هویتزدایی از روستاهای هدف گردشگری
ایمان مهدیزاده ـ پژوهشگر توسعه پایدار
یکی از بهترین پتانسیلهای گردشگری ایران اکوتوریسم و بومگردی بوده است. توجه به طبیعت متنوع و غنای فرهنگی و دوری از شهرهایی که مدل توسعه محاسبهشدهای ندارند، بهترین روش توسعهگردشگری طی این سالها به حساب میآمد. کمی بیش از یک دهه از انتخاب روستاهای هدف گردشگری میگذرد و آمارهای رسمی و غیررسمی از موفقیت نسبی این روستاها در جذب گردشگران طی سالهای گذشته میگوید که رواج بومگردی یکی از این موفقیتها محسوب میشود؛ روستاهایی که پتانسیلهای فرهنگی و اقلیمی متفاوتی دارند و در توسعه گردشگری تأثیرگذار بودند و اندک چرخی از این صنعت را به گردش درآوردند. نبود برنامههای جامع توسعهای بر همین مبنا و سوداندیشی، جای آیندهنگری مدیران شهرستانها، باعث شده ویلاسازی مانند خوره به جان روستاهای هدف گردشگری بیفتد. انتخاب این روستاها بهعنوان هدف گردشگری دارای شاخصهایی ویژه بود که معماری روستا و بناهایش، کسبوکار سنتی مردم، آداب و رسوم، بازیهای محلی و معیارهای دیگری که آنها را دیدنیتر میکرد و قابلیت جذب گردشگر از هر منطقه کشور و جهان را داشت. روستاهای هدف گردشگری بین موازیکاری ادارهها و نهادهایی که خود را مسئول میدانند، لطمههای جبرانناپذیری خورده که تغییر کسبوکار و معیشت مردم یکی از آنهاست. روستاهای دارای ارزشهای فرهنگی و اقتصادی چنان جولانگاه اقتصادهای غیرمرتبط، ساختوسازهای بیگانه با معماری و تغییر سبک زیست اهالی شده که رفتهرفته هویت پیشین خود را نیز از دست میدهد. درحالیکه کشورهای توسعهیافته بر معماری و زیست سنتی روستاهایشان تأکید دارند و این ویژگیها را به مفری برای درآمد پایدار تبدیل کردهاند، در ایران اما توسعه نامتوازن باعث شده هویت روستاهای هدف گردشگری و ساکنانش به مخاطره بیفتد. ویلاسازیهایی که فاقد هویت بومی است و بیشتر جنبه خودنمایانه دارد ازجمله این آسیبهاست. یکی از دلایل این هویتزدایی، نبود مدیریت یکپارچه، هدفمند و توسعهگراست. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی که متولی توسعه روستایی است از یکسو تصمیمهایی میگیرد و دهیاریها که زیرمجموعه وزارت کشور هستند روش مدیریتی متفاوت دارند و وزارت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری نظارتی بر روند توسعه پایدار این روستاها ندارند.