• سه شنبه 18 شهریور 1404
  • الثُّلاثَاء 16 ربیع الاول 1447
  • 2025 Sep 09
سه شنبه 18 شهریور 1404
کد مطلب : 262801
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/jqq3l
+
-

صلات ظهر؛ تجریش...

روزمره‌نویسی‌ها
صلات ظهر؛ تجریش...

عیسی محمدی | روزنامه‌نگار

دوستی تعریف می‌کرد به یکی از شهرها رفته بود که حالا یک شهر متوسط هم محسوب می‌شد، البته در این شهر به دنیا آمده بود ولی در روزگار کودکی به تهران آمده بود. می‌گفت ساعت 8 شب همه مغازه‌ها می‌بستند و شهر کلا تاریک می‌شد و مایی که به شلوغی تهران عادت کرده بودیم، نمی‌دانستیم واقعا باید چه کار کنیم. نه می‌شد قدم زد، نه خریدی کرد، نه جایی رفت، سوت‌وکور.
بیشتر ما دوست داریم از شلوغی شهر بگریزیم و به یک جای خلوت برویم و استراحتی کنیم اما جالب اینکه بعد از مدتی همین خلوتی دل ما را می‌زند و مشتاق همان شلوغی می‌شویم، البته طبیعی است وقتی به دل شلوغی آمدیم باز هم نیاز داریم برای استراحت به جایی خلوت بشتابیم.
در روزگار جنگ 12روزه، تهران به‌شدت خلوت شده بود. من که غالبا از تجریش رفت‌وآمد می‌کردم، می‌دیدم مغازه‌ها غالبا بسته‌اند و کسی تردد نمی‌کند و شهر انگار حال و روز خوشی ندارد. آنجا بود که شلوغی و رفت‌وآمد و درهم‌تنیدگی آدم‌ها برایم معنایی دیگر پیدا کرد؛ معنای زندگی، معنای سرزندگی و معنای اینکه هنوز اینجا زندگی جریان دارد.
جنگ که تمام شد بعد از چند روز هنوز شلوغی به شهر بازنگشته بود. تا اینکه یک روز گرم که وسط ظهر از تجریش عبور می‌کردم، دیدم شلوغ‌تر از حتی روزهای عادی است؛ آن‌هم در گرمای آن روز. با خودم گفتم خوشبختانه روال عادی به شهر بازگشته است. اصلا با شور و شوق دیگری داشتم به این شلوغی‌ها نگاه می‌کردم. شلوغی برایم دیگر به‌معنای مردمی نبود که نمی‌گذاشتند به کارم برسم و سریع‌تر حرکت کنم. برایم شور زندگی بود. هنوز هم برایم شور زندگی است. حالا این شلوغی می‌خواهد در مترو باشد، در تجریش باشد، در بازار تهران باشد و در نازی‌آباد یا هر کجای دیگری. دیگر زیر لب غرولند نمی‌کنم که این چه وضعش است. اتفاقا می‌گویم که شلوغ‌تر، شلوغ‌تر و باز هم شلوغ‌تر، چرا که این خود زندگی است.
این شلوغی جدا از معنایی که برایم پیدا کرده، معناهای دیگر هم می‌تواند به‌خودش بگیرد. به قول روانشناسان، افسردگی یعنی تنهایی و فاصله گرفتن از دیگران، اقوام، دوستان و در تنهایی خود ماندن. باز هم روانشناسان می‌گویند که 80-70 درصد خوشبختی ما را روابط با دیگران و کیفیت این روابط تعیین می‌کند. پس شلوغی می‌تواند افسردگی شهر را هم به هم بریزد. شلوغی می‌تواند جیب شهر را پر کند. می‌تواند سفره‌ها را پرتر کند. می‌تواند آدم‌ها را به هم نزدیک‌تر و شادتر کند و... پس واقعا چرا نباید شلوغی را دوست نداشته باشیم؟ نه، واقعا چرا؟


 

این خبر را به اشتراک بگذارید