گپوگفت با رحمان قهرمانپور؛ کارشناس مسائل بینالملل درباره بهرهبرداری سیاسی دولتها از کرونا
اگر کرونا سیاسی نمیشد جای تعجب داشت
لیلا شریف ـ روزنامهنگار
از همان روزهای ابتدایی ظهور کرونا، جنگ لفظی و برخوردهای سیاسی بالا گرفت؛ تا جایی که این ویروس ناشناخته به صحنهای برای جنگرسانهای میان کشورهایی با پیشینه اختلاف تبدیل شد. اتهامزنیهای آمریکا و چین علیه یکدیگر در کنار فضاسازی برخی از کشورهای عربی در رابطه با نقش ایران در شیوع این ویروس، این واقعیت را عیان ساخت که ویروس کرونا با سیاست گره خورده است. رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل بینالملل، در رابطه با گرهخوردن کرونا با سیاست به همشهری گفت: «این اتفاق عجیب و غریب نیست و نباید انتظار خلاف این را داشتیم. اگر کرونا سیاسی نمیشد جای تعجب داشت».
اینکه بسیاری از سیاستزدهشدن کرونا صحبت میکنند، تا چه حد درست است؟
سیاستزدگی، واژهای است که در دهه70 میلادی در عالم سیاست رایج بود و در علوم سیاسی نیز بهکار گرفته میشد. رویکردهای کارکردگرایانه معتقد بودند که عرصه سیاست نباید شامل کل جامعه شود، بخشهایی مانند NGOها، انجمنهای علمی و فعالیتهای تجاری باید فارغ از سیاست به حیات خود ادامه دهند. بنابراین زمانی که سیاسیون در این حوزههای دخالت میکردند، از لفظ سیاستزدگی استفاده میشد. درآمریکای لاتین، احزابی که عموما چپ بودند به روستاها میرفتند و مرام ایدئولوژیک خودشان را تبلیغ میکردند. در آمریکا به این اقدام، سیاستزدگی میگفتند و از آن انتقاد میکردند. این ادبیات در دهه1970 رایج بود اما وقتی سیاست تغییر کرد و این رویکردهای پستمدرن پدیدار شد، این نگاه شکل گرفت که تمام پدیدهها میتوانند اهمیت سیاسی داشته باشند؛ چراکه در رابطه با آموزش و پرورش هم تصمیم سیاسی گرفته میشود؛ اینکه چه تصویری از کشورهای دیگر در کتابهای درسی چاپ شود، یک تصمیم سیاسی است. بنابراین باید گفت که مفهوم سیاستزدگی به آن معنای دهه70 در علم سیاست خیلی کاربرد ندارد. سیاست، سایهاش را بر همه حوزهها انداخته است. بر این اساس هر پدیدهای حتی کرونا یک فراگیری دارد و همه مردم با آن درگیر میشوند. زمانی که این درگیری شکل بگیرد، این موضوع به مسئله افکار عمومی تبدیل میشود و نمیتوان این اتفاق را سیاستزدگی نامید.
اما در شرایط فعلی برخی معتقدند که ویروس کرونا به ابزاری سیاسی و حتی حربهای برای جنگ رسانهای تبدیل شده است؟
وقتی موضوعی به دغدغه عمومی و موضوع داغ رسانهها تبدیل میشود، فضا را برای استفاده سیاسی و ایدئولوژیک مهیا میکند. ما شاهد هستیم که رسانههایی همچون بیبیسی و ایران اینترنشنال با تکیه بر منابع آگاهشان! در حال وخیم نشاندادن شرایط ایران در بحران کرونا هستند. در واقع افکار عمومی، پرسشگر این سؤالات نیستند بلکه دولتها با تکیه بر رسانههای تحت امرشان در حال استفاده سیاسی از کرونا هستند.
درواقع بهتر است سؤال را اینگونه طرح کنیم که ویروس کرونا تا چه حد مورد استفاده سیاسی کشورها قرار گرفت؟
همه کشورها از شرایط پیشآمده بهنفع خود استفاده میکنند. ترامپ بخشی از ناکارآمدیاش را ناشی از این میداند که این ویروس در چین ساخته شده است، گروههای اپوزیسیون، ایران را به ضعف در عملکرد متهم میکنند، حزب دمکرات آمریکا، ترامپ را متهم میکند که برای مقابله با کرونا درست اقدام نکرده است و... این اتفاقات در عالم سیاست، امری طبیعی است و نمیتوان آن را امری عجیب جلوه داد و از چرایی آن سخن گفت. اگر کرونا سیاسی نمیشد جای تعجب داشت. نباید فراموش کنیم که ساحت سیاست، یک ساحت اخلاقی نیست که توقع داشته باشیم براساس اعتماد متقابل یکسری اقدامات انجام نشود. در عالم سیاست و روابط میان کشورها اینگونه نیست که بهدلیل شیوع کرونا مثلا انتظار داشته باشیم ترامپ شرمسار شده باشد و تحریمهای ایران را لغو کند. تا زمانی که زور نباشد کاری پیش نمیرود. قاعده سیاست قدرت، نفوذ و فشار است. شاید بهتر باشد که بگویم 90درصد امور در عالم سیاست با همین قواعدی که ذکر شد، پیش میرود، نه نصایح اخلاقی.
بنابراین شما میگویید گرهخوردن کرونا به سیاست – با توجه به ماهیت دنیای سیاست - امری طبیعی است؟
بله! اتفاقی عجیب و غریب نیست و نباید انتظار خلاف این را میداشتیم. بههرحال اتفاق مهمی افتاده است و دولتها میخواهند خود را قدرتمند نشان داده و در عین حال خود را در مدیریت بحران در جایگاهی بالاتر از رقیبشان قرار دهند. به هر حال این اتفاقی که در چین و شبهفاجعهای که در انگلستان و آلمان رخ داد، بسیاری از تصورات افکار عمومی را به هم ریخته است.
هیچوقت پیش نیامده بود که در آمریکا، بریتانیا و اسپانیا مردم با کمبود دستمال کاغذی مواجه شوند. تصویری که مسئولان این کشور ساخته بودند این بود که بدبختی برای کشورهای عقبمانده و جهانسوم است اما با شیوع کرونا مردم کشورهای پیشرفته با تصویر دیگری از کشورهایشان مواجه شدند. نظام سیاسی در این شرایط مجبور است که دست به توجیه بزند. مردم از مسئولان کشورشان سؤال میکنند که شما تا به حال کشور ما را یک کشور قدرتمند و مقاوم در برابر حمله بیولوژیک نشان میدادید، چرا عکس این نگاه رخ داد؟ از طرف دیگر افکار عمومی مردم آمریکا با این سؤال درگیر است که چرا چین بهعنوان یک کشور دیکتاتوری در بازه زمانی دوماهه توانست کرونا را کنترل کند اما آمریکا نتوانست؟
سیاستمداران مجبور هستند که به این قبیل مسائل پاسخ بدهند، بنابراین سیاستمدار نمیتواند نسبت به یک موضوع مهم و سرنوشتساز مانند کرونا بیتفاوت باشد.
زمانی که شیوع کرونا سرعت بیشتری گرفت و بسیاری از کشورها را درگیر کرد، برخی این تحلیل را ارائه دادند که این مشکل مشترک میتواند موجب نزدیکی کشورها به یکدیگر شود اما از سوی دیگر ما دیدیم که دبیرکل سازمان ملل از نبود همکاری بینالمللی در مقابله با کرونا گله کرد و گفت شرایطی که کرونا ایجاد کرده موجب اختلال و شکنندگی در دنیای امروز شده است. بهنظر شما کدام یک از این تحلیلها میتواند نزدیک به واقعیت باشد؟
بنده معتقدم که کرونا آن فضای ایدهآلی که برخی انتظار دارند را ایجاد نخواهد کرد. مشکلات سیاست بینالملل بهمراتب حادتر از آن است که بحرانی مانند کرونا بتواند آن را حل کند. از سوی دیگر باید درنظر داشته باشیم که بهدلیل تدریجیبودن بحران کرونا، این بیماری اثر دفعی و چکشی را نداشت، بنابراین میخواهم بگویم که شاید کرونا در جامعه روشنفکری اثر گذاشته است اما نتوانسته در قامت یک بحران حاد، افکار عمومی را متحول کند تا در ادامه، افکار عمومی بتواند دولتها را وادار به تغییر سیاست کند.
از سوی دیگر مناسبات شمال و جنوب و جهان توسعهیافته و عقبمانده بههمریخته است؛ یعنی زمانی در آلمان برای حمایت از کشورهای خاورمیانه تظاهرات میکردند اما الان مردم این کشور با کرونا بهشدت درگیر هستند، بنابراین نمیتوانند اقدامی برای نزدیکی کشورها انجام دهند زیرا برداشت و سهم واحدی از بحرانی به نام کرونا وجود نداشت که توقع داشته باشیم تمام رهبران جهان متفقالقول در یک مسیر گام بردارند و زمینه همکاری میان کشورها فراهم شود.
رویترز مدعی وجود سندی شد که براساس آن وزارت امنیت ملی چین از احتمال تقابل نظامی میان چین و آمریکا صحبت کرده است. با توجه به این نکته، بهنظر شما درگیریهایی که به واسطه کرونا در میان کشورها ایجاد شده است چه تبعاتی خواهد داشت؟
تصور اینکه جنگ خواهد شد، بسیار دور از ذهن است. کرونا به این سرعت منجر به جنگ در سطوح بالا نخواهد شد اما تأثیرات تدریجی خواهد گذاشت، ازجمله اینکه در نظام بهداشت تغییراتی ایجاد میشود. تا به حال بحث بر سر این بود که بازار آزاد، کارآمدترین سیستم اقتصادی دنیاست و ما دیدیم که آمریکا و انگلیس، دو کشور طرفدار اصلی بازار آزاد، بیشترین صدمه را در دوران کرونا دیدند، بنابراین دولترفاه و سیاستهای رفاهی پس از این بهتدریج بیشتر مورد اقبال قرار خواهد گرفت. البته به این معنا نیست که تمام دنیا به سمت دولترفاه خواهند رفت بلکه میتوانیم بگوییم در سیاستهای خصوصیسازی بخش بهداشت، نحوه مبارزه با جنگهای بیولوژیک و رویکردهای علوم پزشکی بازنگری خواهد شد.
حملههای کرونایی
همه کشورها از شرایط پیشآمده بهنفع خود استفاده میکنند. ترامپ بخشی از ناکارآمدیاش را ناشی از این میداند که این ویروس در چین ساخته شده است، گروههای اپوزیسیون، ایران را به ضعف در عملکرد متهم میکنند، حزب دمکرات آمریکا، ترامپ را متهم میکند که برای مقابله با کرونا درست اقدام نکرده است و...