احتیاط! به پایان نزدیک میشوید
خروج، اکران اینترنتی، فروش میلیاردی و روغن ریختهای که نذر شد
مسعود میر ـ روزنامهنگار
فیلمی که با دلپیچه و تهوع شخص رئیسجمهور آغاز میشود حالا در روزهای قرنطینه و سرفه، شده فانوسی که در ایام تعطیلی اکران، کورهراه سینمای ایران را به سوسویی اندک دلخوش کرده است. حرف از خروج است و ورود این فیلم در رل یک خطشکن برای اکران اینترنتی فیلم در ایران از طریق سامانههای عرضه آنلاین فیلم. حرف از خروج البته حرف از یک فیلم و نوشتن درباره یک محصول ساده فرهنگی نیست، بلکه حرف از نکاتی است که شاید انداختن نیمنگاهی به آنها مسیر خروج را بهتر نمایان کند.
ابراهیم در اوج
باید اول درباره ابراهیم حاتمیکیا نوشت؛ درباره کارگردانی که ادعا میشود همچون گذشته محبوب نیست یا لااقل با روزهای محبوبیتش فاصله دارد. حاج ابراهیم فارغ از اینکه دوستش داشته باشیم یا نه، حالا کارگردان سوگلی مؤسسه فرهنگی اوج است؛ درحالیکه حاج ابراهیم همیشه برای استقلال و لحن تند و تیز و بیطرفانهاش حتی در میان حزباللهیها محبوب بود.
اوج و ابراهیم در روزهایی به خروجی موفقیتآمیز جلساتشان رسیدند که دولت مستقر نیز با چالش محبوبیت روبهروست و آقای کارگردان که طبعا در هیچ دولتی از گل نازکتر نشنیده بود، تصمیم گرفت قصه واقعی اما قدیمی شورش کشاورزان را در ایام افتادن درخت اقبال دولت بسازد تا او هم یکی از تبرزنان باشد.
خروج از اکران با راهنمای آنلاین
همان روزی که خروج در کاخ جشنواره فجر بهنمایش درآمد و مشاور آشنای رئیسجمهور در سالن فیلم را تماشا کرد، معلوم بود حاتمیکیا فیلم سیاسی برای سیاسیون ساخته، نه برای عموم. واکنش سرد منتقدان، برافروخته شدن کارگردان و خلاصه حواشی نمایش جشنوارهای نشان از روزهای سخت خروج در اکران عمومی داشت. حاتمیکیا البته آنقدر باهوش بود و هست که از آب کرونا، کره خودش را بگیرد و با وارد کردن خروج به دنیای اکران اینترنتی، برای خود و فیلمش اعتباری مجدد کسب کند.
سرمایه و نذر متفاوت
هرقدر هم که دلمان برای فرامرز قریبیان همیشه درجه یک بتپد اما باز هم میتوان حدس زد که اگر خروج اکران میشد، فروش آبرومندی نداشت؛ اینکه هزینه ساخت خروج اعلام شود، اتفاق بعیدی خواهد بود اما میتوان حدس زد اهالی خروج بدون داشتن دغدغه بازگشت سرمایه، روغن ریخته را نذر کردهاند. حالا هرقدر هم که خروج کم بفروشد باز هم نمیتوان تصویر خوشرنگ و لعاب سدشکن عرضه فیلم برای اکران اینترنتی در روزهای کرونایی و بیسینمایی را مخدوش کرد.
خروج میلیاردی
خبرها حکایت از فروش میلیاردی فیلم خروج دارند. منبع خبر البته همان سامانه عرضه فیلم در فضای مجازی است؛ همانجا که آمار بیشترین دانلود سریال شبکه نمایش خانگی را به محصول تولیدی خودش منتسب میکند و حالا هم با بلیت 12هزارتومانی خبر از عبور خروج از مرز فروش یکمیلیارد تومان میدهد. حالا بماند که خبرسازیها درباره تعداد تماشاگران آنلاین فیلم در این سامانهها با فرمولهای ابداعی بازار داغی دارد.
حسرتهای قرنطینه
نمیشود حسرت نخورد برای اینکه حاتمیکیا دیگر فیلم مردم را نمیسازد و حتی اگر سوژه فیلمش مردم هستند او باز هم دغدغه مسئولان را دارد. نمیشود حسرت نخورد برای اینکه سامانههای انحصاری عرضه آنلاین فیلم هم حواسشان نه به مردم که به جیب خودشان است و در همین شرایط است که بلیت آنلاین، قیمتی بالاتر از قیمت بلیت نیمبها در پردیسهای درجه یک شهر دارد و بهانه هم اینکه با یک بلیت، چند نفر در خانه فیلم را میبینند. نمیشود حسرت نخورد برای این سینما... .