الهام مصدقیراد- روزنامهنگار
هویت معماری خانههای ایران مانند هر معماری بومی، با فرهنگ و اقلیم سرزمینش پیوند خورده است. معماری درست و فاخری که گذر زمان، تصاویر کارت پستالی از معماری اروپایی و تقلید کورکورانه، طی سالها دچار دگرگونیاش کرد چند ویژگی شاخص دارد. توجه به اندرونی و بیرونی و جداسازی بخش عمومی و خصوصی، تلفیق و بهکارگیری آب و گیاه در کنار معماری، عدمدید و دسترسی راحت از بیرون خانه به درون خانه، توجه به نیازها با درنظرگرفتن سبک زندگی و اقلیم هر منطقه و لحاظ کردن آن در معماری خانه و چندین خصیصه و نشانه دیگر که همگی بر آسایش و آرامش ساکنان یک خانه در منطقهای مشخص تأکید داشتند. بخشی از این ویژگیها را اما تقلید از سبک اروپایی از خانههایمان گرفت و بخشی دیگر را شاید تراکم جمعیت در شهرهای بزرگ.
اما داستان به همین جا ختم نشد؛ فقط خانههایمان نبودند که تغییر شکل دادند؛ شهر و خیابان و محلهمان نیز به مرور دچار تغییر و دگرگونی شدند که تنها با برچسب توسعه مدرن توجیهشان کردند. شهر و کوچه و خیابان با همه عناصرشان متعلق به شهروندان بودند. عابران پیاده در شهر فرصت مکث ، خیال ، تمرکز و آسایش خیال را تجربه میکردند. کودکان در کوچههای آرام، بدون ترس با همسالانشان میچرخیدند و هویتشان را میشناختند و تجربه میاندوختند. بخشی از اینها خاطرات دوری نیستند. نسلی از ما به یاد دارد بعدازظهرها بعد از فروکش آفتاب داغ، صدای بچهها در کوچه میپیچید؛ بچههایی که چهرهها، مغازهها و پاتوقهای محلهشان را میشناختند و با آنها خودشان را معرفی میکردند. شهر متعلق به مردمانش بود و کوچه و خیابانش بر آرامش و آسایش عابرانش تأکید داشت؛ همانطور که تأکید خانههایش بر آسایش و آرامش ساکنانش بود. اما همین آسایش و آرامش معابر نیز دگرگون شد، رنگ باخت و خودرو جای عابران پیاده را تنگ کرد و شهر را از صاحبانش ربود.
نگاه توسعه شهر فقط بهخودروها بود. توسعه معابر، احداث بزرگراههای متعدد، حذف عابران پیاده و شهروندان از سطح زمین و انتقال آنها به زیر یا بالاتر از سطح برای افزایش سرعت خودروها، چند تکه کردن محلههایی یکپارچه با عبور بزرگراه از میان آنها ازجمله اتفاقاتی است که طی چند دهه اخیر تهران را گرفتار خود کرده است. راه رفتهای که بسیاری از کشورها تا انتها رفته و بازگشتهاند.
البته نه اینکه بوستانی احداث نشده باشد، نه اینکه معبری پر از عابر به روی خودروها بسته نشده باشد، نه اینکه پاتوقی حتی چند متر بالاتر از زمین برقرار نشده باشد، نه اینکه مترو بهعنوان نماد احترام به شهروندان پیاده توسعه نیافته باشد، نه! اما سرعت و حجم اقدامات انجام شده هنوز با تغییرات سنگین و پرهزینه چند دهه اخیر فاصله معناداری دارد. همانند این اتفاقات در دورههای پیشین مدیریت شهری کم رخ نداده. اقداماتی جسته و گریخته که هنوز بعد از گذشت حتی نزدیک به یک دهه همچنان در پیچ و خم راهکارها به سرمیبرد. نمونه بارزش مصوبه شهر دوستدار کودک که هنوز اقدامی اساسی و قابل توجه بهخود ندیده است.
در فضایی که هنوز توسعه کالبد فیزیکی شهر بدون انجام یا توجه به مطالعات دقیق جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی و فرهنگ غالب است، نگاه انسانمحور و متفاوت چند مدیر شهری به تنهایی دوام نخواهد آورد. شعار اساسی و اصولی شهر برای همه که کلیدواژه اصلی تبدیل شهر خودرومحور به انسانمحور است، بیش از این نیازمند ساختار و چارچوبی متفاوت و البته مدیرانی است که توسعه انسانمحوری را نه به کلام که مانند مدیران عالی فعلی به عمل باور داشته باشند تا مسیر تحقق آن با سرعت و کیفیت مطلوبتری پیش رود. اقداماتی همچون ایجاد میدانگاه، توسعه خطوط دوچرخه و پیاده، ایجاد پیادهراه و... همگی اقداماتی ارزشمند و با نگاه احترام به شهروندان است اما برای بقا و کارکرد مورد انتظار برخیشان نگرانیهایی وجود دارد ؛ تنها شرط رفع این نگرانی، ایجاد و احیای ساختارهای قانونی و مستحکم با رویکرد توسعه شهر انسانمدار است، رویکردی که در این دوره و بعد از چندین سال توسعه فیزیکی و کالبدی شهر، قوت گرفته است.
چهار شنبه 30 مهر 1399
کد مطلب :
113771
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/QWgwM
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved