عملیات اروند
اولین درگیری مرزی ایران و عراق
ولیالله حامی
درگیری مرزی ایران و عراق، سابقهای طولانی در تاریخ دارد و محدود به سالهای1348، 1352 یا حتی جنگ تحمیلی هشتساله نمیشود. ریشههای تاریخی این درگیری مرزی به استقلال عراق در سال1920 میلادی و تشکیل کشور عراق از سه ایالت بصره، بغداد و موصل بازمیگردد که پس از فروپاشی عثمانی اتفاق افتاد. پس از سال 1920با فروپاشی عثمانی، عراق تحت قیمومیت انگلستان قرار گرفت اما این قیمومیت هم دوام نداشت و بالاخره در سال1932، استقلال کامل عراق رقم خورد. از زمانی که دولتهای عراقی روی کار آمدند، پانعربیسم و ملیگرایی آنها منجر به درگیری با کشورهای مختلف حتی با کشورهای همسایه عرب و بهویژه با همسایهای که طولانیترین مرز خشکی را با آن دارد، یعنی ایران شد که ادعاهای مرزی دوطرف همیشه پایدار بوده. عراقیها همواره ادعا داشتند که «مناطق نفتخیز خوزستان که در زمان عثمانی جزوی از عراق محسوب میشده، باید به عراق بازگردانده شود» و انگلستان و عثمانی این مناطق را یعنی خوزستان و به ادعای خودشان «عربستان» را – نام عربستان را برای خوزستان انتخاب کرده بودند!- به ایرانیها دادهاند که باید به دامان کشور اصلیاش بازگردد. این درگیریها با شدت و ضعف و بیش و کم ادامه داشت تا دهه1340 که آغاز تنشهای جدی میان ایران و عراق به شمار میرود؛ چرا که در اواخر این دهه با کودتایی در عراق، عبدالرحمان عارف سرنگون شد و احمد حسن البکر، رهبر حزب بعث، به قدرت رسید؛ حزبی که نفر دومش صدام حسین بود. در سال نخست روی کارآمدن حزب بعث، دولت عراق به تحکیم پایههای قدرتش در داخل پرداخت و نسبت به درگیری با همسایهها اقدامی نکرد اما پس از آن، حزب بعث، دوباره ادعاهای مرزی را این بار با شدت بیشتری پیگیری کرد و اواخر خرداد 1347 دست به اخراج ایرانیهای مقیم شهرهای مختلف عراق زد که اغلب هم در شهرهای مذهبی مانند نجف، کربلا و سامرا سکونت داشتند. حدود 50هزار تن از ایرانیهایی که در عراق ساکن بودند به دلایل واهی اخراج شدند و دولت عراق اموالشان را مصادره کرد؛ پس از آن و در سال 1348 یک درگیری سه تا پنجروزه بین ایران و عراق درگرفت که به تیراندازی هوایی و بیهدف طرفین در مرزها منجر شد. ریشه این درگیری برسر شطالعرب به تعبیر عراقیها و اروندرود از نگاه ایرانیها بود. وقتی عثمانی سقوط کرد و انگلستان قیمومیت عراق را برعهده گرفت، ایران و عراق برسر حق کشتیرانی و منافعی که درباره این رودخانه مرزی داشتند، اختلاف پیدا کردند. عبدالکریم قاسم ادعا میکرد که کل شطالعرب از آن عراقیهاست و ایرانیها اگر بخواهند از این رودخانه استفاده کنند، باید با اجازه عراقیها باشد. اما ایران بر این باور بود که در همه دنیا حدود رودخانههای مرزی براساس خطالقعر یا همان تالوگ- تقسیم رودخانه بین دو کشور- مشخص شدهاند و ایران و عراق هم به همین شکل باید از اروندرود استفاده کنند. در مقابل این منطق، معاون نخستوزیر عراق موضوع خوزستان را پیش کشید و ادعا کرد که درمورد شطالعرب هیچگونه اختلافی نیست؛ اختلاف اصلی برسر خوزستان است که به ادعای او از دوره عثمانی به ایران انتقال یافته، قیمومیت انگلستان باعث آن شده و ایران باید آن را پس بدهد. این درگیریهای لفظی و محدود که در اواخر دهه40 اتفاق افتاد، باعث شد که ایران در بهار سال1348، به نشانه اعتراض، قرارداد مرزی 1316 با عراق را ابطال کند. پس از آن بود که درگیریهای محدود مرزی درگرفت که البته کار به کشت و کشتار نرسید.
در سال1971 (1352خورشیدی) با خارجشدن انگلستان از منطقه، ایران سعی داشت ژاندارمی منطقه را برعهده بگیرد و در دکترین نیکسون، رئیسجمهور آمریکا، ایران ژاندارم منطقه محسوب میشد. با تبادل جزایر تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی با خودمختاری بحرین که با یک همهپرسی ظاهری صورت گرفت و تعلق جزایر سهگانه برای ایران مشخص و مسجل شد، عراق بهشدت در اتحادیه عرب اعتراض کرد و سعی داشت عربها را با خود همراه کند. درگیری سالهای1348 تا سالهای 1352و 1353که به قطع روابط سیاسی دو کشور منجر شد، اوج تنشهای بین دو کشور در دوره پهلوی است. همین آتشهای زیر خاکستر بود که در جنگ هشتساله عراق و ایران شعلهور شد.