مهدیا گلمحمدی
مارکتواین، نویسنده آمریکایی و خالق رمان «شاهزاده و گدا» زمانی که این داستان را در سال1881 به چاپ رساند به خوبی میدانست که چرا شاهزاده و گدای داستانش باید به لحاظ ظاهری از هر نظر شبیه باشند. فقط در این صورت نویسنده میتوانست شخصیتهای داستانش را نمادی از ذات و خمیرمایه یکسان افراد جامعه و برخورداری متفاوت آنها از جایگاه اجتماعی و ثروت قرار دهد. ادوارد و تام در این رمان با وجود شباهت دوقلو وار و همسان بودنشان یکی ولیعهدی غرق در جواهرات و دیگری گدایی ژندهپوش است. آنها لباسها و جایگاهشان را با یکدیگر عوض میکنند تا از مزایای زندگی دیگری استفاده کنند. اگر با قدرت تخیل، یکبهیک افراد جامعه خود را بهعنوان متغیرهای متفاوت در فرمول و فضای رمان مارکتوین قرار دهیم، مشاهده میکنیم که این فرمول در این فضا هم جوابهای مشابهی دارد. ولیعهد داستان، همان 0.5درصد از صاحبان حسابهای بانکهای داخلی هستند که 52درصد از نقدینگی بانکها را در اختیار دارند. از بدنه لاغر شده قشر متوسط هم که بگذریم در این نمایش واقعی برای بقیه افراد جامعه فقط کاراکتر و شخصیت دوم و در سودای ثروت باقی میماند. نمیخواهیم وارد بحثهای پیچیده توزیع سرمایه در جوامع زیر چتر کاپیتالیسم و سوسیالیسم شویم و یکی را برای رسیدن به مدینه فاضله خیالی توصیه کنیم که در این جوامع هم 300نفر به اندازه 3میلیارد نفر دیگر ثروت دارند؛ اما آنچه مسلم است در کشورهایی که این توزیع نابرابر درآمدی را به حداقل رساندهاند، گرفتن مالیات بر درآمد تصاعدی از توانگر و توزیع آن بهعنوان خدمات میان قشر ضعیف ازجمله راهحلهای غیرقابل انکار است. قشر کارگر در چنین جوامعی از خدماتی بهرهمند میشود که قشر توانگر با مالیات متناسب بر درآمد خود آن را پرداخته است. هزینهای که پرداختش منتی هم بر سر قشر کارگر نیست؛ زیرا بهطور مستقیم از تلاش این قشر زحمتکش بهدست میآید. از میان بردن قطعی نابرابری درآمدی هرچند ایدهای دستنیافتنی و ایدهآلگرایانه است، اما کاهش این نابرابری را میتوان برای جذب حتمی مالیاتهای تصاعدی هدف قرار داد.
شنبه 16 اسفند 1399
کد مطلب :
126024
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/NkRL8
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved