تقریبا نیمی از ورزش اینجاست؛ جایی در شمال تهران که در میانه دواتوبان چمران و آیتالله رفسنجانی که یادگار امام در مجاورت آن قرار دارد؛ یکی ساختمان سفید و دیگری بنایی با رنگ آجری که شمایلی همانند بناهای سنتی یزد دارد. کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش در کنار هم مثل دو همسایه هستند با تمام فراز و نشیبهایش و ساکنینی که برای مدتی در آن حضور دارند. از میانه زمستان96 بود که سیدرضا امیری با انتخاباتی بدون رقیب به ریاست کمیته ملی المپیک رسید، بسیاری این مساله را در راستای یکسانسازی فضای ورزش کشور و عبور از مشکلات سنتی میان کمیته المپیک و وزارت ورزش عنوان کردند. البته این تئوری بیش از این در زمان محمود گودرزی وزیر ورزش سابق نیز با حضور کیومرث هاشمی طرحریزی شده بود اما خیلی زود مشخص شد که آن دو نفر هرکدام ساز خودشان را میزنند. بااین حال اما صالحیامیری را نمیتوان همانند رئیس سابق دانست. صالحیامیری که روزگاری خود سرپرست و نامزد تصدی پست وزارت ورزش بود چهرهای متمایل به دولت، مدیری با سابقه وزارت است و به گمان بسیاری از اهل ورزش و سیاست او وزانت ریاست بر کمیته المپیک را بهدلیل شاخصههای مدیریتی و فردی داراست. از سوی دیگر مسعود سلطانیفر نیز سالهاست در مرکز بررسی استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام پیش از استقرار دولت روحانی از همکاران نزدیک صالحیامیری بوده است و با هم نزدیکی و رفاقت زیادی دارند. همه اینها میتواند برای سال آینده یعنی سال بازیهای آسیایی یک نقطعه قوت باشد چه آنکه همیشه در سالهای گذشته در بزنگاههای بازیهای آسیایی و المپیک میان دو همسایه جنگ سردی در رقابت برای گرفتن مدیریت کار برپا میشد که البته گاهی وقتها در زمان ریاست سعیدلو بر ورزش و علیآبادی بر المپیک به منازعهای علنی نیز منجر میشد. حالا اما در سال مهم پیشرو میتوان اینطور تحلیل کرد که رقابت سنتی میان دوهمسایه به رفاقت دیرین لطمهای نخواهد زد. دو همسایهای که نبض ورزش را در دست دارند.
همسایهها
صالحیامیری و سلطانیفر در سال بازیهای آسیایی با هم چگونه کار میکنند؟
در همینه زمینه :