داستانک
نقشههای شکستخورده
آن روز صبح یک دسته صورتحساب تازه رسیده بود. نامه شرکت بیمه، از لغوشدن قراردادهایشان خبر میداد.
زن آه کشید و با نگرانی از جا برخاست تا شوهرش را در جریان بگذارد. آشپزخانه بوی گاز میداد.
روی میزکار شوهرش نامهای پیدا کرد.
«... پول بیمه عمر من برای زندگی تو و بچهها کافی خواهد بود...»
مونیکا ویر
MISALD PLANS
A rash of new bills came that morning.
The letter their insurance company announced the cancellation of their policies.
She dighed and rose wearily to tell her husband. The kitchen smelled of gas. On his desk she found the note.
“… the money my life insurance will be enough for you and the children…”
MOnTCA WARE
داستانهای 55کلمهای، استیوماس، ترجمه : گیتا گرکانی