فقر عریان؛ رازمگوی عربستانسعودی
حکام سعودی، فقر گسترده را در این کشور نادیده میگیرند اما غفلت آنها میتواند در نهایت به طغیان عمومی منجر شود
عربستان سعودی، جامعهای دوپاره بین خاندان سعودی و ابرثروتمندان، و طبقه متوسط و تودههای فقیری است که در دو دنیای موازی درون یک پادشاهی زندگی میکنند.
برای نمونه، جده، یکی از معروفترین شهرهای این کشور، به دو بخش بالای شهر و پایینشهر تقسیم میشود؛ در شمال شهر اعضای خاندان سلطنتی و طبقه بالای متوسط زندگی میکنند و در جنوب آن، کارگران مهاجر و مهاجران بدون مدرک و طبقه متوسط و فقیر سعودیها.
شرایط برای مردم در این منطقه جنوب شهر، بسیار اسفبار است. مناطقی در این شهر وجود دارد که آبآشامیدنی ندارد و فاضلاب بعد از هر بار بارندگی بالا میزند. کودکانی در این منطقه زندگی میکنند که بهخاطر فقر از مدرسه باز میمانند.
دولت عربستان به سختی آمار دقیقی درباره فقر در این کشور منتشر میکند اما تخمین زده میشود که بیشتر از 20درصد از جامعه 34میلیون نفری در این کشور در فقر زندگی میکنند که تعداد زیادی از آنان زنان، بهخصوص زنان سرپرست خانوار هستند.
به گزارش الجزیره، ده ها سال است که این بخش بزرگ جامعه از سوی حکام سعودی نادیده گرفتهشده و حتی در مجامع عمومی هم صحبتی از آنها نمیشود؛ چون به رسمیت شناختن فقر بهمعنای به رسمیت شناختن نیاز به درآمد برابر و مقابله با توزیع نابرابر ثروت در این کشور ثروتمند است.
شرایط در دوران سلمان پادشاه فعلی عربستان و پسر او محمد هم تغییری نکرده است. برنامه بلندپروازانه او با نام چشمانداز 2030، طبقه فقیر عربستان را نادیده گرفته است، اما دود بخشهای ریاضتی این برنامه جامع، بیش از هر قشر دیگری به چشم اقشار پاییندست عربستان خواهد رفت.
بخشی از برنامه عربستان سعودی برای رسیدگی به فقر در این کشور، امور خیریه و در راس آن زکات است. هر شهروند و هر شرکت سعودی باید 2.5درصد ثروت خود را بهعنوان زکات به حکومت بپردازد. بخشی از این درآمد هنگفت برای مبارزه با فقر بهکار گرفته میشود. اما این رویکرد، هرگز موفق نبوده است.
با وجود بعضی تلاشها در دوران عبدالعزیز، پادشاه پیشین عربستان، فقر همچنان پابرجا مانده است. در بهار عربی در سال 2013، جامعه عربستان هم قهرمان فقیر جان به لب رسیده خود را داشت؛ محمد الحریسی فروشنده دورهگرد هندوانه، بهخاطر اینکه اجازه پیدا نکرد محصولات خود را در یک خیابان در ریاض بفروشد، خود را به آتش کشید.
در گزارشی که سازمان ملل در سال 2017منتشر کرده، مبارزه با فقر در عربستان «ناکافی، ناپایدار و بسیار ناهماهنگ و فراتر از همه اینها، در ارائه پشتیبانی اجتماعی از نیازمندان بسیار ناموفق» بوده است.
رویکرد مقامات سعودی، نادیده گرفتن فقراست تا حدی که حتی در بیانیههای خود به جای واژه فقرا از واژههایی مانند آسیبپذیران و امثال آن استفاده میکنند. رویکرد آنها در مقابل کسانی که به این رویه اعتراض میکنند هم مشخص است: دستگیری و زندان. عربستان سعودی، حتی با تعیین خط فقر در این کشور هم مخالفت کرده است.
تنگنای زندگی
در سال 2015 با کاهش 50درصد قیمت نفت در عرض چند ماه، شوکی عظیم به عربستان وارد شدکه 87درصد درآمد آن حاصل از فروش نفت است. یک سال بعد، محمد بن سلمان ولیعهد جوان عربستان که قصد افزایش قدرتش را داشت، چشمانداز 2030را که مبنایش اقدامات ریاضتی بود ارائه کرد. قرار است در نهایت، این برنامه جامع، اتکای کامل عربستان به نفت را قطع کند. بخش نگرانکننده چشمانداز 2030، خصوصی کردن مدارس و بیمارستانها و افزایش مالیات است. برخی اقدامات، مانند کاهش حقوق کارمندان، ارائه جدول زمانی برای قطع سوبسید انرژی و افزایش مالیات بلافاصله اجرا شد.
این اقدامات، نهتنها طبقه فقیر را در تنگنای بیشتر قرار داد که فشار زیادی هم به طبقه متوسط وارد کرد. خشم عمومی افزایش یافت و بسیاری از سعودیها تصمیم گرفتند از کشور مهاجرت کنند. براساس آمار دولتی در عربستان، در دورهای کوتاه در سال 2016، حدود یک میلیون نفر از شهروندان این کشور به امید زندگی بهتر به خارج از کشور مهاجرت کردند.
فقرا؛ غایب چشمانداز
فقر، مهمترین مسئله مفقود در چشمانداز 2030است. تنها در برخی زیربرنامههای آن، به بیماریهای اقتصادی-اجتماعی اشاره شده است. این برنامههای کوچک، از قبیل افزایش دسترسی به آب آشامیدنی و مانند اینها، بهدلیل اصلی و بنیادین فقر در عربستان نمیپردازد. اقتصاددانان، درباره رسیدگی به طبقه فقیر عربستان پیش از ارائه برنامههای ریاضتی هشدار داده بودند.
نارضایتی عمومی و نگرانی از شورشهای عمومی، محمد بن سلمان را وادار کرد تا از برخی از اقداماتش عقبنشینی و برای پرداخت پول به خانوادههای بسیار فقیر برنامهریزی کند. پرداخت پول به این خانوادهها شاید در کوتاهمدت آنها را در تامین نیازهای زندگی یاری کند اما در دراز مدت، امنیت اقتصادیشان را تامین نخواهد کرد.
تجربههای پیشین نشان داده است خصوصیسازی در کشورهایی مانند عربستان سعودی، تنها به سود طبقه ثروتمند خواهد بود و در نبود قوانین حمایتگرایانه کارگری، سپردن کارمندان دولتی به بخش خصوصی به ضرر طیف وسیعی از مردم در طبقههای متوسط و پاییندست تمام خواهد شد.
اگر قرار است قراردادهای سنتی در عربستان شکسته شود و ثروت عمومی از طریق مالیات از جمعیت این کشور تامین شود، باید اصلاحات سیاسی و اجتماعی هم صورت بگیرد. باید شفافیت و مسئولیتپذیری در جامعه شکل بگیرد و مشخص شود که پول مالیات مردم چگونه هزینه میشود چون مالیات گرفتن از مردم بدون اینکه توضیحی درباره آن داده شود، نوعی دیکتاتوری است.
چنین نگرانیهایی اما جایی در چشمانداز 2030ندارد و به همینخاطر است که هرگونه اعتراض به این چشمانداز، با سرکوب مواجه میشود. تعدادی از اقتصاددانان و روزنامهنگاران عربستان بهخاطر انتقاد عمومی از این چشمانداز، زندانی شدهاند. در واقع هر کسی که به جای تمجید از این طرح از آن انتقاد کند، یا زندانی میشود یا تبعید.
سرکوب و توزیع پول بین مردم، شاید فعلا خشم عمومی را مهار کند اما این راهکار همیشگی نیست.
همین حالا هم نشانههایی از تغییر وضع دیده میشود؛ طبقه متوسط که همیشه خواستار حفظ وضعیت سیاسی موجود بود، بهشدت ناراضی است. برنامههای ریاضتی میتواند نگرش سیاسی آنها را تغییر دهد و به ناآرامیهای اقتصادی و سیاسی تبدیل شود.
اگر چشمانداز 2030به فقر نپردازد، نابرابری و ناعدالتی بیشتر خواهد شد و عربستان را به بیثباتیهای سیاسی عظیمی در آینده دچار خواهد کرد.