• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
یکشنبه 13 بهمن 1398
کد مطلب : 94178
+
-

لات یا لمپن

سعید مروتی- روزنامه‌نگار

یکی از سوءتفاهم‌های تاریخی نقد فیلم در ایران ارزش‌گذاری فیلم‌ها براساس طبقه‌بندی اجتماعی کاراکترهاست. معروف‌ترین مجادله قلمی تاریخ سینمای ایران که سر اکران «قیصر» (مسعود کیمیایی) درگرفت ریشه در همین نگاه داشت؛ اینکه هوشنگ کاوسی و هوشنگ طاهری به‌عنوان مخالفان فیلم، جای استدلال درباره اثر، به‌استهزا و تحقیر کاراکترها پرداختند؛ تصور غلطی که در سال‌های بعد هم ادامه یافت که معروف‌ترینش پرونده «لمپنیسم در سینما» بود که انتهای دهه60 در ماهنامه فیلم منتشر شد. جانمایه این پرونده، یک جمله بود: «فیلمساز نباید برای لمپن‌ها دلسوزی کند.» بماند که تعریف لمپن هم در اغلب مطالب، نادرست و مخدوش بود و طبق معمول این فیلمساز ایرانی بود که حق نداشت برای لمپن‌ها غمخواری کند و نمونه‌های مشابه توسط کارگردان‌های خارجی نه‌تنها تقبیح نمی‌شد که مورد ستایش هم قرار می‌گرفت؛ مثلا اینکه ژان پیر ملویل فرانسوی اساسا ملقب به «غمخوار گنگسترها» بود، مسئله منتقد ایرانی نبود، ولی کیمیایی حق نداشت برای قیصر و رضا موتوری و سید همدلی و همراهی کند. دوستانی که شیفته جان فورد بودند درباره کابوی‌ها و هفت‌تیرکش‌های وسترن‌های فورد تفسیرهای روشنفکرانه می‌نوشتند و همدلی جان فورد با کابوی‌ها، نشانه انحطاط فرهنگی دانسته نمی‌شد.
حاصل این نگاه این شد که برای ساختن فیلم جدی و روشنفکرانه فقط باید سراغ طبقه متوسط رفت و تصویر روشنفکران را روی پرده آورد. واقعیتی که در نگاه طبقاتی جزم‌اندیشانه نادیده گرفته می‌شد، این بود: «لات‌ها برای پردازش شخصیت دراماتیک و جذاب بسیار مناسب‌تر از آدم‌های شیک و اتوکشیده هستند و اساسا بسیاری از بهترین فیلم‌های زندگی ما (چه ایرانی و چه خارجی) درباره آدم‌های حاشیه‌ای و لات‌ولوت‌هایی است که زیست، مرام، منش و سلوکشان به بخشی از خاطره جمعی تماشاگران در ادوار مختلف تبدیل شده است. از قهرمان‌های جذاب و سمپاتیک مسعود کیمیایی تا ضدقهرمان‌های امیر نادری و فریدون گله تا امروز که نسل تازه سینماگران چهره ملموس لات‌های معاصر را به‌تصویر می‌کشند راه درازی طی شده. در این مسیر از لات‌های جوانمرد و کلاه‌مخملی‌های فیلم‌های سیاه و سفید گذر کرده‌ایم و به لمپن‌های معاصر رسیده‌ایم که تماشای چهره بی‌نقابشان می‌تواند تصویری از جامعه امروز ایران را نمایان کند. «شنای پروانه» اولین ساخته بلند سینمایی محمد کارت که با مستندهایش نشان داده بر این طبقه اشراف دارد، می‌تواند دستاوردی در لاتوگرافی باشد. بخش مهمی از سینمای اجتماعی که در این سال‌ها با تصویر پرتکرار و ملال‌آور طبقه متوسط شهری، نادیده گرفته شده و حالا شاید بتوان امیدوار بود که آفتاب از زیر ابرهای تیره خارج شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :