
ولادیمیر پوتین جاویدان

آندری کولسنیکوف ـ کارشناس روسیه
درست در روزهایی که جهان به ویروسی ناخوانده مبتلا شده و کشورها درگیر مهار شیوع آن هستند، ولادیمیر پوتین ناگهان از برنامه خود برای ادامه حضورش در قدرت پس پایان دوره ریاستجمهوریاش پرده برداشت. دادگاه قانون اساسی روسیه به درخواست پوتین دیروز تشکیل جلسه داد تا در مورد لایحه پیشنهادی اصلاح قانون اساسی نظرش را اعلام کند؛ لایحهای که بخشی از آن حذف بندی است که حضور رئیسجمهور در قدرت را به 2دوره محدود میکند.
براساس لایحه پیشنهادی پوتین، او میتواند برای 2دوره 6ساله دیگر یعنی تا سال 2036، زمانی که 83ساله میشود، کرسی ریاستجمهوری را در اختیار داشته باشد. این لایحه در پارلمان به تصویب رسیده و اکنون با امضای پوتین به دادگاه قانون اساسی رفته که ظرف یک هفته رأی خود را صادر خواهد کرد. درصورت تأیید این لایحه در دادگاه، موارد اصلاح قانون اساسیماه آینده به همهپرسی عمومی گذاشته میشود.
دوره ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین طبق قانون اساسی فعلی در سال 2024 به پایان میرسد اما هیچکسی شک نداشت که او بالاخره راهکاری برای ماندن در قدرت پیدا خواهد کرد. برخی تصور میکردند او قانون را با تشکیل یک کشور جدید متشکل از روسیه و بلاروس، دور خواهد زد و رئیسجمهور خواهد ماند. اگرچه بحث نزدیکی بیشتر روسیه و بلاروس در چارچوب یک اتحادیه یا فدراسیون جدید مطرح است اما الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهور بلاروس که 26سال است در قدرت حضور دارد، نشان داده تمایلی برای کاهش قدرتش در حد یکی از فرمانداران روسیه ندارد.
احتمال دیگر این بود که پوتین قدرت نهاد شورای کشور را افزایش دهد و با نشستن در جایگاه رئیس دائمی آن، نقش «پدر ملت» را بازی کند. در این سناریو اما او ممکن است در نهایت با فردی که در جایگاه رئیسجمهور قرار میگیرد، دچار مشکل شود. تغییر قانون اساسی به نفع ادامه حضور پوتین در قدرت، سادهترین و بیحاشیهترین راهحل ممکن است. تغییر قانون اساسی اکنون نیازمند تأیید دادگاه و رأی مردم است اما با توجه به اینکه پوتین هم دادگاه و هم صندوقهای رأی را در اختیار دارد، نتیجه از الان مشخص است.
تغییر قانون اساسی روسیه، پوتین را در رده حکمرانان کشورهایی قرار میدهد که بعد از فروپاشی شوروی بهوجود آمدند. در قزاقستان، نظربایف نورسلطان بهعنوان پدر ملت، همچنان در قدرت است. ازبکستان، آذربایجان، تاجیکستان، ترکمنستان و بلاروس نیز وضعیت مشابهی دارند.
پوتین در لایحه اصلاح قانون اساسی، تغییرات دیگری نیز خواسته است. تعیین حقوق و دستمزد بر مبنای تورم سالانه و شرایط اقتصادی یکی از این تغییرات است. پیام اینگونه تغییرات به مردم عادی در روسیه این است که یک سیستم سوسیالیستی قویتر در راه است. از سوی دیگر، سیستم فاسد اقتصاد سیاسی روسیه همچنان ادامه خواهد داشت؛ دولت پول بیشتری از اقتصاد در میآورد و بخشی از آن را برای خرید حمایت مردم و جلب اعتماد آنها هزینه میکند. پوتین معتقد است قبل از آنکه روسیه وارد چرخه انتقال مسالمتآمیز قدرت از رئیسجمهوری به رئیسجمهور دیگر شود، نیازمند یک ساختار قوی است. او تغییراتش را با این دیدگاه توجیه میکند.
تأکید بر اعتقاد مردم روسیه به خداوند و همچنین ممنوعیت ازدواج همجنسگرایان در این کشور 2تغییر دیگری است که در اصلاحیه قانون اساسی آمده است. پوتین طی سالهای گذشته خود را بهعنوان مدافع تاریخ پرشکوه روسیه و فردی که مقابل زیادهخواهی غرب ایستاده معرفی کرده است. او اکنون قصد دارد خود را بیش از پیش، بهعنوان مدافع سنتها و حاکمیت ملی روسیه معرفی کند. پوتین میخواهد به مردم روسیه بقبولاند که تنها اوست که میتوان بار دیگر کشورشان را به یک کشور قدرتمند تبدیل کند؛ کشوری که از نظر نظامی و اقتصادی قدرتمند است.
آیا مردم روسیه از ریاستجمهوری دائمی او حمایت میکنند؟ واقعیت این است که براساس نظرسنجیها، تنها 13درصد از مردم روسیه به مسائل سیاسی علاقهمند هستند. برخی تصور میکنند در روسیه اگر ارزش پول ملی کم شود، رشد اقتصادی کند شود و تورم، قدرت خرید مردم را کاهش دهد، مردم شورش میکنند. اما چنین چیزی هرگز اتفاق نمیافتد. مردم روسیه میدانند که نمیتوانند بر روند تصمیمگیریها در کشورشان اثرگذار باشند؛ بنابراین مثل شهروندان خوب و قانونمدار پای صندوقها حاضر میشوند و به آن چیزی رأی میدهند که حکمرانان میخواهند. 40درصد مردم از منفعتطلبی حاکمان روسیه گلایه دارند اما در مقابل شمار آنهایی که معتقدند حاکمان این کشور بهدنبال منافع ملی هستند از سال 2013 تاکنون از 10درصد به 30درصد رسیده است. حدود 27درصد هم معتقدند مسئولان دولتی در روسیه تکنوکراتهای تحصیلکرده و کاربلد هستند، موضوعی که در چینش کابینه جدید از سوی پوتین مورد توجه ویژه قرار گرفت.
در ردههای بالا در میان نخبگان سیاسی روسیه، گروههایی هستند که بر سر قدرت و ثروت باهم رقابت خواهند کرد اما همه آنها میدانند که وجودشان بهوجود حاکمان کنونی بسته است. پوتین در قبال وفاداری آنها، فسادشان را نادیده میگیرد. هرچند تنها یک اقدام اشتباه میتواند پرونده فساد هریک از آنها را به جریان بیندازد.
پوتین شاید در نهایت جایگاه «رهبر جاویدان» را بهدست آورد؛ درست شبیه به جایگاهی که دنگ شیائوپنگ در دهه 1970در چین پیدا کرد. اما نباید از او انتظار اصلاحات و مدرنیزاسیون به سبک دنگ شیائوپنگ را داشت. مردم روسیه به هر حال فراموش نکردهاند که تغییر در صف حاکمان، از استالین گرفته تا لئونید برژنف و از یوری آندروپوف گرفته تا میخائیل گورباچوف، تغییرات اساسی در سیستم ایجاد خواهد کرد؛ هیچکسی برای همیشه زنده نمیماند.
منبع: ProjectSyndicate