• سه شنبه 11 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 21 شوال 1445
  • 2024 Apr 30
پنج شنبه 11 مهر 1398
کد مطلب : 82605
+
-

گفت‌وگو با هادی چوپان که به‌عنوان نخستین ایرانی روی سکوی مسابقات مستر المپیا پرورش اندام ایستاد

برای رفتن به مسابقات خانه‌ام را فروختم

برای رفتن به مسابقات خانه‌ام را فروختم


مهرداد رسولی

مثل بسیاری از قهرمانان ورزشی همراهان زیادی ندارد و یکه و تنها به محلی که برای قرار گفت‌وگو تعیین شده می‌آید.چند ساعت بعد قرار است به ملاقات مسئولان کمیته ملی المپیک برود اما انگار گفت‌وگو یا به‌عبارتی درددل با خبرنگار جماعت برایش اهمیت بیشتری دارد و خیلی در قید ملاقات با مسئولانی نیست که حتی هنگام بازگشت از مسابقات جهانی پرورش اندام رنج رفتن به فرودگاه و استقبال از او را به‌خود نداده‌اند. هادی چوپان که چند روز پیش به مدال برنز مسترالمپیا 2019چنگ زد نخستین بدنساز ایرانی است که توانسته در این مسابقات روی سکو برود و مورد توجه بسیاری از رسانه‌های خارجی قرارگرفته اما در کشور خودش چنین گمنام و مهجور مانده است. روبه‌رویمان که می‌نشیند انگار یک دنیا حرف برای زدن دارد و برای پاسخ دادن به هر سؤالی بی‌تابی می‌کند. لا‌به‌لای هر پاسخش گریزی هم می‌زند به رنج دوران قهرمانی و با بغضی که در گلو دارد از تبعیض در ورزش ایران سخن می‌گوید. با هادی چوپان که بعد از ایستادن روی سکوی سومی مستر المپیا 2019و کسب یک موفقیت تاریخی با صدایی رساتر لب به انتقاد از مسئولان ورزشی باز کرده درباره فراز و فرودهای زندگی ورزشی‌اش، افتادن برخی ورزشکاران در دام دلالان دارو و مکمل و رقابت با غول‌های بدنسازی جهان گفت‌وگو کرده‌ایم. هادی چوپان ورزشکاری است که از دل فقر برخاسته و حالا بعد از پشت سر گذاشتن غول‌های بدنسازی دنیا به اوج شهرت رسیده است.







در خاطرات خودتان بارها اشاره کرده‌اید که یک کارگر ساده بوده‌اید. در همان سال‌ها به ورزش به‌خصوص پرورش اندام هم فکر می‌کردید؟
هر کسی در دوران نوجوانی قهرمان زندگی خودش را دارد که امروزی‌ها به آن می‌گویند اسطوره. قهرمان زندگی ما دهه‌شصتی‌ها هم بروسلی‌، آرنولد و جکی چان بود چون فیلم‌های آنها مدام از تلویزیون پخش می‌شد. اندام ورزیده آنها را خیلی دوست داشتم و رؤیایم این بود که روزی مثل آرنولد یک ورزشکار سرشناس و محبوب باشم. بازوهایش را که می‌دیدم عاشق ورزش می‌شدم. دوست داشتم یک رزمی‌کار و در عین حال بدنسازی با جثه بزرگ باشم.
سمت ورزش‌های رزمی هم رفتید؟
بله، سال 1377ورزش بوکس را انتخاب کردم و مدتی هم کشتی کار کردم.
در بوکس و کشتی به جایی رسیدید؟
بوکس را به‌طور آماتور کار می‌کردم. حتی گوش‌هایم در این ورزش آسیب جدی دید اما تا حضور در مسابقات کشوری و کسب مقام پیش نرفتم. در کشتی هم تا آستانه حضور در مسابقات کشوری پیش رفتم اما همانطور که گفتم رؤیایم این بود که بدنسازی با اندام بزرگ و ورزیده باشم. می‌دانستم ورزش‌های رزمی روی اعصاب و روان ورزشکار تأثیر منفی می‌گذارد و در 2 سالی که بوکس کار می‌کردم خیلی زود عصبی می‌شدم.
پس خشونت ورزش‌های رزمی با روحیه شما سازگار نبود و به همین دلیل بدنسازی را انتخاب کردید؟
 یک روز وقتی به باشگاه بدنسازی رفتم دیدم که همه ورزشکارها موقع بلند کردن وزنه یا علی و یا‌الله می‌گویند و دیدن چنین صحنه‌هایی برایم جذاب بود. همین شد که در سال 1379قید بوکس و کشتی را زدم و ورزش بدنسازی را شروع کردم.
از چه سالی در مسابقات بدنسازی شرکت کردید؟
یکی دو سال بعد، برخی دوستانم به‌اصطلاح بدنسازها می‌گفتند بدنت خط افتاده و مرا تشویق می‌کردند که به مسابقات استانی بروم. با اصرار دوستان و با 60کیلو وزن در مسابقات شرکت کردم. به مدال نرسیدم اما وقتی فضای مسابقات و تماشاگران پرتعداد را دیدم مشتاق شدم که تا کسب مقام راهم را ادامه بدهم. به‌خودم گفتم یک روز باید این سکو را فتح کنم و همه تماشاگران برای دیدن من به سالن بیایند. هر سال تلاش کردم تا به این هدف برسم. وقتی 15سالم بود برای نخستین بار در مسابقات استانی روی سکو رفتم.
بدنسازی ورزش پرهزینه‌ای است. برای تامین هزینه‌هایی مثل تغذیه مناسب و خرید مکمل و شهریه باشگاه مشکلی نداشتید؟
وقتی 15سالم بود، تابستان‌ها می‌رفتم پیش برادرم و گچ‌کاری می‌کردم. آن موقع مزد یک روز کارگر 2 هزار تومان و شهریه باشگاه ماهی دو هزار و 500تومان بود. معمولا تا ساعت 7شب کار می‌کردم و بعد از اینکه از کار دست می‌کشیدم به باشگاه می‌رفتم و تا ساعت 10تمرین می‌کردم. آنقدر تمرین می‌کردم که فردا صبح نای بلند شدم نداشتم. در آن سال‌ها بدنسازی مثل حالا ورزش پرهزینه‌ای نبود. اینگونه نبود که وقتی جوانی پایش را به باشگاه می‌گذارد مربی برایش دارو و مکمل تجویز کند. ورزشکار هم میلی به‌خودنمایی نداشت و پله پله رشد می‌کرد و بالا می‌آمد.
البته در آن سال‌ها ورزش هم برای خودش آداب خاصی داشت و کسی در بدنسازی نمی‌خواست ره صد ساله را یک‌شبه طی کند.
بله همینطور است، آن روزها پز پهلوانی مد بود. ورزشکارها وقتی به باشگاه می‌رفتند برای پهلوانی پل می‌زدند و کسی به فکر قهرمانی نبود. آن موقع بدنشان را ورزیده می‌کردند تا قیافه‌شان مثل پوریای ولی باشد. وقتی وزنم داشت بالا می‌رفت مردم مرا پهلوان صدا می‌کردند و کسی به من نمی‌گقت قهرمان. رسم بود که ورزشکار قبل از ورود به باشگاه انگشتش را می‌بوسید و روی پیشانی می‌گذاشت و مثل امروز نبود که یک ورزشکار بعد از گرفتن مدال استانی دوستان هم‌باشگاهی‌اش را نشناسد. مربی و مسئول باشگاه هم خیلی رک به این ورزشکارها هشدار می‌دادند تا دچار غرور نشوند. شاید به همین دلایلی که گفتم ورزشکارهای قدیم افتاده حال بودند.
در سال‌هایی که بدنسازی را شروع کردید و استفاده از دارو و مکمل تا این حد فراگیر نبود، برنامه غذایی خاصی داشتید؟
در آن سال‌ها فقط یک شرکت مکمل‌سازی‌ وجود داشت اما همه می‌ترسیدند مکمل مصرف کنند. در باشگاه ما مصرف سیب‌زمینی و تخم‌مرغ مد بود. همه درآمد من هم صرف رفت‌وآمد به باشگاه می‌شد و دغدغه‌ام این بود که به‌گونه‌ای خرج کنم تا بعد از تمرین 2 عدد سیب‌زمینی و تخم‌مرغ بیشتر بخورم. ما 7برادر و یک خواهر هستیم و در خانواده‌ای با درآمد متوسط بزرگ شدیم. خرج خانه را هم پدرم به تنهایی تامین می‌کرد و زورش نمی‌رسید همه هزینه‌های مرا تامین کند. من خون‌دل‌ها خورده‌ام تا به اینجا رسیده‌ام و دوست ندارم زیاد در مورد گذشته صحبت کنم.
بیشتر بدنسازهای حرفه‌ای دو الگوی مشخص دارند؛ یکی «رونی کلمن» که به مصرف دارو و مکمل اعتقاد دارد و دیگری «لی هانی» که اساسا به این روش اعتقادی نداشت. شما کدام روش را ترجیح می‌دهید؟
رک و صریح به شما بگویم که هیچ ورزشکاری نمی‌تواند به‌طور طبیعی 400کیلو وزنه بزند یا 280کیلو وزنه را بالای سر ببرد یا اینکه همزمان با چند نفر مبارزه کند. چنین چیزهایی را فقط در افسانه‌ها می‌توان سراغ گرفت. هر ورزشکاری به‌خاطر هزینه سرسام‌آور تغذیه مجبور است به داروها و مکمل‌های دارویی پناه ببرد تا پیشرفت کند. یک سرباز بدون سلاح نمی‌تواند بجنگد. صحنه ورزش را باید با فضای جنگ مقایسه کرد. شما نمی‌توانید بدون استفاده از سلاح‌های پیشرفته به جنگ بروید. اگر با دست خالی به جنگ دشمن بروید کشته خواهید شد و اگر می‌خواهید مغلوب نشوید باید به اندازه دشمن سلاح و تجهیزات داشته باشید.
البته مصرف دارو و مکمل‌ها جان بسیاری از جوان‌ها را به خطر انداخته. توصیه شما استفاده از مکمل و دارو برای برنده شدن در مسابقات ورزشی است؟
به هیچ عنوان چنین توصیه‌ای نمی‌کنم. مشکل ما این است که علم چگونه مصرف کردن این داروها و مکمل‌ها را نداریم. اینگونه نیست که مصرف دارو و مکمل یک گناه نابخشودنی و اشتباه باشد بلکه باید میزان مصرف را بدانید. در ورزش حرفه‌ای،  علم حرف اول و آخر را می‌زند. شما تصور می‌کنید آرنولد مکمل مصرف نکرده است؟ اگر ورزشکار روزی 20کیلو گوشت سفید و قرمز مصرف کند به مرگ زودرس دچار خواهد شد. اگر بیمار شوید و پزشک برای شما دارو تجویز کند می‌توانید دارو را کنار بگذارید و مصرف نکنید؟
شما با چه علمی مکمل مصرف می‌کنید؟
من زیرنظر«هنی رامبد» یکی از بهترین مربیان بدنساز جهان که برای خودش پروفسور است فعالیت می‌کنم. ما مربیان و پزشکان زیادی داریم که در این زمینه فعالیت می‌کنند و توصیه‌های مثبت و منفی دارند. کسانی که در این ورزش آسیب می‌بینند توصیه‌های منفی را انتخاب کرده‌اند. وقتی ورزشکاری به جای 200میلی‌گرم 1000میلی‌گرم دارو مصرف می‌کند، پزشک و مربی مقصر نیست. ما نباید جامعه مربیان و پزشکان را زیر سؤال ببریم. حتی مردم عادی هم می‌توانند پروتئین و مکمل‌های غذایی مصرف کنند و به همین دلیل مکمل‌ها را در داروخانه‌ها عرضه می‌کنند. وقتی نمی‌توانید 5وعده یا بیشتر غذا بخورید باید به مکمل‌های غذایی پناه ببرید تا پروتئین و املاح بدنتان تامین شود و آسیب نبینید. اگر به من باشد می‌گویم ضرر گوشت و مرغ‌هایی که امروزه وارد کشور می‌شود به‌مراتب از مکمل‌ها بیشتر است.



از نظر درآمد به جایی رسیده‌اید که مثل سال‌های قبل مشکلی بابت ادامه ورزش نداشته باشید؟
هزینه داروها و مکمل‌هایی که ما مصرف می‌کنیم سرسام‌آور است و ظلم است که ورزشکاران ملی رقم‌های گزافی پرداخت می‌کنند. ورزشکاران ما برای کسب مدال در مسابقات بین‌المللی دارند از جانشان مایه می‌گذارند. مسئولان ما باید قدر ورزشکارانی را که با هزینه شخصی پرچمداری می‌کنند بدانند. من به‌عنوان یک ورزشکار ملی هیچ حقوقی از وزارت ورزش یا کمیته ملی المپیک یا هر جای دیگری دریافت نمی‌کنم و حتی بیمه هم ندارم. در شیراز یک باشگاه تازه تاسیس دارم که اجاره خودش را هم در نمی‌آورد.
بعد از کسب مقام سوم مسترالمپیا 2019اسپانسرها از شما حمایت نمی‌کنند؟
فکر می‌کنید اسپانسر چقدر به من می‌دهد؟ من و امثال من به عشق وطن تمرین می‌کنیم و به مسابقات می‌رویم. مربی‌ای نیستم که با مکمل فروشی کسب درآمد کنم.
با هزینه شخصی به مسابقات بین‌المللی می‌روید؟
تا به حال 3 بار ماشینم را فروخته‌ام تا در مسابقات شرکت کنم. امسال خانه‌ام را فروختم تا به آمریکا بروم و در المپیا مسابقه بدهم. من 32سال برای خرید خانه‌ام زحمت کشیده بودم اما آن را فروختم تا هزینه 150هزار دلاری سفر به آمریکا و حضور در مسابقات المپیا را بدهم.
در مسابقات امسال، ورزشکاران سرشناسی مثل‌شان رودن، فیل هیث و ناتان دی آشا حضور نداشتند. فکر می‌کنید اگر همه مدعیان حضور داشتند باز هم روی سکو می‌رفتید؟
بهترین‌های هر کشور در المپیای امسال حضور داشتند. همه کسانی که به المپیا 2019آمدند تندیس‌های برتر کره زمین بودند. مثلا از ایران من به‌عنوان نفر برتر به مسابقات رفتم و چنین قانونی در مورد همه کشورها اعمال شد. اینگونه نیست که بگوییم مسابقات در غیاب قهرمانان سال قبل کیفیت نداشت. رقابت همیشه سر جای خودش است. نفر اول تا پنجم مسترالمپیا جزو 5بدنساز برتر کره زمین محسوب می‌شوند.
فاصله شما با نفر اول چند امتیاز بود؟
نفرات اول و دوم 4امتیاز با هم فاصله داشتند و بین من و نفر دوم هم 2 امتیاز فاصله بود. اختلاف امتیازها خیلی کم بود. البته فراموش نکنید در پرورش اندام، دید داوران مثبت و منفی است. یعنی یک داور از فیگور و چهره ورزشکاری خوش‌اش می‌آید و امتیاز خوبی به او می‌دهد و همان داورممکن است به ورزشکار دیگری روی خوش نشان ندهد. در تاریخ 135ساله المپیا نخستین ورزشکاری هستم که در نخستین حضور روی سکو رفتم. بین ورزشکاران آسیایی فقط «سمیر بوناد» لبنانی در این مسابقات روی سکو رفته و 35سال قبل قهرمان شده است.
در حضور همه قهرمانان پرآوازه پرورش اندام می‌توانید قهرمان جهان شوید؟
چرا که نه. درخت هر چه پیرتر شود بیشتر میوه می‌دهد. امسال با هزینه خودم به مسابقات رفتم اما اگر کمک کنند بیشتر پیشرفت می‌کنم. حتی ورزشکاران ایرانی دیگری هم می‌توانند به المپیا بروند. باید درخت را آب بدهید تا میوه بدهد.
بعد از درخشش در مستر‌المپیا 2019از کشورهای دیگر پیشنهادی داشته‌اید؟
قبل از این مسابقات دعوتنامه‌های زیادی داشتم اما نرفتم. بعد از مستر المپیا هم یکی دو دعوتنامه از کشورهای اروپایی و حاشیه خلیج‌فارس به دستم رسیده اما جواب‌شان را هم نمی‌دهم.
پیشنهاد مالی‌شان چقدر بوده است؟
تا سقف 10میلیارد تومان هم پیشنهاد داشته‌ام. آیا ارزش پرچم ایران 10میلیارد تومان است؟
بدنسازی ورزش سنگینی است. فکر می‌کنید تا چند سالگی می‌توانید ادامه بدهید؟
من 32ساله شده‌ام اما تا وقتی روحیه خوبی داشته باشم و خدا بخواهد ادامه خواهم داد. اگر استرس و فشارهای عصبی اجازه بدهد تا 50سالگی هم می‌توانم تمرین کنم و مسابقه بدهم. من 4سال استرس تهیه ویزای المپیا را داشتم و به اندازه 10سال پیر شدم. اگر عکس امروز مرا با عکس 10سال قبل مقایسه کنید متوجه می‌شوید که چقدر پیر شده‌ام. هزینه هر بار اعزام من به مسابقات بین‌المللی زیر 100میلیون تومان نیست. روزی یک میلیون تومان هزینه یک دوره 6ماهه برای حضور در هر مسابقه است. من فقط به عشق وطن این راه را ادامه می‌دهم. برای این مردمی که با رنج زندگی می‌کنند هر کاری انجام بدهید کم است.
شما را به‌عنوان قوی‌ترین بدنساز دنیا هم می‌شناسند. در تمرینات روزانه چند کیلو وزنه می‌زنید؟
روزی 4ساعت تمرین می‌کنم و بیش از 15تن وزنه می‌زنم.






وقتی قهرمان المپیک فلافل می‌فروشد
چند روز قبل کلیپ کوتاهی از هادی چوپان در فضای مجازی پخش شد که مورد توجه کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت. او که بعد از بازگشت از مسابقات مسترالمپیا با استقبال سرد مسئولان فدراسیون پرورش اندام و مدیران بالادستی ورزشی مواجه شده بود با حالتی برافروخته مسئولان را مورد عتاب قرارداد و وانمود کرد غیبت مسئولان ورزشی در لحظه ورودش به فرودگاه برایش اهمیت چندانی ندارد. هادی چوپان درباره ماجرای انتقادهایی که در جمع خبرنگاران مطرح کرد می‌گوید:«کسانی که انتقاد دارند باید از پشت پرده بیرون بیایند و حرف حق را بزنند. اگر می‌توانید رودررو صحبت کنید و اگر نمی‌توانید سکوت بهترین کار است. مسئولان ورزشی ما وظیفه دارند که به استقبال قهرمانان بروند. آنها از دولتی سر قهرمانان ورزشی روی صندلی ریاست نشسته‌اند و درآمد کسب می‌کنند. مسئولان ورزشی زندگی‌شان را مدیون ورزشکاران هستند. من 6مدال جهانی و آسیایی برای تیم ملی کسب کرده‌ام. مدیر ورزشی که ماهی 20میلیون تومان حقوق می‌گیرد باید در خلوت خودش بنشیند و بگوید من تا به حال چه کار مثبتی برای قهرمانان انجام داده‌ام. چرا من با این همه مدال جهانی و آسیایی باید با تاکسی رفت‌وآمد کنم اما رئیس فدراسیون ماشین یک میلیاردی داشته باشد؟»هادی چوپان که بعد از کسب مقام سوم مسترالمپیا 2019با صدایی رساتر لب به انتقاد از مسئولان ورزشی کشور باز کرده و انگار بغض چندین و چند ساله‌اش ترکیده است می‌گوید:«مسئولان ورزشی ما اگر یک روز اندازه ما تمرین کنند یا یک‌بار درد آسیب‌دیدگی را تجربه کنند یک هفته در خانه بستری خواهند شد. من تمام زندگی‌ام را وقف ورزش کرده‌ام و چیزی برایم باقی نمانده است. پس آینده من چه می‌شود؟ آیا باید مثل خلیل عقاب سال‌ها در کانکس زندگی کنم و دست آخر روی تخت بیمارستان هم هیچ مسئولی به ملاقاتم نیاید؟ ما قهرمان المپیک داریم که در اهواز فلافل می‌فروشد. چرا یک قهرمان المپیک باید به شورای شهر برود و میلیاردر شود اما قهرمانان دیگر ماشین و خانه‌شان را بفروشند تا به مسابقات بین‌المللی بروند؟ مسئولان ورزشی باید به همه این چراها پاسخ بدهند».


تا به حال 3 بار ماشینم را فروخته‌ام تا در مسابقات شرکت کنم. امسال خانه‌ام را فروختم تا به آمریکا بروم و در المپیا مسابقه بدهم. من 32سال برای خرید خانه‌ام زحمت کشیده بودم اما آن را فروختم تا هزینه 150هزار دلاری سفر به آمریکا و حضور در مسابقات المپیا را بدهم

این خبر را به اشتراک بگذارید