ابر لژیونرها
پروندهای برای 3 لژیونر طلایی فوتبال ایران و 3 استعداد ناب دیگر که سوختند
این خاطرهسازان
فوتبال ایران لژیونر خوب زیاد داشته و الان هم بعضیها مثل علیرضا جهانبخش، سردار آزمون، مهدی طارمی، کاوه رضایی و... هستند که در فرنگستان برای فوتبال ایران کسب آبرو کنند. با وجود این شاید 3 نفر استحقاق آن را داشته باشند که تحت عنوان «ابر لژیونر» دستهبندی شوند؛ 3ستاره که طی دوران کوتاه و بلند حضورشان در بوندسلیگای آلمان خوش درخشیدند و خاطرات زیبای زیادی ساختند.
نشد که بشه
گزارشگران فوتبال عبارت رایجی دارند که از نظر دستور زبانی غلط است، اما از نظر معنایی کاملا مفهوم را میرساند:«نشد که بشه.» بعضی جاها واقعا غیراز این عبارت هیچ حرف دیگری در مورد برخی ناکامیها نمیشود زد. ما 3بازیکن بسیار خوب در رده ملی داشتیم که هر سه لژیونر شدند و به اروپا رفتند. از نظر فنی حقشان بود بدرخشند و به جاهای بهتر و بزرگتری برسند، اما هر کدام به دلایل مختلف متوقف شدند.
علی دایی
دیر، اما درخشان
امروز باورش برای ما سخت است که یک بازیکن ایرانی در 28سالگی راهی سطح اول فوتبال اروپا شود، اما نهتنها یک سیاهیلشکر نباشد، بلکه سال به سال رشد کند. این حکایت علی دایی است که تابستان 76راهی آرمینیابیلهفیلد شد، 25بازی برای این تیم انجام داد و 7گل هم به ثمر رساند. همین 7گل کافی بود تا دایی تابستان سال بعد به بایرنمونیخ ملحق شود؛ یک سوپرانتقال که برای فوتبال ایران بسیار جذاب بود. دایی 26بازی، عمدتا بهعنوان نفر جانشین به میدان رفت و 6گل برای بایرن زد. هنوز هم بسیاری از ایرانیان کارستن یانکر بیمو را که نسبت به دایی برتری خاصی نداشت و بیشتر از ستاره تیم کشورمان به میدان میرفت، نبخشیدهاند. دایی با بایرن در فینال لیگ قهرمانان برابر منچستریونایتد هم حاضر بود، اما چون تیم آلمانی تا آخرین دقیقه جلو بود، نیازی به حضورش در زمین احساس نشد. حتما چهره غمگین او را در مراسم اهدای مدال به یاد دارید. شهریار سپس به هرتابرلین پیوست و دوران سه ساله موفقی در این تیم داشت. دبل او برابر چلسی و گل زیبایش به میلان ایتالیا هرگز از حافظه هواداران فوتبال ایران پاک نمیشود.
علی کریمی
کوتاه و فراموشنشدنی
او حسرت بزرگ همه ماست؛ کسی که میتوانست قلهنشین فوتبال باشد، اما به خیلی کمتر از حقش قناعت کرد. علی کریمی بهترین سالهای فوتبالش را در امارات تلف کرد. محصول ریختوپاش استعداد او در این کشور، یک علاقه جنونآمیز از سوی اماراتیها بود؛ کسانی که آژیر به ورزشگاه میآوردند تا همزمان با دریبلهای علی کریمی آن را به صدا دربیاورند. او 4 سال در الاهلی وقت تلف کرد و تازه در 27سالگی راهی بایرنمونیخ شد. ول کنید این کلکلهای بچهسالانه را که مثلا فلان سایت پرت در آلمان کریمی را جزو خریدهای ناموفق بایرن حساب کرده؛ واقعیت این است که حضور او در آلمان بسیار باکیفیت و غافلگیرکننده بود. در نخستین هفته بوندسلیگا زمانی که کریمی در نیمه دوم بازی با مونشنگلادباخ به میدان رفت، گزارشگر دوبیاسپورت گفت: «انگار صد سال است دارد برای این تیم بازی میکند». کریمی طی 2سال 42بار برای بایرن به میدان رفت و در این مدت بسیاری از کارشناسان آلمانی به تمجید از او پرداختند، اما یک مصدومیت سنگین و کمانگیزگی ذاتی جادوگر باعث خاتمه این دوران طلایی شد. فرض کنید اگر استعداد کریمی با پشتکار علی دایی ترکیب میشد، چه اتفاق حیرتانگیزی رخ میداد. حیف!
مهدی مهدویکیا
سلطان پاس گل بوندسلیگا
مهدی مهدویکیا باثباتترین و درخشانترین لژیونر تاریخ فوتبال ایران بود. او سال77 به بوخوم آلمان پیوست و بعد از یک فصل بازی باکیفیت برای این تیم راهی هامبورگ شد. شاید کمتر کسی تصور میکرد این حضور 8سال به داراز بکشد، اما مهدویکیا با نمایشهای دیوانهوارش در سمت راست زمین، هواداران تیم آلمانی را مفتون کرده بود؛ همانها که شعار «میدی، میدی» را برایش ساختند و هر بار فریاد میکشیدند. او 2فصل از سوی هواداران هامبورگ بهعنوان بهترین بازیکن تیم انتخاب شد و یک فصل هم از نشریه کیکر لقب بهترین بال راست بوندسلیگا را دریافت کرد. مهدویکیا بیش از 250بار در بوندسلیگا به میدان رفت، 29گل به ثمر رساند و حدود 50پاس گل برای همبازیانش ارسال کرد. کیا چند سال پیش بهعنوان یکی از 11بازیکن قرن باشگاه هامبورگ انتخاب شد و جایزه توپ طلای آسیای او هم در موزه همین باشگاه قرار دارد. مشهورترین نمایش مهدی طی دوران طولانی حضورش در اروپا، دیدار هامبورگ و یوونتوس بود که به تساوی 4 بر 4 انجامید. کیا در این مسابقه یک گل زد، یک پنالتی گرفت و یک پاس گل داد. حالا اما هی از نیمکتنشینی بچههایمان در ژوپیلر لیگ بلژیک خبر کار میکنیم!
کریم باقری
افسوس بزرگ
اگر از خداداد عزیزی بپرسید بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران کیست، درجا جواب میدهد: «کریم باقری». شاید خیلیها در این مورد با خداداد همعقیده نباشند، اما حتی همان خیلیها هم قبول دارند که کریم یک بازیکن کمنظیر در فوتبال ایران بود؛ خوشاستیل، سر بالا، چهارشانه، سر زن، توپگیر، شوتزن با شم گلزنی بالا. کریم بهعنوان یک هافبک دفاعی، با 50گل بعد از علی دایی دومین گلزن برتر تاریخ تیم ملی به شمار میآید. او تابستان 76همراه با علی دایی راهی آرمینیابیلهفیلد آلمان شد و دوفصلونیم برای این تیم بازی کرد، اما سرنوشت این دو بازیکن بسیار متفاوت بود. دایی از بیلهفیلد به بایرنمونیخ و هرتا رفت و مخصوصا در برلین ستاره بود، اما کریم باقری سر از النصر امارات درآورد. کریم البته یک فرصت دیگر برای جهش داشت؛ زمانی که سال79 به چارلتون انگلستان پیوست، اما خب خاک جزیره هرگز با فوتبالیستهای ما مهربان نبود و کریم هم آنجا فقط یکبار به بازی گرفته شد. آیا فاصله کیفی باقری و دایی واقعا اینقدر بود؟ نه، اما بعضیها معتقدند فاکتورهایی مثل کمکاری باقری در یاد گرفتن زبان انگلیسی به او لطمه زد.
خداداد عزیزی
به کان هم گل زد، اما...
از نسل طلایی 98 باید به خداداد عزیزی هم اشاره کرد؛ بازیکن خوشتکنیکی که قطعا حقش در اروپا بیش از اینها بود. خداداد البته از سال 76 تا 79 در کلن آلمان توپ زد، اما در مجموع فقط 20بار برای این تیم به میدان رفت. فصل اول حضور عزیزی در کلن عمدتا به نیمکتنشینی گذشت و حتی گلزنی به بایرنمونیخ و الیور کان هم برایش معجزه نکرد. بعد هم که کلن سقوط کرد و 2سال بعدی حضور خداداد در آلمان در دسته دو سپری شد. انتخاب بعدی او رسما واویلا بود؛ جایی که غزال تیزپای فوتبال ایران سر از تیم سنخوزه در لیگ آمریکا درآورد. خداداد بعد از یک سال اتلاف وقت در آمریکا، یک سال هم برای النصر امارات بازی کرد تا کمکم مهیای بازگشت به لیگ ایران شود. فرنگنشینی برای خداداد هرگز ثمره لازم را نداشت؛ بازیکنی با تکنیک و سرعت بالا که راحت دریبل میزد و چارچوب را هم خوب پیدا میکرد. همین اواخر سر درد دل خداداد در یک مصاحبه باز شد و گفت: «بعد از جامجهانی۹۸ دو باشگاه اتلتیکو مادرید و تاتنهام به من پیشنهاد دادند اما چون تحت قرارداد کلن آلمان بودم آنها اجازه ندادند به تیم دیگری بروم».
آندرانیک تیموریان
حیف شدی پسر
آندرانیک تیموریان هم یکی از کاملترین هافبکهای دفاعی تاریخ فوتبال ایران بود. مسلط، تنومند، شوتزن و جنگنده. آندو سوپرایز تیم ملی ایران در جامجهانی2006 بود. در شرایطی که او در ابومسلم توپ میزد، برانکو این بازیکن را به تیم ملی فرا خواند و در هر سه بازی مرحله گروهی از تیموریان استفاده کرد. درخشش این بازیکن به حدی بود که بعد از جامجهانی با پیشنهاد بولتون از انگلستان مواجه شد و به این تیم پیوست. آندو، 2فصل در بولتون بازی کرد. او سال اول هر از گاهی، مخصوصا در تورنمنتهای فرعی به بازی گرفته میشد و حتی در یک بازی جام اتحادیه دبل کرد، اما بعد از جدایی سام آلاردایس از بولتون دیگر مورد اعتماد سرمربیان بعدی قرار نگرفت. آندو سپس راهی فولام شد و یک سال کامل آنجا روی نیمکت نشست. انگار فوتبال انگلستان قسم خورده بهترین ستارههای ما را در بهترین سالهای جوانیشان بگیرد و بسوزاند. نهایتا بعد از یک دوره حضور قرضی در بانزلی، تیموریان به ایران برگشت. عجیب است که او با این همه استعداد، بختش را برای درخشش در هیچکدام از دیگر لیگهای اروپایی امتحان نکرد. تیموریان میتوانست یکی از جاودانهترین لژیونرهای فوتبال ایران شود، اما نشد.