نام های ماندگار
تاثیرگذارترین طراحان گرافیک دهه ۱۳۴۰، از نسل اول تا نسل سوم
عباس کیارستمی اوایل دهه 1340 در دانشکده هنرهای زیبا در رشتهی نقاشی پذیرفته شد. همزمان با تحصیل در دانشکده، به عنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه هفت همراه با «علیاکبر صادقی»، شروع به طراحی پوستر و آگهیهای تبلیغاتی کرد. پس از مدتی به «تبلی فیلم» رفت و فعالیت طراحی گرافیک را آنجا ادامه داد. او سال 1346 در سازمان تبلیغاتی نگاره، همراه با فیروز شیروانلو، فرشید مثقالی، نیکزاد نجومی و علیاصغر محتاج به طراحی گرافیک برای سینما پرداخت. تیتراژ فیلم وسوسه شیطان ساخته محمد زریندست نخستین تجربه طراحی و ساختِ تیتراژ برای او بود. تیتراژهای دو فیلم قیصر 1348 و رضا موتوری از مسعود کیمیایی فعالیتهای بعدی او در این زمینه محسوب میشوند. کار در سینما برای کیارستمی با طراحی گرافیکِ فیلم قیصر آغاز شد. مدتی بعد از فعالیت در نگاره، بهدعوت فیروز شیروانلو به کانون رفت. طراحی پوستر فیلمهای وسوسهی شیطان، قیصر، رشید و پوستر سیرک بزرگ مسکو و روز جهانی پیکار با بیسوادی، مهمترین پوسترهای طراحی شده توسط عباس کیارستمی در دهه 1340 هستند. او در طراحی پوستر فیلم «قیصر» دست بهکار تازهای زد، با آگراندیسمان کردن ِعکس ترامدارِ بازیگر، تکنیکی نو بهوجود آورد که تا آن زمان کسی این کار را انجام نداده بود. کیارستمی کار گرافیک را تا پایان عمر رها نکرد.
آیدین آغداشلو نقاش، نویسنده و طراح گرافیک معاصر، پدرش از مهاجران قفقازی و عضو حزب مساوات قفقاز بود. پس از تصرف دوباره قفقاز توسط نیروهای بلشویک به دستور لِنین، این نیروها به دستگیری و کشتار اعضای حزب مساوات پرداختند و «محمد بیک آغداشلو» ناچار شد شبانه سوار بر اسب از رود ارس بگذرد و به ایران پناه بیارود. آیدین در یازده سالگی به تهران آمد و سال 1332 وارد دبیرستان جَم در محله قلهک شد. او کار طراحی، گرافیک، و نقاشی را از نوجوانی آغاز کرد و در همان سالها تصویرگر کتابهای درسی ایران، مجلهها و مؤسسههای خصوصی گرافیک شد. او مدتی را در آتلیه محمد بهرامی و سپس کانونهای گام، آرم و... به کار گرافیک پرداخت. کارهای او در روی جلدهای تعدادی از شمارگان مجله فردوسی در سال 1347 و 1348 به نمونههایی درخشان در تاریخ گرافیک ایران تبدیل شد.
کار طراحی گرافیک از دهه 1360 برای او جدیتر شد. از حاصل همکاری او با انتشارات فاریاب، شماری طرح جلد مهم بهجا مانده است. طراحی پوستر فیلم دیگر حوزه مهم فعالیت او بود. از آن جمله میتوان به پوسترهای فیلمهایی از مسعود کیمیایی و علی حاتمی اشاره کرد. او اکنون ساکن تهران است.
کامران کاتوزیان از کودکی به نقاشی علاقه داشت و پس از پایان دوره اول متوسطه برای ادامه تحصیل راهی امریکا شد. در سال 1340 از رشته هنرهای زیبا (نقاشی و مجسمهسازی) از دانشگاه ویندهام فارغالتحصیل شد. سال 1344 بدون کنکور در رشته معماریِ دانشکده هنرهای زیبا ثبتنام اما پس از دو سال آن را ناتمام رها کرد. کاتوزیان در نمایشگاههای مهمی شرکت داشته که میتوان به چهارمین بیینال تهران (1343) اشاره کرد که در آن بهعنوان نفر اول برنده نیز شد. شرکت در بیینالهای پاریس (1344) و ونیز (1345) از حضورهای بینالمللی اوست. او در سال 1347 آژانس تبلیغاتی«آوانگارد» را همراه با منوچهر مستوفی تاسیس کرد. کاتوزیان را میتوان تاثیرگذارترین طراحِگرافیک حوزه تبلیغات، در خلالِ سالهای 1347 تا 1357 دانست. او با نگاهینو به کارکرد آگهیهای تجاری توانست در اعتلای این ابزارِ ارتباطی فراگیر در جامعه ایران توفیق یابد. وی سپس آژانس تبلیغاتی «کارپی» را تاسیس کرد که طی سالهای 1365 تا 1375 با طراحی و نصب بیلبوردهای تبلیغاتی در سطح تهران، چهرهای تازه به این شهر بخشید. او تدریس گرافیک در دانشکده هنرهای تزئینی (1346-1348) و دانشگاه آزاد (1369-1371) را نیز در کارنامه دارد. کاتوزیان اکنون ساکن تهران است.
بهزاد حاتم طراح گرافیک و نقاش ایرانی؛ تحصیلات آکادمیک خود را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران (1349ـ1353) پی گرفت. حاتم در سالهای (1350-1355) در مجلههای رودکی و تماشا، نقد هنری مینوشت.
کار گرافیک برای او از اواخر دهه 1340 آغاز شد و از سال (1352-1356) با طراحی بخش زیادی از پوسترها و بروشورهای تالار رودکی - به اوج رسید.
او در این دوره چندین نشریه را نیز طراحی کرد. وی از سال 1350 به گردآوری آثار برگزیده هنرمندان معاصر ایران پرداخت. در 1367 جایزه اول طراحی کتاب کودک را در جشنواره کتاب کودک و نوجوان و در 1373 جایزه سوم مسابقه بینالمللی طراحی بیلبورد تبلیغاتی ژاپن را دریافت کرد. بیشتر سالهای چند دهه گذشته برای حاتم به نقاشی و طراحی برای تبلیغات گذشته است. او در این دوره شرکتی تاسیس کرد و تابلوهای تبلیغاتی زیادی را در تهران برپا کرد.
راهاندازی گالری و تهیه فیلمهای مستند هنری از دیگر فعالیتهای اوست. او کار گرافیک حرفهای را پس از انقلاب ادامه نداد و اکنون در تهران زندگی میکند و مدیریت بنیاد «پری صفا» را برعهده دارد.
مجید بلوچ در یکی از محلههای شرقی تهران دیده به جهان گشود. فعالیت او در عرصه هنر از روزگار نوجوانی زیر نظرِ معلمانی چون جلیل ضیاءپور، منوچهر شیبانی، رفیع حالتی و سیروس امامی آغاز شد. او در دهه 1330 از دانشگاه تهران فارغالتحصیل رشته جامعهشناسی شد. همکاری با اداره هنرهای زیبای کشور در سال 1336، باعث شد تا او به درک و شناختِ آثار هنرمندان نوگرای ایران دست یابد. این تجربه دلیل مودت او با هنرمندی چون «حسین بهزاد» شد. او در بخشِ دوسالانههای این اداره مشغول بود و در 1338 مسئول ارسال آثار هنرمندان به «بیینال ونیز» شد. این دوره برای او به مثابه دروازهای به دنیای طراحی گرافیک و همکاری با هنرمندانی چون چنگیز شهوق و منوچهر ساسانیان، در آژانس تبلیغاتی «یونیورسال» از 1338 تا 1339 بود.
کانون آگهی زیبا، سرآغازِ ورود مجید بلوچ به دنیای گرافیک و تبلیغات حرفهای بود. او در این باره میگوید: «نعمتی در آتلیه زیبا تقاضای همکاری داد، این موسسه بزرگترین موسسه تبلیغاتی کشور بود و برای کسانی که آنجا کار میکردند حکم دانشکده را داشت.» آشنایی بلوچ با «ژُرژ سیمونیان» و «اَلکسی گِوِرگیز» نیز در آگهی زیبا رخ داد. او خود آن روزها را چنین به یاد میآورد: «من ساکتترین فرد گروه بودم و به مردِ سکوت معروف بودم. آتلیههای آن زمان مثل حالا مرتب و تمیز نبود و روی میز پُر از رنگ و گواش و... بود. آن آتلیه برای ما مثلِ مادر بود. بچهها را میساخت و بیرون میفرستاد. چندین نفر قبل از من آنجا کار میکردند و بعد منشعب شدند. حسن نوری و نظامالدین مرتضوی، طراحان گرافیکی بودند که با چند ویزیتور بعدا «آوازه» را تاسیس کردند.» بلوچ همکاری خود با سازمان آوازه را از سال 1341 آغاز کرد. حضور در آوازه درخشانترین دوره کاری او محسوب میشود. این طراح از 1343 تا 1347 را در آژانس تبلیغاتی «کاسپین» گذراند. صد افسوس که کارهای او در این دوره، به دلایل گوناگونی برای ما باقینمانده و در مقایسه با سالهای آوازه، با آرشیو منظمی روبهرو نیستیم. او در سال 1347 همراه با منوچهر رضایی، کاظم زربخش و منوچهر ساسانی؛ شرکت «آمیکو» را تاسیس کرد. بیشتر کارهای تبلیغاتی «گروه صنعتی بهشهر» تا سال 1357 برعهده مجید بلوچ بود.
همکاری با «شورای کتاب کودک» و طراحی فرهنگنامه کودکان و نوجوانان در 25 جلد، از مهمترین فعالیتهای گرافیک او در دهههای بعد است. طراحی لوگو و بستهبندی نیز از دیگر حوزههای عمده در کارهای او بهشمار میرود. بلوچ در 25 سالِ گذشته؛ مسئول کمیته اسناد و آرشیو انجمن طراحان گرافیک و سرپرست «موزه گرافیک ایران» بوده و امروز در دهه هشتم زندگی با نشاطتر از هر جوانی، در تلاش برای ثبت تاریخ طراحی گرافیک در ایران است.
خسرو بیات مدیر هنری و طراح گرافیک، سال 1338 وارد دانشکده هنرهای زیبا در دانشگاه تهران شد، اما تحصیل در آنجا را ناتمام رها کرد. در اواخر دهه 1330 مدیریت هنری روزنامه کیهان و نشریههای وابسته به آن را برعهده داشت. بیات در سن بیستویک سالگی مسئول تبلیغات شرکت هواپیمایی ملی ایران (هما) شد و در این سالها آگهیهای تبلیغاتی فراوانی را برای هما طراحی کرد. بازطراحی و اصلاح نشانهی معروف هما از کارهای اوست.
او در مدت هفت ماه (فروردین تا مهر 1342) با کتاب هفته همکاری داشت و جای مرتضی ممیز را در این نشریه گرفت و کارهای گرافیکی نشریه از شمارهی 70 تا 95 را انجام داد.
او در گفتوگو با نگارنده میگوید: «همکاری من در آتلیه کیهان یک سالونیم یا دو سال پیش از کتاب هفته آغاز شده بود. زمان قابلتوجهی از انتشار کتاب هفته میگذشت. یک سال یا کمی بیشتر که ممیز از من برای همکاری دعوت کرد. او توضیح داد که من فقط کارهای کتاب هفته را انجام میدهم و باید بیایی و به من کمک کنی. اما من اصلا دربَند تصویرسازی نبودم، ممیز گفت ما یکسری کارهای گوناگون داریم که من نمیتوانم آنها را انجام دهم و از تو کمک میخواهم. چاپ کردن کار رنگی در ایران خیلی سخت بود. در آن زمان دو نوع سیستم چاپ در ایران وجود داشت، اُفست و لِتِرپِرس، اُفست همهگیر نشده بود و گران هم بود، لِتِرپِرس هم بهدلیل کلیشه و سرب و... تصاویر رنگی را خوب چاپ نمیکرد. ما وقتی متن را میدیدیم؛ مجبور بودیم که بدانیم چند صفحه فضا نیاز دارد. در مورد عکس ما برای بزرگ و کوچک کردن، یک چرخ داشتیم که ابزار کارِ ما بود و فاصلهها را با آن تنظیم میکردیم تا در گراورسازی به اندازهای که میخواهیم دربیاید. خیلی کار سختی بود. ما خودمان ناظر چاپ هم بودیم، رنگها را تفکیک میکردیم و زینکها را بررسی میکردیم. ما وقتی میتوانستیم کار را ببینیم که چاپ شده بود، زمانی که برای هر تغییری دیر بود. حجم آمادهسازی زیربنای یک صفحهبندی بسیار وقتگیر بود. خلاصه که شبها هم در چاپخانه میخوابیدیم.»
مدتی پس از آن برای تحصیل به انگلستان رفت و در رویال کالج لندن؛ به تحصیل پرداخت. او در سال 1354 برنده مقام سوم پوسترهای فرهنگی از ششمین بیینال بینالمللی پوستر وَرشو (لهستان) شد. وی پس از تحولات سیاسی - اجتماعی، در سال 1358 به کانادا مهاجرت کرد و در 40 سال گذشته به تحصیل و کار در شهر تورنتو مشغول بوده و هرگز به ایران بازنگشته است.
نورالدین زرینکلک دبیرستان را در تهران تمام کرد و در سال 1334 وارد دانشگاه تهران شد.سال 1340 دکترای داروسازی گرفت و با درجه ستوانی در بهداری ارتش مشغول بهکار شد.
او خوشنویسی و نقاشی را نزد پدر آغاز کرد و به موازات تحصیلات رسمی، در کلاسهای هنرستان کمالالملک شرکت داشت و از محضر استادانی چون محمود اولیاء، محمدعلی زاویه و محمد مهردان بهرهمند شد.
در 12 سالگی اولین کار گرافیک او روی جلد کتاب قصهای چاپ شد و در 16 سالگی با کاریکاتورهای سیاسی پا به دنیای مطبوعات گذاشت. دهههای 1340 و 1350 را به مصور کردن کتابهای درسی و کتابهای جیبی گذراند و سپس بههمت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به بلژیک رفت - تا فیلمسازی پویانمایی را بیاموزد. در سال 1353 اولین مدرسه پویانمایی را در ایران تاسیس و سه سال بعد رشته پویانمایی را در دانشگاه فارابی دایر کرد.
توسط فیروز شیروانلو به کانون دعوت شد تا در واحد مصورسازی کتابهای کودک و نوجوان مشغول شود. «کلاغها» نخستین کتابی بود که برای مصور شدن به او سفارش داده شد. او قبل از فعالیت در کانون، در موسسه انتشاراتی فرانکلین برای کتابهای درسی نقاشی میکشید.
زرینکلک برای کانون فیلمهای مختلفی نیز ساخت که بسیاری از این فیلمها جوایز عمدهای از جشنوارههای داخلی و خارجی گرفتند. سندباد یکی از آخرین کارهای زرینکلک است که در هالیوود نیمهتمام رها شده است که او در آن نقش کارگردان هنری را داشت.
او در بین افتخارها و جوایز بیشمار هنری؛ دیپلم افتخار «هانس کریستین آندرسن» براى یک عمر کوششهاى هنری را نیز دریافت کرد. او برای فیلمها و کتابهای گوناگون، بیش از 20 جایزه مهم دریافت کرده که از آن جمله میتوان به:
جوایزی از طرف نمایشگاه کتاب بولونیا، فستیوال بینالمللی فیلم پاریس، فستیوال بینالمللی فیلم آنسی، بیینال براتیسلاوا، نمایشگاه کتاب ایتالیا، موزه تصویرسازی توکیو (ژاپن)، فستیوال بینالمللی فیلم شیکاگو (آمریکا)، فستیوال بینالمللی فیلم سالونیکی (یونان)، فستیوال بینالمللی فیلم بلژیک و... اشاره کرد.
طراحی نشانه، پوستر و تدریس در مقاطع و دانشگاههای مختلف از دیگر کارهای اوست. انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران در سال 1394 نمایشگاه و نکوداشتی را برای او ترتیب داد و کتاب مجموعه آثارش را نیز به چاپ رساند. زرینکلک اکنون در آمریکا زندگی میکند.
محمد بهرامی تحصیل دوره ابتدایی را در هنرستان هنرهای ملی ایران (اداره صنایع مستظرفه)، گذراند. فعالیت حرفهای او از نشریه اطلاعات ماهانه آغاز شد. بهرامی نخستین آتلیه مدرن طراحی گرافیک را سال 1325 در خیابان لالهزار تاسیس کرد. او در این دوره برای ادامه تحصیلات به دانشکده هنرهای زیبا رفت. بسیاری از طراحان گرافیک مطرح معاصر؛ از جمله پرویز کلانتری، مرتضی ممیز، آیدین آغداشلو، محمد احصایی، علیاکبر صادقی و... در این آتلیه مشغول فعالیت بودند. او در دهه 1340 نیز در طراحی جلدکتاب و... فعالیت جدی داشت و موسسه «گوتنبرگ» را راهاندازی کرد. شاخصترین کار او در این دهه مصور کردن شاهنامه فردوسی برای انتشارات امیرکبیر بود. او سالهای دهههای بعد را به نقاشی و تالیف کتب تاریخ هنر گذرانده و اکنون در 94 سالگی ساکن تهران است.
محمود جوادیپور از پیشگامان هنر نوگرا و طراحی گرافیک ایران، در سال 1312 گواهینامه ششم هنرستان صنعتی ایران و آلمان (تهران) را دریافت کرد. در هنرستان نیما یوشیج، معلم ادبیات او بود. او از دومین گروه هنرجویان رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا بود. در سال 1322 در چاپخانه بانک ملی استخدام شد و نخستین کتاب چاپ چهاررنگ را طراحی و چاپ کرد. تاسیس گالری آپادانا یکی از مهمترین کارهای جوادیپور در سال 1328 بود. او در سالهای فعالیتش به تصویرسازی برای کتابهای درسی، شعر و داستان میپرداخت و یکی از طراحان فعال دهه 1340 بهشمار میرفت. طراحی لوگو دیگر حوزه کاری او بود. نشانههای «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» و «شرکت ملی نفت ایران» توسط او طراحی شد. تدریس و نقاشی برای او بسیار جدی بود و در این زمینه آثار ارزندهای از خود بهیادگار گذاشت.
هوشنگ کاظمی نخستین ایرانی دانشآموختهی طراحی گرافیک بهشمار میرود. سال 1324 به فرانسه رفت و در بوزار پاریس به تحصیل پرداخت و توانست در سال 1335 مدرک فوقلیسانس رشته خط و گرافیک دریافت کند.کاظمی سپس دو سال در استخدام بخش تبلیغات هواپیمایی هلند (کیالام) درآمد و سال 1338 به ایران بازگشت. در این سال طرح و اساسنامه هنرکده هنرهای تزئینی (دانشگاه هنر) را تنظیم کرد و سرانجام این دانشکده را در مهر 1339 راهاندازی کرد. وی برای نخستینبار در ایران، رشته گرافیک را در این دانشکده ایجاد کرد و اصول و قوانین گرافیک نوین را به ایران انتقال داد. در همین سال آتلیهای به نام «کارگاه هنرهای تزئینی» را در میدان کاخ (فلسطین) تاسیس کرد. نشانههای انتشارات مروارید، سازمان جلب سیاحان و جشن هنر شیراز در دهه1340؛ از مهمترین کارهای اوست.
صادق بریرانی در سال 1326 برای تحصیل در رشته نقاشی وارد دانشکده هنرهای زیبا شد و پس از این دوره به آمریکا رفت و در مقطع فوقلیسانس در دانشگاه «ایندیانا» به یادگیری گرافیک پرداخت. او برای تکمیل مطالعاتش سفر به پاریس، لندن، رُم و مونیخ را تجربه کرد. علیرغم اثربخشی زیاد از هنر اروپا و آمریکا، از هنر مشرقزمین و پیشه ارزنده استادان ایرانی ناآگاه نماند. او در سال 1336 اداره هنر گرافیک در وزارت فرهنگ و هنر را بنیانگذاری کرد. بریرانی از سال 1347 تا میانههای دهه 1350 در تالار رودکی مشغول بهکار بود و بسیاری از پوسترهای موسیقی این تالار در این دوره توسط وی طراحی میشد. او از دهه 1360 به تدریس مشغول شد و عضو هیئت داوران بیینالهای جهانی گرافیک بود. او اکنون مقیم آمریکا است.
پرویز کلانتری سال 1330 وارد دانشکده هنرهای زیبا شد و سال 1338 در رشته هنرهای تجسمی از این مرکز دانشآموخته شد. او در دانشکده با همایون صنعتیزاده آشنا شد و این آشنایی باعث راهیابی او به مؤسسه انتشارات فرانکلین - که ناشر کتابهای درسی و نشریه پیک بود شد. طرح جلدهای او برای این نشر در زمره بهترین جلدهای خلق شده در دهههای 1330 و 1340 هستند. او همکاری با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کالج هنری کودکان در کالیفرنیا و... را در کارنامه دارد. کلانتری پیش از انقلاب نمایشگاههای مختلفی را در گالریهای معتبری چون سیحون و استتیک برپا کرد و در مجموع در بیش از 30 نمایشگاه خصوصی و گروهی حضور داشت. او پس از یک دوره بیماری طولانی در سال 1395درگذشت.