• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
یکشنبه 20 مهر 1399
کد مطلب : 112732
+
-

انقلاب سفید یا انقلاب شاه؟

برگزاری همه‌پرسی برای آنچه اصول اصلاحات ساختاری در ایران نامیده می‌شد

انقلاب سفید یا انقلاب شاه؟

  قاسم تبریزی

 آمریکایی‌ها در سال‌های 1339و 1340به‌دنبال دگرگونی نظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ایران بودند. مانع اصلی بر سر راه آنها قدرت دین و اسلام به‌شمار می‌رفت. آنها 2 لایحه تهیه کردند که یکی لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و دومی لایحه کاپیتولاسیون بود که روی میز نخست‌وزیری علی امینی در دوران تصدی او قرار داشت اما امینی در درگیری با جریان‌های انگلیسی و اختلافات داخلی، کاری از پیش نبرد. مضاف بر اینکه شاه در سفری که به آمریکا داشت، قول داد که همه جوانب و زوایای طرح آمریکایی‌ها را اجرا کند. برخی هم می‌گویند که احتمالاً بین انگلیس و آمریکا توافقی صورت گرفت. به هر حال پس از بازگشت شاه از آمریکا مسئله برکناری دولت امینی و روی کار آمدن دولت اسدالله اعلم مطرح شد. اعلم با ورودش به پست نخست‌وزیری، در نخستین گام خواست که طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی را اجرا کند. در این طرح دو مسئله اساسی وجود داشت که معارض با قانون اساسی مشروطه و اسلام بود. یکی حذف قید اسلام از انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان و دومی حذف سوگند به قرآن کریم و به جای آن قراردادن سوگند به کتاب آسمانی بود. این در حقیقت یعنی مثلاً تشکیلات فرقه ضاله بهائیت را به رسمیت شناختن! چون اقلیت‌های مذهبی ما ازجمله یهودی‌ها، مسیحی‌ها و زرتشتی‌ها در چنین مواردی به کتاب خودشان سوگند می‌خوردند و این اضافه کردن معنی دیگری داشت. 16مهر 1341روزنامه‌های عصر با تیتر درشت مسئله انجمن‌های ایالتی و ولایتی را مطرح کردند. امام خمینی(ره) همان روز مراجع قم را در منزل آیت‌الله عبدالکریم حائری که فرزندش آیت‌الله شیخ مرتضی حائری بود، دعوت کردند و فرمودند که طرح و توطئه مهمی در کار است و ابتدا و اهمش لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی است و آنها به‌دنبال تضعیف اسلام و قرآن و رسمیت دادن به فرقه ضاله‌اند و این طرح دشمنان همچنان ادامه خواهد داشت؛ لذا باید مبارزه را آغاز کرد. ایشان بلافاصله با علمای شهرستان‌ها تماس گرفتند که هفته‌ای یک یا دو جلسه با هم برگزار کنید و امام(ره) به مراجع قم نیز گفتند که ما هم هفته‌ای، طی یکی دو جلسه مسائل کشور را بررسی می‌کنیم.  از 16مهر 1341تا آذرماه همان سال، یعنی 2 ماه، بین دولت و مرجعیت و روحانیت، اختلاف وجود داشت و درگیری بالا گرفته بود. هدف مراجع و علما دولت بود. به یاد داشته باشیم که طبق قانون اساسی، هیأت دولت حق اجرای لایحه و تصویب ندارد. تصویب لوایح قانوناً در مجلس ملی باید انجام شود. امام(ره) در بیانیه‌ها بر تعطیل نشدن مجلس تأکید می‌کرد و می‌فرمود که تعطیلی مجلس خلاف قانون اساسی و شرع اسلام است. مراجع و علما در همه شهرستان‌ها و مراکز استان‌ها این مخالفت را ابراز داشتند. اما دولت همچنان مصمم بود که به لایحه عمل کند. در تهران به‌طور مثال آیت‌الله فلسفی در حضور آیت‌الله‌العظمی خوانساری و علمای دیگر دولت را به نقد کشید که چرا به حرف علما و مراجع گوش نمی‌کند. آیت‌الله واعظ‌طبسی و حجت‌الاسلام مروارید و دیگران حرکت و اقدامی سراسری در مشهد انجام دادند. حتی مراجع تقلید نجف نیز علیه این لایحه بیانیه صادر کردند؛ ازجمله آیت‌الله العظمی حکیم و آیت‌الله العظمی خویی. در 10آذر 1341دولت رسما این لایحه را ملغی اعلام کرد. البته یک‌بار اعلام شد که منصرف شده‌اند اما امام(ره) فرمود که باید رسماً اعلام شود. وقتی به‌طور رسمی اعلام شد، امام(ره) فرمود که دشمن برنامه‌های گسترده‌ای دارد. از علما و مردم تشکر کرد که در صحنه‌اند اما از آنها خواست که همچنان در صحنه بمانند چرا که مبارزه همچنان ادامه دارد. آنها در بهمن‌ماه بلافاصله به نام انقلاب شاه و ملت همان موارد و لوایح را دیگر بار به تصویب رساندند و اعلام رفراندوم کردند. باید متذکر شد که رفراندوم خلاف قانون اساسی وقت بود. در کشوری که قانون اساسی و مجلس و حکومت هست، رفراندوم معنی ندارد. رفراندوم مربوط به زمانی است که حکومتی تغییر می‌کند. علما همه‌پرسی 6بهمن‌ماه را تحریم کردند و با این تحریم افراد کمتری در آن رفراندوم شرکت کردند که دولت هم متوجه این موضوع شد. روحانیت به این نتیجه رسیده بود که تقسیم اراضی کشاورزی، تولید کشور را از بین می‌برد و این نقشه آمریکاست. یک موضوع دیگر این بود که این حکومت صلاحیت انجام چنین کاری را نداشت. اصلاحات ارضی به نحو جدی‌تر پس از انقلاب اسلامی صورت گرفت. در آن دوره علی امینی و رجال سیاسی آن زمان به‌خودی خود مالک بودند. آنها املاکی را که رضاخان تصرف کرد پس ندادند و تحت عنوان تقسیم اراضی وامی به کشاورزان دادند که زمین را از خوانین و مالکان بخرند. مالکان زمین‌ها را فروختند و به تهران آمدند و پاساژ و شرکت ساختند و کشاورزان نیز با آن پول نتوانستند کشاورزی کنند. برخی، پول بادآورده را صرف موارد دیگر کردند و به همین دلیل کشاورزی یکباره افت کرد به‌طوری که تا سال 1340واردات گندم نداشتیم ولی از سال 1342و 1343واردات گندم آغاز شد. از سال 1355به بعد سالانه 6میلیون تن گندم با جمعیت 28میلیونی به کشور وارد می‌شد. به موازات همین موضوع دامداری از بین رفت و عشایر تضعیف شدند و ایران تبدیل به بازار مصرف شد. اگر حکومتی مستقل وجود داشت و براساس منافع ملی و اقتصاد و اقتدار ملی چنین طرحی را انجام می‌داد، قابل‌قبول بود اما این طرح را آمریکایی‌ها داده بودند. شاه در سفری به همدان به مراجع و علما توهین کرد و سفری هم به قم رفت که امام(ره) در همان زمان مطرح می‌کرد که هیچ‌کس از خانه‌ها بیرون نیاید و بازار و مغازه‌ها را ببندید. وقتی چنین شد ساواک و ارتش افرادی را در میدان آستانه جمع کردند و باز شاه به مراجع و علما توهین کرد که آنها در قرون وسطی زندگی می‌کنند. پس از این موضوع امام(ره) بلافاصله اعلام کردند که امسال عید نداریم و بسیاری از علما نوروز را تحریم کردند. این طرح چون منتسب به‌خود شاه بود نام «انقلاب سفید» گرفت. یعنی به‌عنوان انقلابی که خونین و سرخ نبود که بگویند مارکسیستی است. به تعبیر آنها وابسته به ارتجاع سیاه هم نبود که مربوط به گذشته باشد. به زعم حکومتی‌ها انقلابی روشن و شفاف بین شاه و ملت بود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید