• شنبه 22 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 3 ذی القعده 1445
  • 2024 May 11
چهار شنبه 4 تیر 1399
کد مطلب : 103284
+
-

عشق در بعد‌از‌ظهر

«آپارتمان»، اثر بیلی وایلدر ۶۰ ساله شد

عشق در بعد‌از‌ظهر


سعید مروتی ـ روزنامه‌‌نگار

 «آپارتمان» حکایت عشق است. این پرشورترین و دلچسب‌ترین حکایت عاشقانه وایلدر در طول فعالیت حرفه‌ای‌اش است و البته معنایش این نیست که آپارتمان بهترین فیلم اوست. «غرامت مضاعف»، «سانست بلوارد» و «بعضی‌ها داغش رو دوست دارند» به دلایلی متنوع و متعدد فیلم‌های بهتری هستند. «بازداشتگاه شماره ۱۷» را هم نباید از قلم انداخت. «شیرینی شانس» و حتی «عشق در بعد‌از‌ظهر» هم طرفداران خودشان را دارند. می‌شود فیلم‌های دیگری از وایلدر را هم به این فهرست اضافه کرد. وایلدر یکی از ستایش شده‌ترین فیلمسازان سینمای کلاسیک آمریکا‌ست. آپارتمان اما جایگاهی ویژه در کارنامه وایلدر دارد؛فیلمی است که می‌شود به تماشای مکررش پرداخت و اصلا تماشایش را به مراسمی آیینی تبدیل کرد. فیلمی که همه آنچه رندی و طنازی و در عین حال بدبینی و تلخ‌اندیشی وایلدری نامیده می‌شود را به تمامی با خود دارد. صحنه‌های کمدی‌اش برای قهقهه زدن ساخته نشده‌اند و لحظات غمگینش، اشک‌درآور نیستند. وایلدر در میانه ماجرا می‌ایستد و از موقعیت داستانی، کمدی موقعیت می‌آفریند. (باکستر مجبور است آپارتمانش را در اختیار همکارانش بگذارد) و از عشق، اندوه بسازد (باکستر عاشق دختری شده که با رئیس‌اش سر و سر دارد. ماجرای عاشقانه دختر با رئیس خوب پیش نمی‌رود) و در نهایت نگاه بدبینانه وایلدری هم با قدرت در فیلم حضور دارد. (باکستر برای طی کردن پله‌های ترقی، کلید آپارتمانش را به همکارانش می‌دهد). آپارتمان می‌تواند روایت اضمحلال اخلاقی هم باشد. سقوط آزاد جامعه‌ای که برای پیشرفت باید هزینه سنگینی پرداخت و موضوع هم چند شب و چند ساعت در خیابان ماندن و سرماخوردگی باکستر نیست. مسئله عشقی است که در این جهان پر از خیانت موج می‌زند؛ عشقی که وایلدر با تمام توانی که در ساخت و پرداخت شوخی دارد بیشتر سویه غمگینش را نمایان می‌کند. پرده آخر فیلم را که کنار بگذاریم با کابوسی هولناک مواجه می‌شویم. پشت تمام شوخی‌های فیلم، اندوهی عمیق به چشم می‌خورد. در ابتدای فیلم وقتی یکی از مدیران شرکت در مورد اینکه ساکن آپارتمان کیست؟ مورد پرسش قرار می‌گیرد می‌گوید: «چه فرقی می‌کنه؟ یکی از احمق‌های توی اداره.» و تصویر قطع می‌شود به باکستر که در خیابان منتظر ایستاده است؛ مردی که از همان نماهای اولیه تنهایی‌اش مورد تأکید قرار می‌گیرد. یکی از ۳۱۲۵۹ کارمند شرکت بزرگ بیمه که کلید پیشرفت را با در اختیار قرار دادن کلید آپارتمانش به‌دست می‌آورد. وایلدر با شوخی‌هایش از موقعیتی که شخصیت اصلی در آن گرفتار شده، لایه‌ای از شیرینی بر شکلات تلخش می‌کشد. توازنی که هرگز به هم نمی‌خورد راز ماندگاری و جذابیت تمام نشدنی آپارتمان است. تمام شدن رابطه فران با رئیس اداره و خودکشی او در آپارتمان باکستر و غم و افسردگی با شوخی‌های وایلدر تلطیف می‌شود. شوخی‌هایی که فقط کلامی نیستند و می‌توان از اسپاگتی درست کردن با راکت تنیس نام برد که نمونه‌ای مثال زدنی از ظرافت سینمایی آپارتمان است. باکستر کارمند دون‌پایه و ساده‌لوح و فران دختر آسانسورچی غمگین، در نهایت به معجزه عشق خودشان را از ورطه ناامیدی نجات می‌دهند. باکستر با همان سرعتی که از پله‌های ترقی بالا رفته، مسیر طی شده را بازمی‌گردد. و در عوض عزت نفسش را به‌دست می‌آورد. در انتهای فیلم او دیگر جوان ساده‌لوح ابتدای ماجرا نیست. در آپارتمان مثل افسانه پریان، آدم بدها به سزای اعمالشان می‌رسند و دستشان رو می‌شود تا مرد عاشق به خواسته‌اش برسد. دیالوگ پایانی شرلی مک‌لین در پاسخ به ابراز عشق جک لمون تصویر کاملی از آپارتمان به‌عنوان آشیانه عشق می‌سازد که هم رمانتیک است،‌هم طناز؛«خفه شو و ورق بده».




شناسنامه 

 کارگردان: بیلی وایلدر  فیلمنامه: یال دایموند و وایلدر  فیلمبردار: جوزف لاشل ️ موسیقی: آدولف دویچ  بازیگران: جک لمون، شرلی مک‌لین، فرد مک مورای، ری والستن، دیوید لوییس و جک کروشن  سیاه و سفید محصول ۱۹۶۰ یونایتد‌آرتیستس
  باکستر(جک لمون)، کارمند دون‌پایه یک شرکت بزرگ بیمه در نیویورک است. او آرام آرام، درمی‌یابد که اگر کلید آپارتمانش را در اختیار بعضی از روسا، برای رابطه‌های مخفی با محبوبه‌هایشان، بگذارد در کارش ترقی خواهد کرد. به‌زودی جریان پیشرفت باکستر توجه رئیس‌کل، شلدریک (فرد مک‌مورای) را جلب می‌کند و او هم خواستار خدمت ویژه زیردست خود می‌شود. ابتدا باکستر از این مشتری جدید آپارتمانش استقبال می‌کند، اما پس از چندی متوجه می‌شود که طعمه رئیس، فران کوبلیک (شرلی مک لین) آسانسورچی اداره و دختر رؤیایی اوست. باکستر به هم می‌ریزد. او در آپارتمانش با شلدریک که خودکشی کرده مواجه می‌شود. شلدریک، مسئولیتی نمی‌پذیرد و از باکستر می‌خواهد ماجرا را رفع و رجوع کند. چند روز بعد وقتی شلدریک طبق عادت کلید آپارتمان را طلب می‌کند، باکستر حاضر نمی‌شود خواسته رئیس‌اش را اجابت کند. بهای این سرپیچی، از دست دادن موقعیت خوب شغلی است. او از پله‌های ترقی پایین می‌آید ولی در عوض محبت و عشق فران را به‌دست می‌آورد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید