
سخنگوی شورای شهر تهران در گفتوگوی اینترنتی با همشهری
شورای پنجم، شورای تغییر گفتمان است

سخنگوی شورای پنجم شهر تهران با سخنگوهای دوره پیشین تفاوتهای زیادی دارد. اصلیترین شاخصه او، فعالیت بیشترش است؛ درست برخلاف دورههای قبل شورا که رسانهها باید کلی تلاش میکردند تا سخنگوی شورا را پیدا کنند. این دوره اما فردی جوان انتخاب شده که از یکسو میتواند ارتباط بهتری با خبرنگاران جوان برقرار کند و از سوی دیگر حوصله پاسخگویی به سؤالات فراوان را دارد. شاید به همینخاطر است که علی اِعطا، طی ۲بار رأیگیری برای انتخاب سخنگو (سمتی که عضوی از هیأترئیسه شورا نیز بهحساب میآید) توانسته آرای حداکثری اعضا را بهدست آورد. اینکه او در شبکههای مجازی فعالیت دارد و پاسخگوی خبرنگاران در چت خصوصی نیز هست، به شفافیت مدیریت شهری کمک بسیاری میکند. البته که شاید عدهای به نگاه اعطا درباره برخی از مسائل شهری انتقاد هم داشته باشند اما به هرحال، بدون آنکه تملقی در کار باشد، واقعیت آن است که در این دوره شورای شهر تهران، رسانهها میدانند که سمت سخنگویی پارلمان شهری پایتخت، کارکرد واقعی و نه تشریفاتی دارد. علی اعطا پیشتر روزنامهنگار نیز بوده و بهخاطر رشته تحصیلیاش در دانشگاه و سابقه کار در وزارت راهوشهرسازی، به عضویت کمیسیون معماری و شهرسازی شورا نیز درآمده است. اعطا اصالتی جنوبی دارد، فرزند شهید است و بهخاطر همکاری با معاونت معماریو شهرسازی وزارت راهوشهرسازی و شورایعالی شهرسازی و معماری رابطه خوبی با پیروز حناچی، شهردار تهران دارد. با او به مناسبت روز ملی شوراها بهصورت اینترنی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
۲سال و ۸ماه از حضور شما بهعنوان عضو و سخنگو در شورای شهر میگذرد، آقای اعطا! پیش از حضور در شورا نسبت به عملکرد پارلمانهای شهری تا چه اندازه آشنایی داشتید؟ نخستین حضور در صحن شورای شهر چه حسی را در شما ایجاد کرد؟
در ابتدا از شما تشکر میکنم که به مناسبت روز شوراها، چنین فرصتی ایجاد کردید و پیشنهاد کردید گفتوگوی متفاوتی داشته باشیم و مقداری از رویه جاری گفتوگوهای مطبوعاتی سخنگویی، فاصله بگیریم. خب، تخصص دانشگاهی من، رشتهای که سالها تحصیل و تدریس کردهام، معماری است. در پروژههای طراحی و برنامهریزی شهری در تهران و برخی شهرها حضور داشتهام. علاوه بر فعالیتهای حرفهای و شغلی، از سالهای ۸۳و ۸۴تا حالا در مطبوعات، بهصورت مستمر در رابطه با مسائل شهری یادداشت و نقد نوشتهام و تالیفاتی داشتهام. اینها با مسائل حوزه مدیریت شهری، ارتباط مستقیم دارد و یکی از ماموریتهای مدیریت شهری، که اتفاقا جزو مهمترینها هم هست، در همین حوزه است. اما تجربه دیگری که موجب شد در دورهای4-3ساله، بهطور مستقیم با مسائل مدیریت شهری مواجه باشم، همکاری با معاونت معماری و شهرسازی وزارت راهوشهرسازی و شورایعالی شهرسازیومعماری است. من در اردیبهشتماه ۹۳، از دبیر وقت شورایعالی شهرسازیومعماری که آقای دکتر حناچی بودند، بهعنوان مشاور در امور رسانهها حکم گرفتم و این موضوع، در زمان اوج اختلافات دولت و شهرداری تهران و برخی دیگر از کلانشهرها از جمله مشهد در حوزه سیاستهای شهرسازی و معماری بود و چالشهای جدیای مطرح میشد. میتوانم بگویم شناخت خوبی نسبت به مسائل مدیریت شهری، چالشهای آن و نظام حقوقی حاکم بر آن در کشور، پیدا کردم. وقتی تصمیم به کاندیداتوری گرفتم، بالطبع مطالعه جدیتری بهطور مشخص بر نقش و کارکرد شوراها و وظایف، مسئولیتها و اختیارات آنها انجام دادم و با کمک جمعی از دوستان، برنامهای تدوین کردیم که قابل پیگیری از طریق شورا باشد. این برنامه بیشتر متکی بر حوزه شهرسازی و معماری با استناد به اسناد فرادست و مصوب بود که موارد مهمی در آن بود و بخشی از آن را هم توانستیم محقق کنیم. یک برنامه کلیتر توسط شورایعالی اصلاحطلبان ارائه شده بود که در دوران انتخابات، منتشر شد. اما در رابطه با نخستین حضور در صحن شورا یعنی روز یکم شهریور ۹۶، میدانید که در آن روز، هیأترئیسه شورا انتخاب شد. با رأی همکاران و حسناعتمادی که به من داشتند، بهعنوان سخنگوی شورا انتخاب شدم. موضوع مهمی که برای من مطرح بود این بود که در آن روز مشخص شد که در شورا، نمیتوانم صرفا بر حوزه شهرسازی و معماری متمرکز باشم و مسئولیت دیگری به من سپرده شده بود که با تصویر اولیهای که از نقشی که در شورا در حوزه معماری و شهرسازی قرار بود ایفا کنم، متفاوت بود.
شاید یکی از اتفاقات ویژهای که در دوره پنجم شورایشهر شاهد آن بودیم، این بود که برای نخستین بار شخصی بهعنوان سخنگوی شورایشهر انتخاب شد که در حوزه رسانهها هم فعالیت داشته است. تجربیات پیشین شما در حوزه رسانه تا چه اندازه در شیوه اطلاعرسانی و البته نوع ارتباطاتتان با خبرنگاران تأثیرگذار بوده است؟
در این رابطه ارزیابی خاصی نمیتوانم داشته باشم. همکاران خبرنگار باید نظر بدهند. شاید بتوانم اینطور توضیح بدهم که معمولا به این نکته توجه میکنم که واژگان یا عباراتی که بهعنوان سخنگو بهکار میبرم، چه بازتابی خواهد داشت؟ احیانا چه ابهامات یا چه سوءتعابیری میتواند ایجاد کند و چطور میتوان و یا باید سخن گفت که این ابهامات و سوءتعابیر به حداقل برسد؛ گذشته از مواردی که بالاخره لازم میشود سخنگو مقداری مبهم صحبت کند، یا مثلا کلی گویی کند. به این موارد زیاد فکر میکنم. به واژگانی که میخواهم استفاده کنم زیاد فکر میکنم و گاه درباره بهکار گرفتن یک واژه یا یک عبارت، با چندین نفر مشورت میکنم. پیش از هر نشست خبری، در رابطه با موضوعات و محورها، حداقل با 5-4 نفر مشورت میکنم و از کمیسیونهای تخصصی شورا، اعضا و کارشناسان کمیسیون کمک میگیرم. با خبرنگاران هم همواره روابط دوستانهای داشتهام؛ حداقل، تلاش من این بوده است و از ابتدا بنا را بر این گذاشتم که رفتار و نگاه یکسانی نسبت به خبرنگاران رسانههای جریانهای مختلف سیاسی داشته باشم. نمیدانم چقدر موفق بودهام اما برای این امر تلاش کردهام.
بسیاری از کارشناسان معتقدند شهر تهران طی سالهای متوالی توسط تصمیمگیرانی اداره شده که تخصصهای مرتبط با حوزه شهری را نداشتند و آشفتگیهایی که در شهر مشاهده میکنیم به همین دلیل است. بهعنوان یک معمار فکر میکنید تصمیماتی که طی دوسالونیم گذشته در حوزه خودتان اتخاذ کردهاید تا چه اندازه با اقبال عمومی و نظر مثبت متخصصان این حوزه روبهرو شده است؟
به هر جهت شورای پنجم به لحاظ تخصص و تجربه اعضا، در سطح خوبی قراردارد. در حوزههای مختلف تخصصی، افراد متخصص و مجربی حضور دارند. شما صرفا نگاهی به تخصص و تجربه روسای کمیسیونها در ارتباط با موضوع تخصصی آن کمیسیون بیندازید. سایر اعضای کمیسیونها هم به همین ترتیب. نیازی به ذکر اسامی نیست اما بهعنوان مثال، مهندس الویری بهعنوان رئیس کمیسیون برنامهوبودجه، همین مسئولیت را در مجلس شورای اسلامی داشته است. آقای دکتر امینی رئیس کمیسیون حقوقی و نایبرئیس شورا، وکیل و حقوقدان برجسته، عضو هیأت رئیسه مجلس ششم و همچنین در دورهای با حکم رئیسجمهور، عضو هیأت پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی بوده است. یا بهعنوان مثال، رئیس شورا مهندس هاشمی؛ از متخصصان و مدیران برجسته حوزه حملونقل و در این زمینه کاملا شناخته شده هستند. من به سایر اسامی اشاره نمیکنم اما روشن است که شورای پنجم به لحاظ تخصص و تجربه افراد، در سطح بالایی قراردارد. حالا من در این گفتوگو قصد ندارم گزارش عملکرد بدهم، یا به دفاع از عملکرد کمیسیونها بپردازم اما نکتهای که باید توجه کرد این است که بعضا ما در شورا موضوعاتی را دنبال میکنیم، اما توقعات ما از معاونت متناظر در شهرداری برآورده نمیشود. حالا من از حوزه تخصصی خودمان یعنی حوزه شهرسازی و معماری مثال بزنم؛ آقای دکتر حناچی در قامت یک مدیر و متخصص معماری و شهرسازی، بهعنوان شهردار مشغول بهکار شدهاند. بنابراین ما انتظار تحرک و خلاقیت و پویایی بیشتری در معاونت شهرسازیومعماری داریم. در این دوره مدیریت شهری ظرفیت کمنظیری برای بهرهگیری از حضور و نظر متخصصان نخبه این حوزه ایجاد شده است. جمع پرشماری از متخصصان نخبه در زمان انتخابات شوراها، با نگاهی تخصصی و غیرسیاسی، در زمینه تدوین برنامه برای شورایپنجم فعال شده بودند. ما در شورا در حد توان و بضاعت، از ظرفیت، حضور و نظر جمع استفاده کردیم. این امر، علاوه بر یک ظرفیت تخصصی مهم، ظرفیت اجتماعی مهمی نیز به شمار میرود. معتقدم شهرداری میتواند درهای خود را به روی متخصصان نخبه باز کند . معاونت شهرسازی و معماری در سال جاری با استفاده از ظرفیت نخبگان میتواند تمرکز بیشتری برای برآورده کردن این انتظارات داشتهباشد.
شورایشهر در دوره پنجم با دورههای پیشین یک تفاوت دیگر هم داشت؛ شورایی یکدست به لحاظ گرایشهای سیاسی. آیا یکدستی شورای شهر توانسته به نفع مدیریت شهری باشد؟ بهنظر شما وجود اقلیت قوی به بهبود عملکرد کمک نمیکرد؟
من شخصا فکر میکنم در یک سیستم پارلمانی، ترکیب اکثریت-اقلیت پارلمان را کارآمدتر میکند. این یک قاعده کلی است. اما در شورا، برآمدن همه اعضا از یک لیست واحد، مانع از طرح نقطهنظرات متنوع و متعدد در حوزههای کارشناسی نشده است. مصادیق مختلف و متعددی در صحن مطرح بوده. بهعنوان مثال، وقتی در شورا بحث مشاغل سیار و بیکانون از جمله دستفروشان مطرح بود، جدیترین اختلافنظرها مطرح شد. بالاخره اکثریت شورا تصمیم گرفت دستفروشی را، از مصادیق سدمعبر نداند و ضرورت ساماندهی آنها چه به لحاظ زمانی، چه به لحاظ مکانی و چه به لحاظ شناسایی و شناسنامهدار کردن آنها را به رسمیت بشناسد. این نتیجه طرح اختلافهای جدی در صحن بود. بنابراین، اینطور نیست که همنوایی سیاسی اعضای شورای پنجم، اجازه طرح اختلافات کارشناسی در صحن را ندهد.
بهنظر شما آیا ۴سال فرصت مناسبی برای تغییر و تحول است و آیا این فرصت کفاف وعدههای لیست امید را داده است؟ تا چه میزان به وعدههای انتخاباتی خود نزدیک شدهاید؟
به گمانم این نکته قابلاثبات است که شورا در حوزههای ماموریتی مدیریت شهری، در همین دوره حدودا سهساله، گفتمان جدیدی ایجاد کرده است. حتی مایلم بگویم این شورا را میتوان بعد از چند دوره مدیریت شهری، شورای تغییر گفتمان نامید. شورای پنجم سیاستهای متفاوتی را دنبال کرد. سیاست گسترش مرزهای اطلاعرسانی در برابر سیاست اطلاعرسانی محدود و کنترل شده؛ سیاست شفافسازی در برابر سیاست درهای بسته؛ سیاست توسعه درآمدهای پایدار در برابر سیاست تکیه بر درآمدهای ناپایدار اما سهلالوصول؛ سیاست حفاظت از میراث طبیعی در برابر سیاست ساختوساز در باغهای شهر؛ سیاست توسعه حملونقل عمومی در برابر سیاست چراغ سبز به حملونقل اختصاصی و سیاست تقبیح شهرفروشی در برابر سیاست ترویج شهرفروشی نمونهای از سیاستهایی است که میتوان بهصورت دوگانههایی قابلفهم مطرح کرد. مجموعه این سیاستها، گفتمان جدیدی ایجاد کرده است. اینها بهمعنای ریلگذاری جدید در مدیریت شهری است. اما به هر جهت، تغییر محسوس در شهر، معمولا در کوتاهمدت امکانپذیر نیست. بهخصوص در شرایطی که شما میراثدار آن میزان بدهی در شهرداری هستید؛ و میراثدار سازمانی عریض و طویل با بدنهای سنگین. همه اینها را بگذاریم در کنار تنگناهایی که در بحث انتخاب شهردار با آن مواجه شدیم و زمان و انرژی زیادی که صرف آن شد. همین یک نکته کافی است که خدمت شما عرض کنم وقتی سومین شهردار، یعنی آقای حناچی با حکم وزیر رسما شهردار تهران شدند، 15ماه از عمر این دوره مدیریت شهری گذشته بود. بعد از بیثباتیهای ۱۵ماه قبل از آن، گویی شهرداری از نقطه صفر شروع میکرد. بنابراین میخواهم بگویم شرایط، شرایط مساعدی نبود اما این شورا دستاوردهای مهمی داشت. تنگناهای مالی را پذیرفت، اما افسارگسیختگی در سیستم شهرسازی را مهار کرد. مگر نمیشد به بقیه شهر هم پروانه بلندمرتبهسازی داد؟ مگر همین الان نمیشود این کار را کرد؟ قول به شما میدهم اگر شورا افسارگسیختگی در حوزه شهرسازی را کنترل نمیکرد، ظرف مدت ۳ماه شهرداری میتوانست بودجه مصوب یکسالش را تامین کند. اما روش ما این نبود و نیست. برای ما اولویت، ارتقای کیفیت زندگی در شهر است. این شورا میتوانست همچون ۱۲سال گذشته، نسبت به مصوبه ویرانگر برجباغ بیتفاوت بماند. درآمدش هم که برای شهرداری خیلی خوب بود. خب، چرا چنین نکرد؟ نمیشد از محل مجوزهای آنچنانی برجباغ و بلندمرتبه در برخی مناطق شهر تهران، درآمدی حاصل کرد و با آن، چهارتا اتوبان و پل و تقاطع غیرهمسطح دیگر افتتاح کرد؟ البته که میشد. اما این شورا روش دیگری دارد؛ سیاست دیگری دارد و گفتمان متفاوتی را حاکم کرده است. اینها، با وجود همه تنگناهایی که عرض کردم، دستاوردهای این شوراست.
کارنامه شهرداری را چگونه ارزیابی میکنید؟ سومین شهردار این شورا، دکتر حناچی بود که در مرحله نهایی، بر رقیب خود دکتر عباس آخوندی پیروز شد و شهردار تهران شد. رأی شما در انتخاب آقای حناچی، تأثیرگذار بود. در جمع ششنفرهای که انتظار میرفت به آقای آخوندی رأی بدهد، غیراز شما، سایرین به آقای آخوندی رأی دادند و شما رأی متفاوتی دادید. کارنامه شهرداری را در دوره یکسالونیمه مدیریت آقای حناچی چگونه ارزیابی میکنید؟
خوب است به این موضوع اشاره کردید که توضیح مختصری مطرح کنم؛ هرچند تا به حال در این رابطه صحبت نکردهام. آقای آخوندی را من یکی از سرمایههای مدیریتی کشور میدانم که علاوه بر تجارب متنوع در دستگاههای مختلف اجرایی، یک وجهه نظریهپرداز هم دارند. خوب است بدانید من همان اوایل که بحث گزینههای شهرداری مطرح بود، به نمایندگی از جمعی از دوستان، در وزارت راهوشهرسازی خدمت ایشان رفتم و دعوت کردم که برای این مسئولیت اعلام آمادگی کنند. یک یا دو دیدار دیگر هم در این رابطه با ایشان داشتم. در نخستین جلسه، خدمت ایشان عرض کردم من جهت دعوت از جنابعالی از طرف جمعی از دوستان آمدهام، و نظر شخصی خود من این است که جنابعالی یا آقای دکتر حناچی گزینههای مناسب برای این مسئولیت مهم هستید. در هفته آخر منتهی به روز انتخاب شهردار طبق تقویمی که در شورا تعیین شده بود، براساس مجموعهای از اطلاعاتی که مطرح شد مشخص شد شهردار شدن آقای آخوندی، ممکن است با توجه به استعفای اخیر ایشان از دولت، حساسیتهایی بیش از آنچه در ابتدا بهنظر میرسید، ایجاد کند. در توان مدیریتی دکتر آخوندی با توجه به تجارب متنوعی که ایشان داشتند، قطعا کسی تردیدی نداشت. انتخاب من بین آقایان آخوندی و حناچی، براساس مجموعهای از دلایل بود که یکی از آنها یعنی احتمال همراهی کافی دولت با مدیریت شهری در صورت شهردار شدن آقای آخوندی را توضیح دادم. در آن مقطع، حرفهای بیپایهای هم زده شده که فلان شخص، یعنی من، دانشجوی دکتر حناچی بوده است و شاگرد به استاد رأی داده است که البته من هیچوقت دانشجوی ایشان نبودهام اما در دورانی که ایشان در وزارت راهوشهرسازی، مسئولیت دبیری شورایعالی شهرسازی و معماری ایران را برعهده داشت، مشاور ایشان در امور رسانهها بودم. وقتی دکتر حناچی شهردار شد، به ایشان عرض کردم از امروز شما شهردار هستید و من عضو شورا. بهنظرم شاید کمی هم از این حرف، متعجب یا دلخور شدند. اما به بحث عملکرد که برگردیم آقای دکتر حناچی بالاخره به محیط پرتنش شهرداری، آرامش نسبی دادهاند. فضای شهرداری کمتنشتر و آرامتر شده است. ایشان طبیعتا نمیتواند در تمام حوزههای مرتبط با ماموریتهای شهرداری تهران، متخصص باشد اما در رابطه با برخی حوزههای ماموریتی، تخصص و یا حداقل، شناخت خوبی دارد. در حوزه شهرسازی و معماری، اقدامات بازدارنده تخلفآمیز و ضدفساد، با همراهی آقای حناچی و تیمشان دنبال شده است. در همین بحث کرونا، شهرداری تهران با حمایت شورا، پیشتاز بوده و نظرسنجیها نشان میدهد میزان رضایتمندی شهروندان از شهرداری افزایش یافته است. اینها ارزشمند است و نکات مهمی است. اما در حوزههایی، مانند توسعه حملونقل عمومی، پروژههای سرمایهگذاری و خلق ثروت، شورا انتظارات بیشتری دارد که انشاءالله امسال که سال مهمی برای مدیریت شهری است، میتواند محقق شود.
در دوره پنجم شورایشهر تهران تعداد اعضا از ۳۱به ۲۱نفر کاهش یافت. آیا این اقدام تأثیری در کارکرد شورای شهر داشته است؟ موافقید مجددا اعضای شورا افزایش یابند یا برای تهران، همین تعداد کافی است؟
واقعیت این است که بسیاری از کلانشهرهای جهان که جمعیتی نزدیک به جمعیت تهران دارند، شوراهای بسیار پرتعدادی دارند. بعضا شاید تعداد اعضای شوراها در شهری با جمعیت شبیه به تهران در برخی کلانشهرها، 70یا ۸۰نفر باشد. البته ساختارها متفاوت است. اما براساس تجربه این سه سال، استنباط من این است که اگر شورا پرتعدادتر باشد، به دلایل متعددی که از حوصله این گفتوگو خارج است و میتوان در فرصتی دیگر به آن پرداخت، کارکرد بهتر و مؤثرتری پیدا کند.
شهر تهران طی ۳سال گذشته توسط افراد مختلفی اداره شده است. انتخاب آخرین شهردار با یک رأی ناپلئونی حاشیههایی داشت. آیا امروز شهردار توانسته توقعات اعضای شورای شهر در جهت شعار تهران شهری برای همه را عملی سازد؟
نمیدانم منظور شما از حاشیه چیست. به هر حال در شوراهای کلانشهرها انتخاب شهردار همیشه کار پرچالشی بوده و طبیعتا در پایتخت نیز بیش از سایر کلانشهرها اینگونه است. اما هرچقدر شورا بلوغ سیاسی بیشتری داشته باشد، بهتر از عهده حلوفصل موضوع پیچیدهای مثل انتخاب شهردار برمیآید. در سومین انتخاب، به هر جهت از میان ۲ گزینهای که به مرحله نهایی راه پیدا کردند، یعنی آقایان حناچی و آخوندی، دکتر حناچی با اختلاف یک رأی شهردار شد. همین نتیجه میتوانست در دوره فعالیت کار شهردار، تضعیفکننده او و حاشیهساز باشد. اما در فاصله انتخاب آقای حناچی بهعنوان شهردار و ابلاغ حکم او توسط وزیر کشور، شورا با انتخاب خود او بهعنوان سرپرست شهرداری با ۱۷رای، عدد ۱۱ و به تعبیر شما رأی ناپلئونی را ترمیم کرد و اجازه نداد نتیجه ۱۱به ۱۰، شکاف احتمالی را تثبیت کند. منظورم از بلوغ سیاسی چنین تصمیماتی است.
کمی بیش از یک سال از عمر شورای شهر در دوره پنجم باقی مانده است. برای این مدت چه برنامهریزیهایی انجام دادهاید و اهدافی مدنظرتان هست که بتوانید تا یک سال آینده آن را عملی کنید؟
برنامههای زیادی داریم. مصوبات خوبی داشتهایم که به اجرا نزدیک شده و امسال میتواند محقق شود و یا به جریان بیفتد؛ اگرچه سال سخت و پرچالشی است. امسال موضوع مجتمعهای ایستگاهی را با جدیت پیگیری خواهیم کرد. توسعه حملونقل عمومی را با سرعت و جدیت بیشتری پیگیری میکنیم. در رابطه با حفاظت از میراث معماری معاصر، کارهای خوبی را آغاز کردهایم که انشاءالله به نتیجه خواهیم رساند. در بحث سیما و منظر شهری، طرحی تحت عنوان پاکت حجمی را در دستور کار داریم که میتواند تأثیرات مثبتی در سیما و منظر شهر داشته باشد. موضوع دیوان محاسبات شهر از طریق شورایعالی استانها پیگیری میشود و امیدواریم بتوان آن را به نقطه قابلقبولی رساند. مجموعهای از اقدامات و پیگیری مصوبات پیشین در دستورکار است که انشاءالله منجر به دستاوردهای خوبی خواهد شد و در نهایت، در ساختار اطلاعرسانی شورا از زمستان گذشته، تحولات خوبی ایجاد کردهایم که منجر به ارتقای کیفیت اطلاعرسانی مجموعه اقدامات به شهروندان خواهد شد.
ترکیب اکثریت - اقلیت کارآمدتر است
من شخصا فکر میکنم در یک سیستم پارلمانی، ترکیب اکثریت-اقلیت پارلمان را کارآمدتر میکند. این یک قاعده کلی است. اما در شورا، برآمدن همه اعضا از یک لیست واحد، مانع از طرح نقطهنظرات متنوع و متعدد در حوزههای کارشناسی نشده است
شوراهای کلانشهرها باید 70تا80عضو داشته باشند
واقعیت این است که بسیاری از کلانشهرهای جهان که جمعیتی نزدیک به جمعیت تهران دارند، شوراهای بسیار پرتعدادی دارند. بعضا شاید تعداد اعضای شوراها در شهری با جمعیت شبیه به تهران در برخی کلانشهرها، 70یا ۸۰نفر باشد. البته ساختارها متفاوت است