• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 15 دی 1398
کد مطلب : 92061
+
-

«یلدا» خانه امن زنان خیابان

همزمان با راه‌اندازی چهارمین گرمخانه زنان، مشکلات زنان بی‌خانمان شهر تهران از سوی عضو شورای شهر و نمایندگان مجلس و فعالان حقوق زنان بررسی شد

گزارش
«یلدا» خانه امن زنان خیابان


لیلی خرسند ـ روزنامه نگار

جاده خاکی را که رد کنی، قبل از اینکه به پله‌ها برسی، پله‌هایی که به رود‌دره ختم می‌شود، می‌توانی راهت را جدا کنی، به جای اینکه پله‌ها را مستقیم پایین بروی، به‌دست راست بپیچی. کوچه تنگ با دیوارهای سیمانی‌اش می‌تواند تو را به چراغ روشنی برساند، به خانه امن. دیوارها با گل‌های میخک و قلب‌های پارچه‌ای تزیین شده. میخک‌ها و قلب‌ها با بوی اسپندی که به راه افتاده، تو را به خانه یلدا می‌کشاند؛ خانه‌ای برای زنان بی‌خانمان، برای همان زنانی که شب و روزشان را زیر درختان روددره فرحزادی می‌گذرانند.زنان و مردانی که برای باز کردن در خانه یلدا به‌خودشان زحمت داده‌اند، در شب سرد زمستانی به فرحزادی آمده‌اند، از کوچه می‌گذرند و بعضی‌هایشان غرولند می‌کنند که چرا کوچه تنگ است و چرا زمین آسفالت نشده. در خانه به جز مهمانان کسی نیست. همه از 42تختی که کنار و روی هم ردیف شده‌اند‌، از سالن کوچک غذاخوری و 4 سرویس بهداشتی و 2حمام دیدن می‌کنند. شهردارمنطقه 5 و معاونانش از کاری که به سرانجام رسانده‌اند، حرف‌ می‌زنند و همه می‌روند تا در سالن کنفرانس نشستی برگزار کنند: «نشست هم‌اندیشی و ارائه پیشنهاد پیرامون مسائل زنان بی‌خانمان».
نمایندگان زن در مجلس آمده‌اند، همان‌هایی که گفته می‌شود شانسی برای نشستن دوباره روی صندلی‌هایشان را ندارند. زنان دیگری هم هستند؛ زنانی که گفته می‌شود برای رفتن به مجلس ثبت‌نام کرده‌اند. از شهرداری وشورای شهر هم زنانی هستند. زهرا بهروز آذر، مدیرکل امور زنان شهرداری، میزبان نشست است اما در اصل جلسه به همت شهیندخت مولاوردی، دستیار سابق رئیس‌جمهور در امور حقوق شهروندی برگزار شده. زنی زمزمه می‌کند: «اگر مولاوردی به فکر زنان بی‌خانمان بود چرا همان موقع که سمت داشت چرا از این نشست‌ها برگزار نمی‌کرد؟»
نشست با توضیحات زهرا بهروز‌آذر آغاز می‌شود. او بهانه برگزاری این نشست را خبری می‌داند که هفته‌های گذشته جامعه را تحت‌تأثیر قرار دارد؛ خبری که مدعی بود زنی که در ازای یک ساندویچ فلافل در گوری خودش را تسلیم 3 مرد کرده است.
بعد از بهروز‌آذر، الهام فخاری، عضو شورای شهر و رئیس کمیته اجتماعی، صحبت می‌کند. او از پیگیری‌های کمیته برای راه‌اندازی‌های گرمخانه زنان می‌گوید، از همکارانش که شب‌های زیادی در لباس مددجو به گرمخانه‌ها رفته‌اند تا مشکلات را به دور از دوربین‌ها و در نبود مسئولان ببینند. تهران تا سال 1397فقط گرمخانه چیتگر و یک سامان‌سرا برای زنان داشت اما با پیگیری‌های کمیته اجتماعی‌ گرمخانه هرندی، گرمخانه منطقه 8 و گرمخانه یلدا هم برای زنان درنظر گرفته شد.
بی‌خانمانان روددره فرحزادی، یکی از مسائل اصلی شهر تهران است. آنها در این سال‌ها نشان داده‌اند علاقه چندانی برای رفتن به گرمخانه‌های دیگر را ندارند. سال‌های پیش گرمخانه‌ای برای مردان نزدیک این دره به راه افتاد اما زنان جایی برای مراجعه نداشتند. از سال پیش که گرمخانه هرندی برای زنان راه‌اندازی شد، صحبت از این بود که گرمخانه‌ای در یکی از مناطق 2یا 5، مجاور دره‌ برای زنان باز شود. سیدمالک حسینی، رئیس سازمان مشارکت‌های اجتماعی شهرداری از مشکلاتی که برای راه‌اندازی خانه یلدا وجود داشت، می‌گوید: «استراتژی اصلی ما این است که در تهران کسی از بی‌سرپناهی در معرض خطر جانی قرار نگیرد. مبتنی بر این استراتژی هر شخصی از هر قشری را در گرمخانه‌ها می‌پذیریم. کاری نداریم کسی اعتیاد دارد یا تن‌فروشی می‌کند. با پیگیری‌هایی که کمیته اجتماعی و خود خانم فخاری داشتند، ما در منطقه 2 مکانی را در پارک 15خرداد شناسایی کرده بودیم که طی8 ساعت کامل آنجا را تجهیز کردیم اما موقع بهره‌برداری با مقاومت محلی روبه‌رو شدیم. مشکلاتی که گرمخانه‌ها برای اهالی محل ایجاد می‌کنند، قابل درک است، ولی محلی‌ها ریختند و گرمخانه را تصرف کردند، مذاکرات هم به نتیجه ای نرسید. کسانی که در دره فرحزادی ساکن هستند علاقه‌ای ندارند در گرمخانه دیگری غیراز فرحزاد ساکن شوندَ، چون بیشتر آنها مصرف‌کننده حرفه‌ای هستند. به همین دلیل ما این مکان را برای گرمخانه درنظر گرفتیم.»‌

چرا از گرمخانه استقبال نمی‌شود؟
با 4گرمخانه‌ای که برای زنان درنظر گرفته شده، به‌نظر نمی‌رسد که زنان مشکلی برای بی‌خانمانی داشته باشند. به‌خصوص اینکه در فصل سرما اتوبوس‌های سیاری هم در بعضی از میدان‌ها به بی‌خانمانان چه مرد و چه زن، خدمات می‌دهد: «بعضی از مناطق، گرمخانه ندارند. خانم فخاری صحبت کردند و قرار شد در این مناطق اتوبوس‌های سیاری که تا صبح روشن هستند، به بی‌خانمانان خدمات بدهند. اتوبوس‌ها غذا می‌دهند. اگر مراجعین تمایل داشته باشند به گرمخانه‌های مناطق دیگر منتقل می‌شوند، اگر هم نخواهند به گرمخانه بروند، در همان اتوبوس‌ها می‌توانند شب را بمانند.» این اتوبوس‌ها در میدان‌های تجریش، شوش، آزادی و دو راهی قپان مستقر هستند. قرار است تهران صاحب 5 گرمخانه جنرال هم شود که یکی از این گرمخانه‌ها به زنان اختصاص دارد.
مالک‌ حسینی با این توضیحات و گفتن اینکه: «این شعار نیست، ما از نظر زیرساختی مشکلی نداریم»، پرسشی را مطرح می‌کند که سؤال خیلی از شهروندان و فعالان اجتماعی است:‌ «در گرمخانه‌ها ما برای زنان 550تخت داریم. اگر کف‌خواب را هم حساب کنیم، ظرفیت گرمخانه‌های موجود حدود هزار نفر است. با این حال چرا عده‌ای بیرون می‌مانند؟ اگر این همه امکانات هست، چرا تعداد قابل‌توجهی از بی‌خانمانان به این مراکز مراجعه نمی‌کنند.» حسینی 3 دلیل برای مراجعه نکردن این افراد به گرمخانه می‌آورد: «1- اینها مصرف‌کننده حرفه‌ای هستند و در گرمخانه‌های ما نمی‌توانند مصرف مواد داشته باشند. 2- این سبک زندگی را دوست دارند. 3- دلیل سوم هم که عامل روانشناختی دارد، انزواطلبی و طرد اجتماعی است که به‌دلیل دوم نزدیک است. زمینه انزواطلبی و انتخاب این سبک زندگی این است که ترس این را دارند که در جامعه پذیرفته نشوند. در کل ما از نظر حقوق مدنی کسی را نمی‌توانیم مجبور کنیم که به گرمخانه برود. هم‌اکنون 2 پرونده قضایی داریم که گفته‌اند ما را به زور به گرمخانه برده‌اند.» 
انتقاد یکی از فعالان اجتماعی زن این است که بی‌خانمانان چطور باید از بودن گرمخانه‌ها باخبر شوند؟ دسترسی نداشتن این افراد به تلویزیون، شبکه‌های اجتماعی و...، حتی بی‌خبری عموم جامعه از اختصاص شماره 137به اورژانس اجتماعی و... مسائلی بود که در این رابطه مطرح شد. مالک‌ حسینی قبول می‌کند که شهرداری در اطلاع‌رسانی خیلی موفق نبوده، ولی مدعی است که مشکل اصلی فرهنگسازی است: «وقتی یک اتفاقی می‌افتد همه هیجانی می‌شوند، توییت می‌کنند، پیگیر می‌شوند، ولی وقتی می‌خواهیم در محله خودشان گرمخانه بزنیم، در صف اول مخالفان می‌ایستند. می‌گویند نه، گرمخانه تبعات دارد. چقدر برای راه‌اندازی گرمخانه چه برای مردان و چه برای زنان این مشکل را داریم و باید بیشتر فرهنگسازی کنیم.» شهرداری برای فرهنگسازی، از خود مددجویان استفاده می‌کند: «در منطقه 2، زنی را داشتیم که 17سال از دره بیرون نیامده بود. ما برای قانع‌کردن افراد در پاتوق‌های خاص برای حضور در گرمخانه‌ها، از مددجویانی کمک می‌‌گیریم که خودشان در این مراکزخدمات گرفته‌اند و حالا راحت می‌توانند تبلیغ کنند.»‌ مولاوردی از کارهای موازی که انجام شده انتقاد می‌کند و معتقد است که باید با تقسیم کار به هم‌افزایی رسید. یکی از زنان مجلس توصیه می‌کند که گرمخانه‌ها نباید به جایی امن برای بی خانمان‌ها تبدیل شود و نگاه به گرمخانه باید موقتی باشد تا آنها  برای ماندن به آنجا عادت نکنند. مردی که در نشست حضور دارد، زمزمه می‌کند: «ثروتمندان چطور، خوب است که آنها به ثروت عادت کنند؟» این توصیه به مذاق خیلی‌ها خوش نمی‌آید، زنی آرام می‌گوید: «مگر بی‌خانمانان جایی غیراز گرمخانه دارند که به آنجا عادت کنند یا نکنند؟»

عقیم‌سازی برای جلوگیری از ایدز؟
فعالان اجتماعی موضوعاتی را مطرح می‌کنند. زنی پیشنهاد می‌کند ، درگرمخانه‌ها بخشی برای آموزش حرفه به بی‌خانمانان درنظر گرفته شود. زنی می‌گوید «ان‌جی‌او» ها وارد میدان شوند و گوشه‌ای از کار را بگیرند. زن دیگر که آرمانی‌تر فکر می‌کند، می‌گوید گرمخانه را شبیه خانه‌هایی کنیم که عده‌ای آرزویشان را دارند؛ مثلا آشپزخانه‌های کوچکی بسازیم تا خود مددجویان بتوانند آشپزی کنند. یکی می‌گوید: باید زنان معتاد از زنان سالم جدا شوند. زنی که حقوقدان است، پیشنهاد عقیم‌سازی زنان بی‌خانمان را می‌دهد که با چشمان گرد شده و اعتراض بقیه روبه‌رو می‌شود. این زنان نگران مبتلاشدن مردان و پسران شهر به بیماری ایدز است. زنان حاضر، پیشنهادهایی را مطرح می‌کنند و بهروز آذر، فخاری و حسینی جواب‌هایی را می‌دهند. بهروز آذر می‌گوید: «سازمان خدمات اجتماعی یادگیرنده و مدام دنبال بهبود است. در مورد جداسازی زنان سالم از زنان معتاد باید بگویم، بسته به ظرفیت‌هایی که داریم این جداسازی اتفاق می‌افتد. گرمخانه چیتگر3 فضا دارد؛ سالنی برای زنان سالمی که فقط بی‌خانمان هستند، دارد. فضایی هم برای زنانی است که یا معتادند یا مشکوک به اعتیاد هستند. گروه سوم هم زنان بهبودیافته هستند. آنها در سالن‌های جدا بوده؛ ولی در فضاهایی هم با هم ارتباط دارند. ما پروتکل‌هایی داریم که رعایت می‌شود.»  بهروز آذر نمونه‌هایی از زنان را مثال می‌زند که بی‌خانمان هستند ولی موفق‌اند. او از همه به‌خصوص نمایندگان مجلس می‌خواهد که فقط به بی‌خانمانان که خود معلول هستند، توجه نکنند و نگاه اصلی‌شان به دلایل بی‌خانمانی باشد: «ما لایه‌هایی قبل از بی‌خانمان‌شدن زنان داریم، اول باید فضا را با جامعه شناسی بشناسیم و بعد بتوانیم حل مسئله کنیم. در مسئله بی‌خانمانی زنانی را داریم که خاص هستند. زنی است که 3 سال پیش همسرش از خانه بیرونش کرده. روزها برای دستفروشی به مترو می‌رود، شب به گرمخانه می‌آید. خیلی هم زن آبروداری است و بچه‌اش هم خارج از ایران درس می‌خواند. رسوبی در این مجموعه‌ها داریم، افرادی هستند که 3 سال در گرمخانه مانده و نتوانسته‌اند شرایط زندگی‌شان را بهتر کنند و از اینجا بروند. شهرداری با گلریزان یا با مدل‌های دیگر باید بتواند از خیریه‌ها کمک بگیرد تا برای این افراد ودیعه مسکنی جور کند. با این حال بعضی‌ها هم هستند که هیچ خانواده‌ای ندارند. زنی را داریم که از ارامنه بوده، زن مرد مسلمان شده و به‌خاطر همین ازدواج از خانواده طرد شده. شوهرش 22سال پیش فوت کرده، دختری داشته که او هم فوت کرده و الان هیچ‌کسی را ندارد، تنهاست و با میل خودش در مجموعه ما مانده.»  او در جواب زنی که اعتقاد به عقیم‌سازی زنان بی‌خانمان دارد، می‌گوید:« ما کار جدی‌تری را در زمینه بهداشت شروع کرده‌ایم و وزارت بهداشت هم باید کمک‌هایی بدهد اما خیلی ضد‌حقوق بشر است که بخواهیم این زنان را عقیم کنیم. ما 2 هفته دیگر برنامه‌ای را برای زنان بهبود‌یافته داریم. بعضی از این زنان در بازه‌های زمانی اعتیاد خیلی شدیدی داشتند، الان ترک کرده‌ و توانسته‌اند زندگی مجدد شروع کنند و خیلی هم آدم‌های موفقی هستند. تا جایی که می‌توانیم نباید حق حیات یا حق تولید مثل را از آنها بگیریم. راحت نیست که صریح بگوییم باید عقیم‌شان کنیم.» 
بهروز آذر معتقد است که کمتر ان‌جی‌اویی است که بتواند در زمینه آسیب‌ها کمک بدهد:«در هیچ‌ دوره‌ای مثل این دوره از مدیریت شهری، اعتقاد قلبی در همه سطوح؛ اعضای شورا و مدیران شهری به ان‌جی‌او  و حضور آنها در فعالیت‌های شهری نبوده، ولی من صریح می‌گویم به جز تعداد اندکی از ان‌جی‌او‌هایی که شناخته شده‌اند، تقریبا ان‌جی‌اویی نداریم که بتواند در این موضوع کمک کند. متأسفانه بحث‌ آسیب‌ها، تبدیل به ابزاری برای کسب درآمد شده. ما دوست داریم کار را بسپاریم اما کدام ان جی اویی است که بدون آسیب بتواند کار را انجام بدهد؟»


مکث
ثروت شهر به همه می‌رسد؟


فخاری در پاسخ به سؤالات و پیشنهادهایی که مطرح شده، توضیحاتی می‌دهد: « سیاست‌های مجموعه شهری این بود که گرمخانه زنان ترجیحا مجاور کانون‌های آسیب باشد. زنان در معرض حلقه‌های بزه و اعتیاد قرار می‌گیرند و مراجعه‌شان را سخت‌تر می‌کند. روند مددکاری و بهبود در مراکز فعال است. هم در مرکز زنان و هم مرکز مردان فعالان مدنی و پیمانکارانی که فعالیت دارند، به جوانب مختلف ازجمله مددکاری و توان‌افزایی روانی، خدمات بهداشت و درمان و... توجه داشته‌اند. نمی‌گوییم‌ کارهایی که شده بهترین بوده، کاستی‌هایی هست و تلاش می‌کنیم آنها را برطرف کنیم. معتقدیم به‌عنوان یک سیستم باید اطلاع‌رسانی جامع انجام شود. به شیوه‌های متناسب در مراکز با تابلوهای غیرقابل خدشه اطلاعات درج شود. »  فخاری از همه می‌خواهد نگاه‌ها عوض شود: «نسبت به فرد بی‌خانمان، نگاه بزهکار و معتاد نداشته باشیم. به جایی رسیده‌ایم که نگاه به معتاد نگاه به یک فرد بیمار است، بزهکار و مجرم نیست. ما حتی در جمع‌آوری‌شان نمی‌توانیم کسی را مجبور کنیم که به گرمخانه برود، چه برسد به اینکه مداخلات روی بحث‌های دیگری داشته باشیم. بدون اقناع شخصی و بدون خواست افراد، انجام بخشی از پیشنهادها امکان‌پذیر نیست. کمک کنیم که تهران شهری برای همه نزدیک‌تر شود؛ گرچه امیدوارم روزی ثروتش برای همه باشد نه فقط بی‌سرپناهی‌اش. »  جلسه به دقایق پایانی رسیده. همه منتظر بودند تا زنان مجلسی هم پیشنهادی بدهند یا از بررسی‌هایی که داشته‌اند حرف بزنند. اما آنها قبل از اینکه فعالان اجتماعی شروع به صحبت کنند، با گفتن چند جمله که بیشتر تشکری است و تعریف و تمجید از شهرداری، جلسه را به بهانه اینکه جلسه دیگری دارند، ترک می‌کنند. تنها صحبتی که یکی از آنها می‌کند، درباره طرحی است که برای حفظ کرامت و ساماندهی آسیب‌دیدگان اجتماعی در فراکسیون آسیب‌های اجتماعی آماده شده و در نوبت صحن است.
زنان، خانه یلدا را ترک می‌کنند، سالنی که قرار است میزبان زنان دره فرحزادی باشد، گرم شده. در چند شب اول دی، 10زن از دره خودشان را بالا کشیده‌اند و در این سالن شب را صبح کرده‌اند. یلدا منتظر است که میزبان زنان بیشتری باشد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید