچاق فیلمش است در ادامه گفته بود: «قضیه اکران هماکنون خیلی پیچیده شده است، ما هم کمی نگران بودیم و با خود گفتیم بگذاریم تکلیف چرخه اکران کمی روشن شود، دورنمایی داشته باشیم و بعد اقدام به نمایش «تومان» کنیم.»
افول نقد، غیاب شور
نکته دیگر درباره بیرغبتی به اکران آنلاین ـ چه از طرف صاحبان آثار و چه از طرف مخاطب ـ وجود دارد که شاید در نگاه اول چندان جلب توجه نکند و آن افول نقد فیلم است. در ماههای اخیر، بهخصوص پس از برگزاری جشنواره فیلم فجر سال پیش، برخی از منتقدان حرفهای و باسابقه درباره افول نقد فیلم و رونق صفحات مجازی که ـ به جای نقد ـ به ستایش محض از فیلمها میپردازند هشدار دادهاند. نقد جدی و حرفهای فیلمهای اکران آنلاین هنوز در میان نشریات سینمایی و حتی روزنامهها چندان جدی گرفته نمیشود و انگار تا فیلمی روی پرده نرود، برای اهل نقد رسمیت پیدا نمیکند تا درباره آن بنویسند و از زوایای مختلف نقدش کنند. از میان فیلمهایی که اکران آنلاین را آزمودهاند، چند فیلم بودهاند که با خوانش انتقادی جدی مواجه شده باشند؟ در ایجاد این فضا، سامانههای نمایش درخواستی نیز بیتقصیر نیستند. این سامانهها از جای خالی نقد حرفهای استفاده و خودشان شروع به تولید محتوایی کردند که قاعدتا بهدنبال تبلیغ برای محصولاتی است که این پلتفرمها نمایش میدهند. تکلیف آن دسته از صفحات مجازی هم که هر نوع فیلمی را هم میستایند و در وصف ویژگیهای داشته و نداشته هر فیلمی، با نثری مغلوط و پر دستانداز، لاطائلات و ترهاتی را سر هم میکنند که مشخص است. این صفحات مجازی صرفا به مرض جوزدگی و نشناختن سینما مبتلا نیستند؛ بلکه اسکناسهایی که خرج چرب کردن سبیل گردانندگان این صفحات میشود، اصلیترین عامل در حمایت این صفحات مجازی از فیلمهایی است که حتی برای عامیترین تماشاگران بیبهره از جذابیتند. فیلمهای اکران آنلاین هنوز برای آنکه بتوانند به شکلی مرجح از اکران تبدیل شوند و بازار مطمئنی برای خودشان دست و پا کنند، باید از موانع مختلفی که در این گزارش به آنها اشاره شد بگذرند. باید منتظر ماند و دید آیا روزگاری که بساط کرونا در کشور جمع شود، این نوع اکران همچنان محصولاتی برای نمایش پیدا خواهد کرد یا خیر.