کرونا و دشمنی زمان
فرزام شیرزادی ـ داستاننویس و روزنامهنگار
1ـ در دوران کودکی و نوجوانیام کلمه «ویروس» یک لیچار نسبتا ملایم خیابانی بهحساب میآمد. زگیل،... بالاقتپه، باکتری، شپش و... آقا فحشهای نسبتا آبکشیده و متلکوار هم قد و اندازه ویروس بهحساب میآمدند و برای زبون و خوار دانستن یک طرف از دهان طرف دیگر در میآمد. در این لیچار، جز حقیر خطابکردن طرف دعوا، به آبزیرکاهی و موذیبودن او هم اشارهای گذرا میشد:
- آخه ویروس، کجاتو بزنم.
- برو بابا زگیل...
- کپک واسه ما آدم شدی؟
- باکتری، همچین میزنمت که یکی از من بخوری یکی از دیوار.
حالا یکی از همان دریوریهای ملایم و پیشپاافتاده آن سالهای نهچندان دور در همان کوچهها و خیابانها سینه پیش داده و جولان میدهد و بیآنکه بتوانم ببینماش دمار از روزگارمان درآورده یا میخواهد درآورد؛ یکجور جدال پنهان هراسانگیز و بیپایان.
2ـ هیچوقت و در هیچ مقطع زمانی این همه ویدئو درباره یک لغز قدیمی - ویروس- ندیده بودم؛ ویدئوهایکوتاه و بلند، راست و دَوَنگ، سیاسی و عبادی و تبلیغی و تراژیک.
حالا من و خیلیهای دیگر که یحتمل چون من بیننده چنین حجم سنگینی از این ویدئوها بودهاند، دستکم با خواص موز، شگفتیهای به زبان نیامده انواع گرمیها، ویژگی بخور جوششیرین و مزایای متعدد و بیشمار انغوزه و جوز دوآتشه آشنا شدهاند. این خودش یکجور آگاهی فراموضوعی محسوب میشود؛ موضوع ویروس است و ما با دیدن ویدئو و خواندن انواع متنهای موجز و مطول، اطلاعاتی وسیع و سطحی و پیشپاافتاده فراچنگ آوردهایم. علاوه بر این، دانش میانمایه و سطحیمان را هم در این عرصه برای دوستان، خویشاوندان و آنهایی که دلی در گروشان داریم، فرستادهایم تا دیگرانی هم از این قطار دانش باسمهای جا نمانند.
3ـ گمانم این کرونا آبشن هم دارد. به یکجور تیپگذاری برای انواع کرونا در ذهنم رسیدهام؛ تیپ یک، تیپ دو، تیپ سه، تیپ چهار، تیپ پنج و احتمالا تیپ شش هم دارد که از همه مجهزتر است و در حالات مختلف تغییر شکل میدهد؛ هر یک از این تیپها هم بنا بر توانایی بالقوهای که دارند، راهی یک اقلیم شدهاند. مثلا احتمالا تیپ یک راهی سرزمین همسایگان شرقی ما شده. تیپ دو رفته آن طرفتر و تیپ پنج و شش که زورمندتر بودهاند و میتوانستند گازش را بگیرند و بروند، چنین کردند و هزاران کیلومتر از زادگاهشان دور شدهاند تا دخل عده بیشتری را بیاورند. معلوم نیست از میان این تیپها، کدامیک زمستان سال گذشته پایش را گذاشت در ایران ما.
4ـ درباره کرونا و مرگومیرش نقل و روایت اصل و قلابی زیاد است. هرکس هر طور ذهن و زبانش یاریاش میکند، دربارهاش میگوید. البته اینکه عدهای هم قضیه را جور دیگر و حتی شاید با فاصله از آنچه وجود دارد تعریف میکنند، از بدذاتیشان نیست؛ تجربههای ما اکثرا در قالب کلام نمیگنجد. این است که اگر کسی بخواهد درباره آنها چیزی بگوید، ناچار مطالب کج و کوله هم به زبان میآورد.
5ـ خیلیها میگویند کرونا تا پایان سال جولان میدهد و کاری هم نمیشود کرد. این است که زمان برای پایان روزهای کرونایی، لااقل برای خیلیها کند میگذرد. کند، همراه با ترس از گرفتارشدن. بهنظرم کرونا زمان را هم به دشمن تبدیل کرده است.