• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
شنبه 2 شهریور 1398
کد مطلب : 74182
+
-

فرشته‌ها پولدارند

داستان
فرشته‌ها پولدارند


فرزام شیرزادی ـ نویسنده و روزنامه‌نگار


- بابا خدا همه آدم‌ها رو می‌بینه؟
-آره می‌بینه.
روی مبل به پهلوی راست دراز کشیده‌ام. دارم کتاب شاهرخ مسکوب را می‌خوانم؛ کتاب خواب و خاموشی. دخترم می‌گوید: «آدم‌هایی رو هم که با هم دعوا می‌کنن می‌بینه؟‌»
ـ کی دعوا کرده؟
ـ دیروز جلو خونه بابا بزرگ دعوا شد.
- همه‌جا یه وقتایی دعوا می‌شه.
- چند روز پیش هم تو تره‌بار دعوا شد. یک عالمه میوه ریخت رو زمین.
- تو نگاه کردی؟
- مامان چشمام ‌رو گرفت. یواشکی دیدم. از لای انگشتاش.
ـ آدم‌ها گاهی عصبانی‌ان. بعد دست به یقه می‌شن.
ـ چرا عصبانی می‌شن؟
ـ هر کی به‌خاطر یه چیزی عصبانی می‌شه.
ـ شما وقتی پول نداری عصبانی می‌شی؟
ـ بعضی‌ موقع‌ها آره.
ـ فرشته‌ها با هم دعوا نمی‌کنن بابا؟
ـ فرشته‌ها دعواشون نمی‌شه.
ـ چرا دعوا نمی‌کنن؟ پولدارن؟
ـ کمتر عصبانی می‌شن.
- حتما پولدارن که عصبانی نمی‌شن؟
- شاید.
ـ بابا، چرا چیزهای بد بیشتر از خوب‌هاس؟
ـ چیزهای خوب هم زیاده.
ـ تو مهد کودک ما که بچه‌ها همدیگر رو مسخره می‌کنن. یکی‌شون دیروز به نسترن گفت پدر سگ.
ـ حتماً شیطون گولش زده.
ـ شیطون همه‌رو گول می‌زنه؟
ـ نه، اونایی که حواسشون نیست.
ـ شما حواست هست؟
ـ سعی می‌کنم باشه.
ـ شیطون آفریقایی‌ها رو هم گول می‌زنه؟
ـ شاید بزنه. چرا آفریقایی‌ها؟
ـ مگه بدبخت نیستن؟
ـ بیشتر گرسنه‌ان.
ـ اگر گرسنه‌ان چرا شکماشون گنده‌ست؟ حتما پول دارن زیاد غذا می‌خورن.
سرم را می‌کنم تو کتاب. انگار حواسم نیست.
ـ تو چرا این‌قدر کتاب می‌خونی؟
ـ واسه اینکه سوادم زیاد بشه.
ـ پس چرا جواب سؤال‌هام رو نمی‌تونی بدی؟

این خبر را به اشتراک بگذارید