• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 10 دی 1399
کد مطلب : 120367
+
-

داستان راستان

با آمدن ضرغامی به معاونت سینمایی، جناح راست با قدرت بیشتری پیش‌می‌رود

سینما
داستان راستان


سعید مروتی 

تغییر مدیریت سینما در سال74 ادامه می‎‌‎یابد. محمدحسین حقیقی با کمتر از یک سال حضور در فارابی جای خودش را به محمد رجبی می‎‌‎دهد. در شروع پاییز، مهدی فرید‎‌‎زاده از معاونت سینمایی، استعفا و مصطفی میرسلیم وزیر ارشاد، عزت‎‌‎الله ضرغامی را به‌جای فرید‎‌‎زاده منصوب می‎‌‎کند. ضرغامی هم همه مدیران را عوض می‎‌‎کند جز حمید خاکبازان، مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی که سینمایی‎‌‎ها با او مشکلات جدی دارند. در تابستان74 دعوای بهروز افخمی و خاکبازان بالا گرفت و در اوج تنش‎‌‎ها بر سر سختگیرانه‎‌‎تر شدن قواعد ممیزی، به‎‌‎نظر می‎‌‎رسید مدیر سینمایی تازه، فکری هم برای اداره نظارت کند؛ اتفاقی که رخ نداد. احتمالا به این دلیل که جریان راست، موافق عملکرد خاکبازان بود. پیش از آن و در آخرین روزهای خرداد 74نامه انتقادی 214سینماگر به وزیر ارشاد جنجال‎‌‎هایی به‌پا کرده بود. آنچه واضح بود شکاف میان سینماگران و وزارت ارشاد بود؛ شکافی که مدام عمیق‎‌‎تر می‎‌‎شد. در همین سال خانه سینما به‎‌‎عنوان تشکل صنفی‎‌‎ای که در اختیار ارشاد قرار نداشت، به مرور شکل گرفت و هویت جدی‌تری یافت. خانه‎‌‎ای که در سال‎‌‎های بعد هم هرگز در اختیار جناح راست قرار نگرفت. سال74، «بادکنک سفید» دوربین طلایی جشنواره کن را برد و «سلام‌سینما» در فستیوال سر و صدا به‌پا کرد. سینمای جشنواره‎‌‎ای همچنان به حرکت خود ادامه می‎‌‎داد. در شرایطی که بحران مخاطب جدی‎‌‎تر شده بود، تلویزیون به کمک سینما آمد و پدیده فیلم- مجموعه به‎‌‎عنوان راهکاری برای عبور از بحران اقتصادی در دستور کار قرار گرفت.
درحالی‎‌‎که کارگردان‎‌‎های مورد حمایت انوار و بهشتی از شرایط موجود ناراضی بودند، سینماگران مغضوب دهه60، وضعیت بهتری داشتند؛ از جیم سازان مشهور گرفته تا چهره‎‌‎هایی چون ایرج قادری که پس از یک دهه ممنوع‌الکاری مجوز فعالیت گرفته بودند. «می‌خواهم زنده بمانم» که در جشنواره سیزدهم از سوی منتقدان ملقب به صفت خوش ساخت‎‌‎ترین فیلمفارسی تاریخ سینمای ایران شده بود، در اکران74بیشتر از هر فیلم دیگری در تهران فروخت و در شهرستان‎‌‎ها فقط اکشن «پرواز از اردوگاه» بیشتر از ملودرام ایرج قادری تماشاگر یافت. در سال‎‌‎های رونق اکشن‎‌‎سازی‎‌‎ هر فیلم حادثه‌پردازی با هر استانداردی از تولید می‎‌‎توانست در اکران شهرستان به سود برسد یا دست‎‌‎کم سرمایه‎‌‎اش را برگرداند؛ در سالی که هنوز کلاه قرمزی و پسرخاله در سال دوم اکرانش مخاطب جذب می‎‌‎کرد (بیش از یک میلیون و 800هزار تماشاگر در سال74). در سالی که بیشتر فیلم‎‌‎ها اکشن بودند فیلم‎‌‎های «زیر درختان زیتون»، سلام سینما، «کیمیا»، «روسری آبی»، «روز واقعه» و «پری» هم اکران شدند تا پرچم سینمای نوین ایران همچنان بالا باشد. روسری آبی هم عشق پیرانه سر داشت و هم نشانه‎‌‎هایی از رئالیسم اجتماعی غایب در بیشتر فیلم‎‌‎های آن دوران. کیمیا ترکیبی از مهارت خلق سکانس‎‌‎های جنگی و ملودرام را به نمایش می‎‌‎گذاشت. سلام سینما آخرین شعبده مخملباف بود. پری میان جوانان پایتخت دوستدارانی داشت که «به خاطر کوزه به سرها» فیلم خوش تصویر مهرجویی را ستایش می‎‌‎کردند و بیشتر از پری و اسد، شیفته داداشی می‎‌‎شدند. سال74 که از نیمه گذشت «زیردرختان زیتون» روی پرده سینما عصر جدید آمد. تا پایان سال فیلم کیارستمی از پرده عصر جدید پایین نیامد و از سالنی به سالنی دیگر منتقل شد تا هنری بازان تهران فرصت تماشای دلپذیر‎‌‎ترین فیلم کیارستمی را از دست ندهند. در بهمن 74، ضرغامی دبیر جشنواره‎‌‎ای شد که بیشتر فیلم‌هایش در زمان مدیریت قبلی پروانه ساخت گرفته بودند. در اوج دلخوری‎‌‎ها و انتقادها از ارشاد، جشنواره چهاردهم فجر، با وجود انبوه فیلم‎‌‎های نازل و زیر استانداردش، تک‌ستاره هم کم نداشت. با «ضیافت» و «برج مینو» و «لیلی با من است» و «بازمانده» و «پدر» و «بوی پیرهن یوسف» و «نجات یافتگان» و «سفر به چزابه» اوضاع آنقدر‎‌‎ها هم اسفناک به‎‌‎نظر نمی‎‌‎رسید. فیلم‎‌‎هایی که بار دیگر این فرضیه را اثبات می‎‌‎کردند که در بدترین دوران هم همیشه چند نفری هستند که خلاف جریان آب شنا می‎‌‎کنند و به نتیجه می‎‌‎رسند یا برعکس امکان استفاده مطلوب از شرایط را می‎‌‎یابند و محصول قابل توجهی می‎‌‎سازند. در بهمن 74 به‎‌‎نظر می‎‌‎رسید در یکی از ناامیدکننده‎‌‎ترین ادوار جشنواره فجر، از هر دو گروه فیلمسازان سرحالی حضور دارند که در سیستم نظارت و ارزشیابی خاکبازان هم توانسته‎‌‎اند راه خودشان را بروند و فیلم خودشان را بسازند. سال74 بیضایی و تقوایی هم کوشیدند فیلم بسازند و باز هم نشد و نتوانستند. «انسان کامل» تقوایی و«چه‎‌‎کسی رئیس را کشت» بیضایی فیلمنامه‌هایشان تصویب شد و پروانه ساختشان صادر. فیلم تقوایی پرهزینه بود و ظاهرا در اولویت‎‌‎های سازمان‎‌‎های برخوردار قرار نداشت و بخش خصوصی هم فاقد بضاعت برای تولیدش بود. فیلم بیضایی هم مدت‎‌‎ها در پیش‌تولید متوقف شد تا اینکه بیضایی در نهایت عطایش را به لقایش بخشید. سال74 به‎‌‎نظر می‎‌‎رسید که علی حاتمی سرانجام موفق به ساخت فیلم زندگی تختی خواهد شد. هدایت فیلم و سیما فیلم وسط آمده بودند و دکورها زیرنظر حاتمی ساخته می‎‌‎شدند که کمر دردهای حاتمی در نهایت او را راهی دکتر و آزمایش کرد و زمستان بود که در لندن حاتمی بستری و شیمی درمانی شد. زمستان74آخرین زمستانی شد که علی حاتمی آن را دید.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :