کرونا، کافهها و مسئولیتاجتماعی ما
حسین ایمانیجاجرمی ـ جامعهشناس
افزایش تعداد کافهها در شهرها در یک دهه اخیر، با خود تغییراتی را در ساختار خانواده و روابط اجتماعی به همراه آورده است. کافهها بهعنوان یکی از فضاهای عمومی، جزو نیازهای زندگی روزمره شهری هستند.
در گذشته بسیاری از نیازهای اجتماعی افراد در چارچوب خانوادههای گسترده پاسخ داده میشد و کافهها جایگاه چندان مهمی در برآوردهکردن نیازهای اجتماعی افراد نداشتند؛ اگرچه قهوهخانهها از گذشتههای دور در ایران بازار پررونقی داشتند اما صنفی بهشدت مردانه بودند؛ آنچنان که اگر دانشآموز یا خانمی پایش به این مکانها باز میشد از سوی جامعه مورد ملامت و سرزنش قرار میگرفت.
کافههای امروزی اما به نیازهای نسل جدید پاسخ میدهند؛ نیازهای نسلی که اکثرا در خانوادههای تکفرزند رشد یافتهاند و روابط آنها محدود به خانوادههای هستهای شده است. کافههای شهری که در سالهای اخیر با استقبال جامعه مواجه شده بودند، معمولا پاتوق گروههای خاصی هستند که بیشتر آنها را نسل جوان تشکیل میدهند. این محلها فضای مناسبی برای پاتوقهای دانشجویی و کارکنان مشاغل هنر و فرهنگ هستند و درواقع بخشی از ساختهای اجتماعی به شمار میروند که بین فضای خصوصی افراد و کار آنها قرار گرفتهاند؛ یعنی از یک طرف هم برای افراد حریم خصوصی ایجاد میکنند و هم میتوانند برای افراد، فضای کار ایجاد کنند. به این ترتیب این فضای ترکیبی به بخش مهمی از ساختهای اجتماعی مدرن تبدیل شده است. فضاهای عمومی که در کنار کارکردهایی مثل تقویت گردشگری شهری و بهعبارتی جذابکردن فضای شهر اثرگذارند و علاوه بر این کارکردهای آموزشی و فرهنگی توأمان دارند. در تعدادی از این کافهها جلسات بحث و گفتوگو با نویسندگان و شعرا، جلسات کتابخوانی، نقد و نشستهای فرهنگی ولو با جمعیت محدود برگزار میشود. این برنامهها بر زندگی اجتماعی و فرهنگی شهروندان اثرگذارند؛ بنابراین حفظ کافهها مهم است چراکه آنها صرفا محلی برای نوشیدن قهوه یا چای نیستند؛ بلکه فضاهای عمومی هستند که حیات اجتماعی را حفظ میکنند؛ به همین دلیل اگر میخواهیم این مکانها در اختیار همه افراد باشد و شاهد بسته شدن تدریجی کافهها بهویژه در شرایط کنونی نباشیم باید از آنها حمایت کنیم.
افزون بر اینها به نکته دیگری هم باید توجه کرد؛ کافهها به شکلی که اکنون در شهرهای ایران گسترش یافتهاند، تجربه نسبتا تازهای برای ما هستند و به همین دلیل سازوکارهای فعالیت صنفی و حرفهای آنها، هنوز نیازمند تقویت و ارتقاست. در شماری از کشورهای جهان کمپانیهای بزرگ از کافهها حمایت میکنند تا کافهها بتوانند از عهده هزینههایشان بربیایند چراکه هزینه کافهداری در این کشورها بالا و به نسبت سودشان کم است. همین شرایط موجب شده کافهها در این کشورها اتحاد صنفی قابلقبولی داشته باشند؛ اتحادی که از آنها در زمان بحران حفاظت میکند. بهنظر میرسد افرادی که در سالهای اخیر به راهاندازی کافهها روی آوردهاند بهتر است که در قالب یک شرکت سهامی با یکدیگر متحد شوند و برند کار خود را گسترده کنند. از سوی دیگر سازمانهایی مثل شهرداریها و سازمانهایی که مسئولیت اجتماعی دارند باید از کافهها که پاسخگوی نیازهای نسل جدید هستند، بیشتر حمایت کنند و مکانهایی با تخفیف مناسب و قیمت پایین در اختیار کافهدارها قرار بگیرد. درواقع مجموعه مدیریت شهری و نهادهای بالادستی میتوانند و باید حمایتکننده فضای عمومی باشند که به واسطه فعالیت کافهها ایجاد شده و خروجی آن برای شهر منفعت جمعی دارد؛ بهویژه در شرایطی که بسیاری از کافهها، تحتتأثیر شرایط کنونی جهان و شیوع کرونا قرار گرفته و به محاق تعطیلی و رکود رفته و بهطور موقت از رونق افتادهاند.
در موضوع تعاملات اجتماعی، کافهها محلی برای پاسخ به نیازهای افرادی هستند که بهعلت ویژگیهای زندگی امروزی، روابطشان با دیگران محدود شده است. فقدان این مکانها، پیامدهای منفی اجتماعی و فردی خواهد داشت؛ یکی از آنها احساس تنهایی بیشتر افراد و افزایش احساس افسردگی است، علاوه بر اینکه با محدود شدن فعالیت کافهها، فرصتهای فراهم شده برای تعاملات اجتماعی از دست میرود و شهرهای ما بخشی از فضاهای عمومی محبوبشان را از دست میدهند.