مالها و مگامالها؛ فرصت یا تهدید
محمد سالاری- رئیس کمیسیون شهرسازی شورای شهر
در ایران بهطور سنتی، بازارها همواره محل داد و ستد و رخداد اتفاقات اجتماعی بودهاند. با ورود مدرنیسم به ایران در الگوی طراحی فضاهای خرید تغییرات عمدهای ایجاد شد. شهر از زاویه خرید و مصرف و فراغت در حال تغییر بود. پاساژها برای خرید طراحی شده بودند، ولی مردم به سبب کمبود فضاهای عمومی از این فضاها برای فضای فراغتشان نیز استفاده میکردند. اما فراغت، موضوع اصلی این فضاها نبود.
از دهه80 به بعد با تحولات عمرانی بزرگ در تهران، سازندگان تشویق به بلندمرتبهسازی و برجسازی و مالسازیها شدند. در فاصله سالهای۹۰ تا ۹۳، حجم صدور پروانه ساختمانی برای احداث مال به قدری بود که از آن با «سونامی مال» یاد کردند و مراکز خرید بسیاری در تهران ساخته و برخی از این فضاها تبدیل به پاتوق جوانان شد. مالها در تهران معنای جدیدی را تجربه کردند که ناشی از ارزش و معنایی است که بهعنوان محل تفریح نسل جدید به آن تزریق کردهاند. در دهه اخیر ما با نوعی دگردیسی در عملکرد و مفهوم اینگونه فضاها برای نسل جدید شهرنشین ایرانی روبهرو هستیم.
شهر با حضور مردم و تعاملات آنها زنده است و در این بین، مردم به فضاهایی برای بودن نیازمندند. با حذف یا کمتوجهی به طراحی اینگونه فضاها مردم با استقبال از مالها و حضور در آنها نهتنها برای فعل خرید کردن، بلکه برای مفهومی از بودن و حضور داشتن، به این فضاها رنگ و بویی جدید دادهاند. درواقع با نوعی دگردیسی درخواستهای مردم و جوانان در تهران مواجه شدیم و آن، حضور خصوصا در فضاهای بسته مالها بود.
مالها که نمادی از مصرفگرایی و یکی از تنشهای شهرهای مدرن بودند، در تهران با نماهای جذاب و مردمپسند خود، پذیرای افرادی شدند که نه فقط برای خرید، بلکه برای تعاملات اجتماعی نیز در آنها قدم میزدند. این طرز استفاده و برنامهریزی فضایی که توسط افراد رقم خورده است، یک رویداد اجتماعی است که معنای جدیدی را به فضای مالها الحاق کرده است. فارغ از درستی و نادرستی این پدیده این مکانها با معنای جدیدشان در رشد تعاملات اجتماعی وارد شدهاند. از سوی دیگر برخی معتقدند در شهر تهران بهدلیل اهمیت ساختوساز و پولساز بودن این حوزه با تأمین بودجه شهرداری، کمکم فضاهایی با کارکرد عمومی از برنامه شهرسازی در حال حذف شدن یا نادیده گرفته شدن هستند. فضاهای عمومی و حتی حداقل سرانههای فضاهای سبز جای خود را به برجها و ساختمانهای مسکونی، اداری و تجاری دادهاند و احداث مالها و مگامالها رویکرد درآمدزایی داشتهاند تا ارائه خدمات به شهروندان، چرا که دادن مجوزها در پهنه s در مقایسه با سایر کاربریها چندین برابر و سهلالوصولترین رویکرد برای درآمدزایی شهرداری تهران بوده است.
برخی معتقدند اثر مالها و مگامالها، ایجاد توهمی از اشتغال و تولید است. در ساختن این مجتمعهای توزیع کالا، سرمایهگذاری بنیادینی برای راهاندازی کسب و کار انجام نمیشود. حضور مالها و مگامالها، بر هم زدن شبکه توزیع پیشین و تسلط بر جریان توزیع کالاهاست که سبب جابهجایی گسترده منافع میشود و خردهفروشهای معمولی جامعه به سرنوشت ناخواستهای دچار میشوند که رفتهرفته درآمد خود را کم شده میبینند و این خود زنگ خطری است که باید همه این ابعاد را درنظر داشت.
از نظر بنده، امروزه انسانها بهتدریج از دنیای واقعی به سمت دنیای مجازی کشیده شدهاند که این روندی غیرقابل اجتناب است. با همهگیر شدن شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و ... این شبکهها تا حدودی جایگزین نقش مالها در تعاملات اجتماعی شده است. فروشگاههای اینترنتی نیز سبک خرید مردم را تغییر دادهاند. گسترش اینترنت در کنار خروج خردهفروشان و هزینه بالای اجاره واحدهای مال، اوضاع این مراکز را بحرانیتر کرده است. لذا بهطور کلی نمیتوان گفت مالها و مگامالها یک تهدید و یا یک فرصت هستند و بهصورت صفر و صدی با این پدیده برخورد کرد.
اشکال حدود ۴۰۰ مال ایجاد شده در شهر تهران این است که بدون توجه به طرح تفصیلی و بدون داشتن پیوستهای مطالعاتی ایجاد شدهاند و در ایجاد آنها صرفا درآمدزایی مدنظر قرار گرفته است. براساس طرح تفصیلی قرار بود مالها براساس نیازسنجی محلات ایجاد شوند؛ درحالیکه اکنون مالها نه در مقیاس محلی که در مقیاس شهر فعالیت میکنند که تبعات ترافیکی نگران کنندهای را نیز ایجاد کرده و سکونتگاههای آن محلات با مشکلات اساسی مواجه شدهاند. لذا بازنگری در طرحهای جامع و تفصیلی لازمه کاهش چالشهای ناشی از رشد بیرویه مالهاست. باید طرحهای جامع و تفصیلی بازنگری شوند و در مورد پهنههای m و s تجدیدنظر شود و پیوستهای مطالعاتی لازم در زمان تصویب پاساژها و مالها سختگیرانهتر باشد. همینطور شهرداری، عوارض مربوطه را در زمان صدور پروانه دریافت نکند بلکه این عوارض در فرایند بهرهبرداری دریافت شود تا منجر به کسب درآمد پایدار برای شهر شود.
بخش تولید باید به مالها که به فضاهای مصرف تبدیل شدهاند پیوند داده شوند. اکنون مالها تبدیل به مرکز فروش کالاهای برندهای خارجی و خروج ارز از کشور شده و اقتصاد خرد محلات را فلج کرده است؛ درحالیکه براساس طرح تفصیلی، شهرداری مکلف به تعیین فعالیتهای مجاز به استقرار در محلات و مناطق است. با تدوین بستههای تشویقی، بخشی از فضاهای تجاری و مالها را به محیطهای کاری و شرکتی ارزانقیمت برای استارتاپها و کسب و کارهای خرد و متوسط تبدیل کنیم.