• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
دو شنبه 1 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 98748
+
-

گزارش اختصاصی همشهری از شرایط فرهنگی بریتانیا در روزهای قرنطینه

ابر‌ها لندن را نمی‌شناسند

ابر‌ها لندن را نمی‌شناسند


حامد صرافی‌زاده ـ روزنامه‌نگار، لندن

امروز، دوشنبه 20آوریل۲۰۲۰ که تمام شود، دیگر 29روز است که بریتانیا و مردمش به‌صورت رسمی شرایطی همچون قرنطینه را تجربه می‌کنند؛ شرایطی که حداقل تا 3هفته دیگر تمدید شده است. به یک معنا «قرنطینه» (Quarantine) و همه آنچه در ذهن ما با شنیدن آن شکل می‌گیرد شاید واژه خیلی درستی برای توصیف وضعیت جاری در بریتانیا نباشد و احتمالا همان واژه «Lockdown» که به ‌گونه‌ای تعطیلی یا توقف شرایط عادی و معمول و نوعی تأکید بر در خانه ماندن اشاره دارد، توضیح مناسب‌تری است برای آنچه در حال تجربه کردنش هستیم. اما در بریتانیا مسئولان و مدیران لیگ فوتبال انگلستان، سینماها، موزه‌ها، سالن‌های مخصوص اجرای تئاتر و اپرا و کنسرت‌های موسیقی کمی زودتر از سیاستمداران نگران شدند و تمامی فعالیت‌های خویش را تعطیل کردند. فکر می‌کنم تا به امروز جز در دوران جنگ جهانی دوم اینچنین فعالیت‌های سرگرم‌کننده بیرون خانه و صنعت سرگرمی یکجا در بیشتر دنیا از ژاپن و چین در شرق تا آمریکا در غرب به حالت تعطیل درنیامده باشد. در این روزها ۲۱موزه اصلی و تمامی گالری‌های نقاشی و موزه‌های خصوصی و مکان‌هایی همچون خانه چارلز دیکنز و فروید در‌هایشان را به روی بازدید‌کنندگان بسته‌اند و حال معلوم نیست سرنوشت نمایشگاه‌هایی چون «نمایشگاه آثار اندی وارهول» (در موزه تیت لندن)، «باروک در بریتانیا» (در موزه تیت بریتین)، «تیسین: عشق، اشتیاق، مرگ» (در موزه نشنال گالری) و... که یکی دوسال قبل روز‌های برگزاری‌شان مشخص شده چه سرنوشتی پیدا می‌کنند. مسئله به‌هم‌خوردن برگزاری نمایشگاه‌ها خود معضلی جهانی خواهد بود، چراکه تمامی تابلو‌ها و اجسام و اشیا بعضا از کشوری به کشور دیگر امانت داده می‌شود و در یک سال مدیران فرهنگی و گردانندگان موزه‌ها مجبورند زمان برگزاری نمایشگاه‌ها را به همین منظور با یکدیگر تنظیم و هماهنگ کنند که حال توقف بیشتر نمایشگاه‌ها در سرتاسر دنیا وضعیت بغرنج و آشفته‌ای را پیش روی این مدیران قرار داده است. 

گزارش منتشرشده در «اسکرین دیلی» می‌گوید نخستین‌بار است که درآمد گیشه در آمریکا صفر شده است که خب یقینا این ‏قضیه درباره بریتانیا و ایتالیا و اسپانیا و ایران و بقیه کشورهای درگیر نیز صدق می‌کند. از یک‌سو بازی‌های المپیک توکیو و ‏مسابقات جام ملت‌های اروپا به سال دیگر موکول شده  و حال برگزارکنندگان لیگ فوتبال بریتانیا تصمیم گرفته‌اند تا مسابقات ‏فوتبال را بدون حضور تماشاگران پشت در‌های بسته استادیوم‌ها برگزار کنند و به‌صورت مستقیم در تلویزیون نمایش دهند. از ‏سویی دیگر، با وجود تردید و مقاومت عصبی‌کننده مدیران جشنواره کن، برگزاری این جشنواره پس از لغو بخش‌های جانبی و ‏همچنین پیشنهاد پخش مجازی آن نیز فعلا با اگر و اما فراوانی روبرو است. عدم/ تعویق برگزاری جشنواره کن و ونیز (که در ‏خبری اعلام شد بعید نیست هردو جشنواره تحت یک رویداد ویژه برگزار شود) احتمالا برنامه نمایش فیلم‌های مهم غیر ‏هالیوودی سینمای دنیا تحت تأثیر خودش قرار خواهد داد و همین نیز شاید موجب تغییر سیاست‌های جشنواره‌های دیگری ‏همچون تورنتو و لندن شود که احتمالا در دوران ثبات نسبی و کم‌تر شدن تعداد مبتلایان و قربانیان برگزار خواهند شد. ‏ روزنامه گاردین فهرست بلند بالایی را منتشر کرده از کنسرت‌ها و جشنواره‌های موسیقی، نمایش کلیه آثار سینمایی، مراکز ‏فرهنگی، موزه‌ها، نمایشگاه‌های موقت و دائمی که  همگی یا اجرایشان تا زمانی نامعلوم به تعویق افتاده و یا اساسا دیگر ‏برگزار نخواهند شد. صنعت سرگمی‌سازی و هنر با وضعیت غریب و تجربه نشده‌ای روبرو شده است. از یک طرف ساخت ‏تعداد زیادی از فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی متوقف شده است و برای مثال «مارتین اسکورسیزی» برای فیلم جدیدش ‏مجبور شده با کلی پخش‌کننده و تهیه‌کننده جدا از «نتفلیکس» وارد مذاکره شود یا ضبط دیدار تا همین اواخر دریغ‌شده ‏شخصیت‌های مجموعه تلویزیونی «دوستان» که بالاخره قرار بود امسال به سرانجامی برسد عملا تا مدتی نامعلوم صورت ‏نمی‌پذیرد. از طرفی دیگر انباشت محصولات ساخته شده در نوبت نمایش نیز کلیه برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته برای ‏اکران را برهم زده است، مثلا نمایش جدیدترین فیلم جیمز باند و تازه‌ترین ساخته نولان که به ترتیب برای آوریل و میانه ‏تابستان در نظر گرفته شده بودند حال شاید به‎ ‎آخر سال ۲۰۲۰ منتقل شوند‎.‎‏ چرخه تولید و پخش بدون وقفه  فیلم‌ها و ‏مجموعه‌های تلویزیونی جدید و در حال پخش حال با وضعیتی پیش‌بینی‌نشده و باورنکردنی  روبه‌رو شده که هماهنگی و ‏برنامه‌ریزی مضاعفی را می‌طلبد و بی‌شک باید تاثیرات و تبعات روحی و روانی و تروماتیک اقتصادی این دوران را نیز از ‏سر بگذراند. در جهان  در این میان چندی از ستاره‌های سینما و موسیقی و هنرهای دیگر همچون «تام هنکس» به ویروس ‏مبتلا شدند، و برخی هنرمندان پا به سن گذاشته از جمله «آلن داویو» فیلمبردار «باگزى»، «اى تى»، «رنگ ارغوانى» و ‏‏«امپراتورى خورشید» به دلیل ابتلا به ویروس درگذشتند. 
به هر حال شنیدن این اخبار در دنیای ورزش و سینما و سرگرمی و ‏نقش و اهمیت پول و سرمایه و مخاطب، این روزها پژواک جمله آن محققی که در شروع همه‌گیری بیماری از روی خشم و ‏استیصال رو به خبرنگاران و شاید خطاب به همه گفته بود اگر حقوق دریافتی آدم‌هایی امثال من چیزی نزدیک به ستارگان ‏فوتبال [و سینما] بود زودتر به پیشگیری و درمان می‌رسیدیم، رساتر از پیش شنیده می‌شود. ‏


چهارمین سخنرانی ملکه 



تا پایان جمعه گذشته، از میان بیش از 439هزار سنجش برای تشخیص بیماری نزدیک به 109هزار نفر مبتلا گزارش داده شده است و حدود 15هزار نفر فوت کرده‌اند. ولیعهد پیر، چند نفر از اعضای دولت و نخست‌وزیری که گویی در ابتدا خیلی خونسرد با همه دست داد و به بیماری پوزخند می‌زد و آخر سر بیماری وجودش را گرفت و تا مرحله کما هم پیش‌رفت، به بیماری مبتلا شده‌اند و ملکه که از جنگ جهانی دوم تنها 3بار برای ساکنان بریتانیا سخنرانی ملی کرده بود احساس وظیفه کرد تا بار دیگر با مردم سخن بگوید و در پیغامی تلویزیونی به آنها امید دهد.
در طول 2هفته گذشته روزانه به‌صورت میانگین نزدیک به ۷۵۰نفر جانشان را از دست داده‌اند، تعداد عمده‌ای از مغازه‌ها و شرکت‌های خصوصی و اداره‌های دولتی و خصوصی تعطیل شده‌اند، مطب‌های دندانپزشکی تنها به تجویز آنتی‌بیوتیک و ضد‌درد اکتفا کرده‌اند و تا حد ممکن بیماران را به بیمارستان‌ها ارجاع می‌دهند و با وجود فراگیری یک اضطراب عمومی، باز برخی از مردم به‌طرز غم‌انگیز و عصبی‌کننده‌ای همچنان آسوده‌خاطر به برخی از عادات روزمره خویش دست می‌زنند.
خانه من، واحدی مسکونی در یک برج بلند است که پنجره اتاقش رو به پارکی سر‌سبز باز می‌شود. هر روز صبح در این پارک آدم‌هایی را می‌بینم که همچنان به دویدن، گردش با حیوانات و همراهانشان و حتی گرفتن حمام آفتاب! (اگر آفتابی در کار باشد) مشغولند. مجله «آبزرور» نیز در گزارش روز یکشنبه‌ پیشش نوشت که پس از 2هفته اجازه‌نداشتن مردم برای ورود و تردد در «پارک ویکتوریا»ی لندن، با بازشدن درهای پارک جمع زیادی به آنجا رفته‌اند به تذکر پلیس‌ها برای کنار هم ننشستن و حفظ فاصله توصیه‌شده گوش نکرده‌ و همچنان به معاشرت اجتماعی ادامه داده‌اند. 
در حقیقت در این شرایط به قول «ژان رنوار» هرکس دلیل و توجیه خودش را دارد. بخشی از این مردم که هرروز جایی برای تفریح و سرگرمی و خوشگذرانی داشته‌اند حال ۲۷روز است که مجبور شده‌اند در خانه بمانند و این برایشان دارد کم‌کم غیرقابل‌تحمل می‌شود.





وزارت تنهایی 



من در طول ۲۷روز گذشته غیر از دوسه‌بار، جز برای خرید غذا و میوه تنها تا سر کوچه بیشتر بیرون نرفته‌ام. اینجا جلوی در سوپرمارکت کوچک محلی صفی تشکیل می‌شود (نه‌چندان طولانی) و افراد را یک به یک برای خرید به داخل راه می‌دهند. در طول مسیر به آدم‌های ماسک‌زده، به آنهایی که حیواناتشان را بیرون آورده‌اند، آنهایی که هنوز می‌دوند و اتو‌بوس‌های خالی از مسافر و شهر خلوت نگاه می‌کنم و با خودم فکر می‌کنم نبود آن همه تفریح و مسافرت و سرگرمی تا چه اندازه زیست معمول شهروندان را در سرتاسر جهان به‌معنای واقعی کلمه مختل کرده است. من به‌دلیل عمل جراحی که داشته‌ام، در فهرست افراد پرخطر قرار گرفته‌ام و هر روز برایم پیغام و توصیه ایمنی می‌آید؛ اینکه حتما در خانه بمانم، خریدم را به دوست یا آشنایی واگذار کنم و مهم‌تر از همه هر روز یک‌ساعت با آشنایی حرف بزنم. دیروز کسی از طرف گروه‌های مسئول در این شرایط با من تماس گرفت و جویای حال و روز من شد و از من پرسید آیا به کمکی نیاز دارم و در انتها تأکید کرد در تنهایی با فعالیتی و تلفنی خودم را سرگرم کنم. به هرحال خدا را شکر این روزها از یک طرف بعضا با تماس ویدئویی با بیماران (برای توصیه‌های دندانپزشکی و برطرف‌کردن نگرانی ایشان حداقل به‌صورت کلامی) و همکاران دندانپزشک (برای مرور مباحث علمی) و از سویی دیگر با ساخت پادکستم و تلاش برای گفت‌وگو با هنرمندان و منتقدان در قرنطینه ایرانی در سرتاسر دنیا آن‌هم در ساعات مختلف روز حداقل از نظر توصیه آخر شانس آورده‌ام. این قضیه حرف زدن روزانه و «با خود خلوت نکردن» و تنها نماندن در بریتانیا اما مسئله‌ای جدی است. مسئله‌ای که موجب شکل‌گیری زیرمجموعه‌ای به اسم «وزارت تنهایی» در وزارتخانه بهداشت بریتانیا شده بود، حال با این موضوع همه‌گیری کرونا بدتر هم شده و سمت و سوی دردناک و نگران‌کننده‌ای پیدا کرده است. شاید بی‌جهت نیست که فیسبوک برای معضل تنهایی در اینجا مدام لابه‌لای پست‌ها در کنار آگهی‌های ورزش‌های خانگی برای جلوگیری از چاقی و ماشین ریش‌تراش، موتراش و شلنگ شست‌و‌شو به‌جای دستمال توالت(!) مدام سایت‌های دوست‌یابی را در این ایام جلوی چشم شما می‌آورد. در این دوران تعطیلی و وقفه هنر باید اما شکرگزار هنرمندان باشیم، چراکه با سینما و تلویزیون و البته هنرهای دیگر میراثی غنی برای بشر به یادگار گذاشته‌اند و می‌شود در این ایام به آنها روی صفحه تلویزیون پناه برد یا به‌صورت مجازی در برخی از گالری‌ها به کمک اینترنت قدم زد برای لختی و برای فرار از ملال تکرار روزها؛ وگرنه نتیجه باخودماندن همان جنون است و اسارتی بدون رهایی.




ندیدن ویروس 


29روز پیش هم البته جماعت کثیری انگاری خودشان را به ندیدن زده بودند. همان زمان و حدود یکی دوهفته قبل از این تعطیلی و هجوم اولیه مردم برای تهیه ژل ضدعفونی‌کننده و مواد غذایی و بهداشتی، وقتی که آخرین‌بار با ترس و لرز و عذاب‌وجدان از سینما بیرون آمدم دیدم کلی آدم همچون گذشته در میدان «پیکادلی» و «ترفلگار» کنار و فشرده به هم مثل همیشه دور معرکه‌گیرهای رقصنده حلقه زده و مشغول خنده و تفریح و عکاسی از خود و همراهانشان بودند و گویی روحشان هم خبر نداشت که در «ایتالیا» و «اسپانیا» ویروس کرونا دارد هر روز نزدیک به 500نفر قربانی می‌گیرد. در شرایط پیش‌آمده همچون هرجای دیگر بی‌شک و هیچ تردیدی سیاستمداران و مدیران و برنامه‌ریزان نقش اصلی را دارند. بشخصه فکر می‌کنم آنها در زمان شروع کرونا در چین و سپس ایران انگاری در جلسه‌ای فوق‌سری با حضور سیاستمداران و پزشکان و محققان و دانشمندان و اقتصاد‌دانان و استراتژیست‌ها همچون آنچه در «دکتر استرنجلاو» کوبریک شاهدش بودیم به این نتیجه رسیده‌‌اند که نمی‌شود جلوی این ویروس را گرفت و باید تنها به این فکر کنیم که چگونه کمتر ضرر کنیم؛ سیاست و برنامه و تدبیری که همه‌‌چیز را رها کرد تا همه بگیرند و «با سالخوردگان‌تان وداع کنید» (ازجمله بی‌تفاوتی و بسنده‌کردن به توصیه‌های معمول بدون بررسی مسافرانی که از ایتالیا و اسپانیا و ایران از سفر بازمی‌گشتند) در عرض یک هفته کارش به تعطیلی مدارس و مراکز فرهنگی رسید و آخر سر نخست‌وزیر مسئولی را که با افتخار اعلامش کرد نیز به بخش مراقبت‌های ویژه فرستاد.









این خبر را به اشتراک بگذارید