رسانههای انتقادی امیدبخش
احمد میدری|معاون وزیر تعاون و کار و رفاه اجتماعی:
تحلیل اعتراضهای دیماه سال 96 و پیشبینی آنچه احتمالا در آینده رخ خواهد داد کاری پیچیده است. در این میان اما باید گفت که شکلگیری این نوع از اعتراضها به یک عامل محدود نمیشود و به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از عواملی که بسیار در شکلگیری اعتراضها نقش داشته یقینا افزایش نابرابری میان احاد مردم بوده است. به این معنا که احساس نابرابری میان مردم میتواند منجربه اعتراض به شرایط موجود شود. از سویی دیگر بخشی از جامعه، امروز احساس طردشدگی و واماندگی دارد. این بخش از جامعه احساس میکند که برخی نهادها چتر حمایتشان را روی سر آنها باز نکردهاند. عامل بعدی که میتوان برای شروع اعتراضها ذکر کرد این است که کشور ما در منطقهای قرار دارد که نقش عوامل بیگانه و نفوذ آنها را هم نمیتوان در مدیریت و شکلدهی ناآرامیها و اعتراضها نادیده گرفت. بیگانگان در منطقه ما سعی در ایجاد ناآرامیها میکنند و این مسئله یک واقعیت غیرقابلانکار است. دخالتهایی که در سوریه میشود و بحرانهای عراق و یمن شاهدی است برای این ادعا. برای این دردهایی که ذکر شد، نیاز به یک درمان چندبعدی است که بخشی از آن در تلاش برای فقرزدایی و کاهش فقر و رفع نابرابریها خلاصه میشود.
اما بخش مهمی از رفع چالشهای موجود، به مسئله رسانهها برمیگردد که لازم است در تبیین آن کمی توضیح داده شود. مقدمه این بحث این است که پس از حوادث اخیر دولتهای غربی و دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران سیاستهای رسانهای جدیدی در پیش گرفتهاند و درواقع نوع رویکرد آنها از بعد از حوادث دیماه این موضوع را تأیید میکند. این رسانهها علاوه بر اینکه رفتار حرفهای خود را تغییر دادهاند، مایل به تأثیرگذاری در شهرهای کوچک مختلف کشورمان هم بودهاند و البته تا حدی سیاستهای خود را پیش بردهاند. اما در مقابل، رسانههای داخلی این هوشیاری را نشان دادند که حاضر نیستند از منافع مردم کشورمان بکاهند و بهانه بهدست دشمن بدهند. در واقع این رسانهها به نوعی هماهنگ عمل کردند.
اما بعد از مقدمه،باید به این نکته توجه کنیم که چرا رسانههای غربی گستردهتر از همیشه عمل کردند؟ نگارنده مایل است این مسئله را مربوط بداند به مسئله طردشدگی عدهای در کشور که در ابتدای این نوشتار به آن اشاره کردم. ما میدانیم که رسانهها باید صدای مردم را منتقل کنند. اما در کشور ما نوعا دو نوع بیشتر رسانه وجود ندارد؛ بخش اول منتقد دولت هستند و نقد سایر قوا را نادیده میگیرند و فقط معطوف به اشکالات قوه اجرایی کشور میشوند. بخش دوم هم حامیان دولت هستند که فقط معطوف به نقد سایر قوا و نهادها میشوند. ما امروز به رسانهای احتیاج داریم که آزادانه مشکلات همه نهادها را بگوید. این نوع نقد کردن البته یک نکته ظریف هم دارد و آن این است که نباید منجر به ناامیدی مردم شود چراکه امید لازمه هر نوع اصلاح و تغییر اشکالات است. همچنین امید است که به مردم توانایی پیش بردن امور را میدهد. در ادامه باید به این مسئله هم بپردازم که چه نوع نقدی میتواند امید بخش باشد. معتقدم مشکلات امروز جامعه ما ناشی از تعارض منافع است. ما اگر انتقاداتمان معطوف شود به مسئله تعارض منافع، بدون هزینهکرد پول زیاد هم بخش زیادی از مشکلات کشور حل میشود. حل برخی مشکلات در بلندمدت اتفاق میافتد مثل مسئله بیکاری اما همین مسئله را نیز میتوان با تمرکز بر تعارض منافع حل کرد؛ مثلا کسب و کار نیازمند بهتر شدن سیستم اداری کل کشور است، با نقد در همه رسانهها میتوان صدای مردم را شنید و به اصلاح سیستم کمک کرد. یا مسئله اقتصاد و بانکداری با نظارت دقیق بانک مرکزی حل میشود. شبکه رسانهای کشور میتواند از طریق نقد وضعیت موجود نظارت بر سیستم بانکی کشور را افزایش بدهد. مشکلات امروز کشور ناشی از این است که یک گروه منافع بقیه را مصادره کردهاند و صاحبان قدرت و مافیایی شکل دادهاند که مردم دقیقا معترض به آنها هستند. امکان اعتراضهای آینده و پیشبینی آن به درک این مسائل برمیگردد.
نتیجهگیری در واقع این میشود که ما نیاز به سیستمی انتقادی داریم که منسجم باشد. انتقادی که به تحولات اقتصادی بینجامد و درعین حال امیدبخش باشد. این نوع انتقاد هم با توجه به تعارض منافع حاصل میشود.