عباس فقیهخراسانی_خبرنگار
مکان، بخشی از هویت فرد را میسازد. مکان و هویت به هم پیوستهاند. مکانی که فرد در آن حضور داشته، بخشی از آن بوده و بدان شکل داده و از آن هویت گرفته است. دنیای دوران کرونا و سبک زندگی قرنطینگی این بخش از هویت فرد را از او میستاند؛ هویتی که در دنیای مخاطرهآمیز مدرن بهدرستی هم تعریف نشده است. «من که هستم و در کجای این عالم قرار دارم؟» اگرچه روانشناسی محیطی میکوشد تا برای انسان هویتی وابسته به مکان دست و پا کند، اما زمانی که این مکان از دست برود یا عرصه فعالیت به فضای مجازی منتقل شود، جواب به این سؤالات کلیدی ناممکن مینماید. مفاهیمی مانند هویت مکانی، تعلق به مکان و هویتیابی وابسته به مکان در زمانی قابل ارزیابی هستند که عنصر اجبار برآمده از وضعیتی بحرانی، انسان را به خانه خویش محدود نکند. شکاف فیزیکی با دیگران و با مکانهای دیگر که اکنون با فضای مجازی پر میشود، بخشی از هویت مبهم فرد را مخدوش میکند. در این میان، شهروندان را میتوان به 2دسته تقسیم کرد؛ شهروند غایب که کسی را میخوانم که امکان یا انگیزه استفاده از فضای مجازی را در این موقعیت ندارد و شهروند منفعل که به ناچار میکوشد کسی باشد که بوده اما امکانات مکانی فضای پیشین زندگی را از دست داده و ناچار رو به فضای مجازی آورده یا فعالیت خویش را در آن تشدید کرده است. پروشانسکی (۱۹۸۳) واژه «هویت مکانی» را برای بیان چگونگی اجتماعیشدن فرد در مکان به کار برد. این عنصری شناختی از هویت فرد بود که خاطرات، ایدهها، احساسات، نگرشها، ارزشها، معانی، مفاهیم و رفتاری را دربرمیگرفت که برآمده از تجربه روزمره هر فرد در مکان میشد. هویت مکانی یک فرایند است که در آن فرد از طریق کنش متقابل با مکان، خود را به واسطه تعلق بدان تعریف میکند. تعلق به مکان همان پیوستگی عاطفی است که فرد با مکانهایی برقرار میسازد که بدانها علاقهمند است و در آنها احساس امنیت میکند. در واقع، فرد از محیطهای کالبدی بهمثابه ابزاری برای حفظ تعادل روانی خود بهره میبرد. درمجموع، میتوان گفت که در مکان پتانسیلی هست که فرد از طریق عملکرد فیزیکی و عاطفی در آن برای شکلدادن به فضای خاص خود، هویتی ممتاز از آن خویش میسازد.
هویت مکانی، خاصیتی پویا دارد که هرکس با تعلقی که به مکانی خاص دارد و آن را در همه ابعادش از رنگ و بو و ساحت میشناسد و بدان متعهد میشود و احساسات خود را از بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و نوع خاص بیان در آن میآمیزد و حافظه خویشتن را از آن پر میکند، خود را با مکانمندی بازتعریف میکند. بنابراین، فعالیت روزمره در ساختاری فیزیکی، معنایی برای فرد میآفریند که بدان حس مکان میگوییم و بخشی از هویت فردی را تعریف میکند.
عدمدسترسی ناگهانی به بنیانهای مکانی زندگی روزمره، بخشی از هویت فردی را مخدوش میکند. اگرچه چنین رویدادی را در مثالی سادهتر شاید بتوان از دوران بازنشستگی بهخاطر آورد اما آن مسئلهای با پیشفرض وقوع است که اقداماتی از سوی فرد و ساختار فعالیت پیشینی برای مواجهه با آن اندیشیده میشود. ناگهانیبودن بحران کرونا و سبک زندگی تحمیلی قرنطینه که همراه با مناسکی علمی - بهداشتی فرد را مجبور به انزوا میسازد و اعضای بدن او را با وی بیگانه میکند چنانکه برای ورود به قرنطینگی باید از تماس اعضا به هم پرهیز داشت و همچنین اجبار به پرهیز از نزدیکشدن به دیگران که اینها خود آشفتگیآفرین است، بخشی از هویت وابسته به مکان فرد را نیز از او میستاند و عملا او را به شهروندی مجبور مبدل میسازد و اقتدار اجبارساز را در نظر وی مشروع مینمایاند، زیرا مسئله مرگ و زندگی در میان است. در اینجا که شکاف فیزیکی را به ناچار باید از مسیری دیگر جستوجو کرد، فضای مجازی پا به میان میگذارد و در عمل توسعهای با همه ابعاد یک واقعه نوسازی اقتدارگرایانه از بالا به پایین را به نمایش میگذارد. اما فرد بیگانه شده از موقعیت پیشین خود وضعیتی بهمراتب دشوارتر از کسانی مییابد که پیش از این نیز بخش عمدهای از زندگی خود را در خانه میگذراندند.
شهروند غایب، در دوران قرنطینگی بحران کرونا، امکان یا انگیزه ورود به فضای مجازی را ندارد. در عدمانگیزگی، فضای خانه را پیش از این برای خویش مکان هویتیافتگی تعریف کرده و در شکل عدمامکان، به هر دلیل، امکان بروز خویش در فضای تازه را ندارد. بیگانگی از موقعیت جدید منجر به تضارب نقشها در محیط محدود خانه میشود و آشفتگی میآفریند. میتوان احتمال داد که افزایش مسائل خانوادگی در این قشر نمایانتر باشد. اما شهروند منفعل، که تاکنون کوشیده تا از طریق تغییر فضای بیرونی تا حد ممکن برای خویشتن هویتی خاص بیافریند، به ناچار به فضای مجازی روی میآورد یا فعالیت خود را در آن تشدید میکند؛ جایی که امکان کنترل بر وی و محدودشدن امکان شکلدادن به فضا را باید تحمل کند. در کنار بیگانگی از موقعیت پیشین، از این دوران تا هر زمان، هر لحظه امکان توقف فعالیتهای بیرونی و اجبار شهروندان به استفاده از فضای مجازی وجود دارد؛ چیزی که به شکل اقتدارگرایانهای از حکمرانی یاری میرساند. در واقع، مفهوم شهر برای شهروند به شکل یک «شهر کنترل» درمیآید؛ جایی که در توسعهای ناگهانی، زیرساختهای هوشمندسازی شهروندان و شهر فراهم میشود اما در آن، شهروند یک سوژه منفعل است که اگر نتواند خویش را به گروه حکمرانان و تولیدکنندگان پلتفرم منضم کند، در اندازه یک مصرفکننده صرف با امکان ساخت محتوای خرد یا کنترل بر آنچه به وی اجازه داده شده است، باقی میماند.
اگرچه نوآوریهای هوشمندسازی در جهت افزایش کیفیت زندگی شهروندان میتواند تا اندازهای جذاب بهنظر بیاید اما عدمامکان بهرهبرداری از مکان هویتساز بهعنوان بخشی از فضای زیستهشده، با مخدوشکردن بخشی از هویت فردی، فضا را برای اقتداری قیممآبانه برای تغییر استانداردهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان و نقض حریم خصوصی آنان فراهم میکند. مسئله اصلی در اینجا آن است که اگر چنین روندی امتداد بیابد و اقشاری مانند دانشجویان، دانشآموزان و اساتید که بیش از سایر اقشار از موقعیت مکانی خویش دورافتادهاند و تا اندازه زیادی با نوع جدید توسعه تکنولوژی و چرخش تمامعیار پارادایم آموزش سنتی به آموزش دیجیتال و امکانات آن در شکلی منفعلانه خو گرفتهاند، نتوانند بهزودی هویت مکانی خویش را در فضای زیسته بازیابند، در فرایند این دگرگونی اجتماعی کدام موقعیت را در جهان پساکرونایی خواهند داشت و البته در چنان جهانی، جایگاه شهروند غایب بر اثر عدمامکان ورود به فضای مجازی چه خواهد بود. جواب به این سؤالات را جز در زمان خویش نمیتوان بهسادگی دریافت اما برای فردی که بخش مهمی از هویت خویش را از دست داده و چشمانداز روشنی برای بازیافتن آن به شکل مالوف ندارد که اصولا در این گسست هویتی، امکان سرگشتگی درباره خویشتن و تردید در پاسخ به سؤالات من که هستم و اینک در کجای عالم ایستادهام، وجود دارد که در هر آن، فرد بهدلیل کندهشدن از هویت مکانی خویش به بازاندیشی درباره گذشته که کاش که بودم و اکنون در کجای این عالم ایستاده بودم، میپردازد و در جهان پساکرونایی نیز بیگانگی خویش از موقعیت را بهدنبال خود میکشاند، میتوان گفت که موقعیت متزلزل شهروند منفعل را میتوان با سادگی بیشتری در انقیاد فضاهای کنترلی واقعی و مجازی درآورد؛ چشماندازی واقعبینانه از دنیای نولیبرال پساکرونایی که در ازای توسعه تکنولوژی در وضعیتی استثنایی، بخشی از هویت فردی را میستاند و شهروندانی منفعل و قابل کنترل را خلق
میکند.
چهار شنبه 24 اردیبهشت 1399
کد مطلب :
100551
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/pY2GX
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved