
با اجازهمشایخی، شاه شدم
ایرج راد با حضور در برنامه «درجه یک» مهمان تلویزیون همشهری شد

گروه 24
ایرج راد، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در این سالها در کارهای مختلف بازی کرده و روی صحنه تئاتر رفته. این بازیگر 80ساله، اهل بروجرد است و با کارگردانان سینما و تلویزیون زیادی همکاری داشته. راد با حضور در برنامه درجه یک از همکاریاش با داریوش مهرجویی گفت و از بازیگرانی نام برد که صحنه نمایش برایشان مقدس است.
شما در دورهای برنامه تئاتر در رادیو داشتید، از این برنامه بگویید؟
از سال 51 تا پایان سال 53 روزهای پنجشنبه در برنامه دوم رادیو بودیم. گفتوگوها درباره تئاتر و نقد تئاتر بود. کار دیگری که انجام میدادیم این بود که نقد تئاترها در مطبوعات را نقد میکردیم. گفتوگو با هنرمندان از دیگر بخشهای این برنامه رادیویی بود. در آن زمان اکثر نمایشهایی را که در سنگلج اجرا میشد در سراسر کشور اجرا میکردیم. همیشه ضبط صوتی همراهم بود که در زمان اجرا در شهرهای دیگر با هنرمندان شهرها نیز گفتوگو میکردم و آن را پخش میکردیم.
اولین کارتان در سینما بازی در فیلم
«آقای پستچی» بود؟
یک روز آقای انتظامی آمدند و گفتند که داریوش مهرجویی تصویربرداری فیلمی را شروع میکند، نقش کوچکی در فیلم دارد و من پیشنهاد دادم که شما باشید. من قبول کردم اما از آقای مهرجویی سؤالی کردم که آیا با این نقش کوچک میتوانم خودم را در سینما محک بزنم. مهرجویی گفتند محک خوبی است. نقش را قبول کردم.
در «اجارهنشینها» سکانسی وجود دارد که آب راهپلهها را میگیرد. شنیده بودم چند صد لیتر آب مصرف شده بود برای تصویربرداری این سکانس. شما خاطرهای از آن سکانس دارید؟
تمام اتفاقاتی که در آن فیلم رخ داد به شکل واقعی بود. منبع بسیار بزرگ آبی را بالای پلهها گذاشتند، آب را رها کردند و تصویربرداری شروع شد. آب وقتی آمد با یک فشاری بود که بازیگر با تمام ترس و احتیاطی که داشت، باید بازی خود را انجام میداد. من نیز در آن قسمت درحالیکه پیپ در دهانم بود باید بازی میکردم.
شما در نقش ناصرالدینشاه بازی کردید؛ نقشی که 2 دهه پیش از آن جمشید مشایخی بازی کرده بود. این حس را نداشتید که زیر سایه نقش آفرینیایشانقرار بگیرید؟
وقتی آقای نیکپور نقش را به من پیشنهاد داد از پذیرش آن وحشت کردم. این را که زمانی مشایخی این نقش را بازی کرده هم به سعید نیکپور گفتم. او گفت که نقش مشایخی مربوط به دوران خاصی از زندگی ناصرالدینشاه بود و مرحوم حاتمی روایت خودش را از« سلطان صاحبقران» داشت.
به واسطه صحبتی که با نیکپور داشتم، بخشهایی از سریال را دیدم و بعد با آقای مشایخی تماسگرفتم. او گفت نقش را قبول کنم. این موضوع قوت قلبی برای من شد و نقش را بازی کردم. اتفاقا آن زمان قرار بود برای یک سریال با ناصر تقوایی همکاری داشته باشم و برایم کارگردان و نقش مهم بود، اما در نهایت نقش ناصرالدینشاه را پذیرفتم. البته شنیدم که آقای تقوایی هم از کارگردانی آن کار انصراف داد.
در سریال «در پناه تو» عنوان شده که بخشی از سکانسها حذف شده، شما خاطرتان هست؟
یادم نمیآید چه سکانسهایی بود، اما من روی یکی از سکانسها وسواس داشتم و نگران پخش آن بودم؛ لحظهای که باید به پرچمی در نقش داماد سیلی میزدم. از حمید لبخنده خواستم که این سکانس را نگیریم، اما او اصرار داشت. در نهایت سیلی را به پرچمی بهعنوان دامادم زدم. بعد از سکانس خیلی عذرخواهی کردم. نکته جالب این بود که هر بینندهای من را میدید از من بهخاطر سیلی تشکر میکرد.
ایـنروزهاتئـاتـرچه وضعیتی دارد؟
متأسفانه با گذشت این همه سال هنوز تئاتر بهعنوان یک شغل رسمیت ندارد و حمایتهای لازم انجام نمیشود. تمام گروهها از زمان تولید تا اجرا از جیب خودشان خرج میکنند.
در نهایت 20درصد گیشه، 10درصد مالیات کسر میشود و 5درصد هم به سایت فروشنده بلیت تعلق میگیرد. با این وضعیت چقدر گروه تئاتر میتواند معیشت خود را تامین کند.