• سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
  • الثُّلاثَاء 23 شوال 1446
  • 2025 Apr 22
شنبه 23 آذر 1398
کد مطلب : 90258
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/zpmDY
+
-

دوتار ایرانی در فهرست جهانی

پیگیری همشهری از وضعیت دوتارنوازان مشهور ایران مشخص کرده که حاملان این میراث جهانی در شرایطی اسفناک بسر می‌برند

میراث جهانی
دوتار ایرانی در فهرست جهانی


محمد باریکانی ـ  روزنامه‌نگار 

دوتار ایرانی عصر دیروز به وقت تهران و درست زمانی که «رمضان سلمانی بردری» یکی از چهره‌های شاخص دوتارنوازی خطه خراسان، نفس‌های آخر را در فقر و نداری ‌کشید، در چهارمین اجلاس کمیته میراث ناملموس یونسکو در بوگوتا پایتخت کلمبیا به ثبت جهانی رسید.
 حسین یگانه، سردمدار موسیقی شمال خراسان و فرزند محمد یگانه از بخشی‌های صاحب نام خراسان نیز که دیروز به تشییع پیکر «رمضان سلمانی بردری» رفته بود می‌گوید: «او در فقر و نداری، مرد.»
دوتار ایرانی حالا به همت بخشی‌ها و دوتارنوازان خراسان جهانی شده است. اما آنچه اهمیت دارد دیدن پیشکسوتان دوتار ایران است که روزگاری تلخ و اسفبار دارند. درست است، دوتار ایرانی دیروز در فهرست میراث جهانی بشر به‌عنوان یک میراث ناملموس جهانی شد، اما مهم‌تر از آن زندگی هنرمندانی است که در خطه خراسان ایران در شمال و جنوب و شرق خراسان تا مازندران و گلستان مهارت‌های ساخت و نواختن دوتار را جهانی کردند.
همشهری به بهانه ثبت جهانی دوتار خراسان، در گفت‌وگو با پژوهشگر موسیقی خراسان و رئیس انجمن صنفی موسیقی استان خراسان رضوی و محمد یگانه، پرچمدار موسیقی مقامی شمال خراسان به وضعیت هنرمندان دوتارنواز خطه خراسان پرداخته است.
میثم افشین، پژوهشگر موسیقی شمال خراسان و رئیس انجمن صنفی موسیقی خراسان رضوی درخصوص اهمیت ساز دوتار در خطه خراسان به همشهری می‌گوید: دوتار در خراسان 2بخش کاملا مجزا دارد و متعلق به 2فرهنگ متفاوت است. موسیقی مربوط به کردها و کرمانج‌ها در شمال خراسان و موسیقی کویری از تربت‌جام و تایباد تا مرز افغانستان در جنوب خراسان، دو دنیای کاملا متفاوت در فرهنگ دوتار و موسیقی خراسان است.
به گفته افشین، موسیقی جنوب خراسان برگرفته از مکتب هرات است و ساز دوتار به هر خانه‌ای که در جنوب خراسان وارد شوید جزو لاینفک از زندگی مردم است وچون دوتار بخشی از آداب و رسوم زندگی در جنوب خراسان است.
آنطور که این پژوهشگر موسیقی خراسان می‌گوید، موسیقی و دوتار جزو لاینفک فرهنگ مردم خراسان است و به‌ویژه در جنوب خراسان رسمیت بیشتری دارد.
به گفته او، تفاوت دوتار و موسیقی شمال و جنوب خراسان در آن است که مردم شمال خراسان نسبت به مردم جنوب خراسان شادتر هستند. ساکنان جنوب خراسان به سختی در منطقه کویری کم‌آب زندگی می‌کنند و موسیقی‌شان هم برگرفته از فرهنگ همان منطقه است. به همین دلیل بیشتر در موسیقی آنها ادعیه و دعای باران و عرفان بیشتر است و غم بیشتری در شیوه نوازندگی و دوتار و موسیقی این خطه وجود دارد. اما موسیقی مقامی در مردم شمال خراسان به‌دلیل برخورداری از هوای خوب شادتر است و حتی اگر جنبه عرفانی دارد  با شادی دخیل است.
رئیس انجمن صنفی موسیقی استان خراسان رضوی با تأکید بر اینکه موسیقی شمال و جنوب خراسان و حتی شیوه نوازندگی دوتار در این 2نقطه از کشور به طرز غیرقابل باوری با یکدیگر متفاوت است، می‌گوید: این تفاوت به اندازه‌ای است که به هیچ‌وجه نمی‌توان دوتار خراسان جنوبی و شیوه نوازندگی آن ‌را با دوتار خراسان شمالی و شیوه نوازندگی منحصر به آن در یک ارکستر همنوازی گنجاند.
میثم افشین می‌گوید: بزرگان دوتارنواز ایران وضعیت خوبی ندارند. ناراحت و ناامیدند، دلگیرند و دوست دارند فریاد بزنند. چون زحمت طولانی آنها روی زمین مانده است.
یونسکو بلافاصله پس از ثبت جهانی دوتار ایرانی در فهرست میراث ناملموس جهان در معرفی دوتار ایرانی بر سایت جهانی خود نوشت: «مهارت‌های سنتی ساخت و نوازندگی دوتار یکی از برجسته‌ترین مؤلفه‌های اجتماعی و فرهنگی موسیقی فولکلور در بین اقوام و جوامع مناطق دوتار ایران است. حاملان و مربیان این ساز بیشتر کشاورز هستند. این ساز در بین کارگران و زنان و مردان نیز نواخته می‌شود. دوتار، ساز موسیقی فولکلور است که دارای یک کمان گلابی شکل از چوب خشک یا درخت توت است. دسته ساز از چوب زردآلو یا گردو ساخته می‌شود و 2رشته سیم دارد. برخی معتقدند یک رشته از سیم‌ها مرد و دیگری زن است. سیم دوم نقش نواختن ملودی‌های اصلی را بازی می‌کند. نوازندگان دوتار در مناسبت‌های مهم اجتماعی و فرهنگی مانند عروسی‌ها، مهمانی‌ها، جشن‌ها و مراسم مذهبی، دوتار می‌نوازند. در دهه‌های اخیر نیز در جشنواره‌های محلی، منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی ساز دوتار نواخته می‌شود. نوازندگان دوتار حین نواختن این ساز روایت‌های حماسی، تاریخی، ترانه‌ها، داستان‌های اخلاقی و عرفانی را بازگو می‌کنند که در تاریخ قومی، غرور و هویت آنها نقشی اساس دارد. دانش سنتی مربوط به هنر و نواختن دوتار نیز به روش غیررسمی به‌صورت استاد – شاگردی منتقل می‌شود. در ادبیات شفاهی و مکتوب محلی نام دوتار حضور دارد که نشان‌دهنده تاریخ و پیشینه حمل‌کنندگان این ساز است. دوتار همچنین به‌عنوان عنصر همزیستی مسالمت‌آمیز، احترام و درک متقابل در جوامع مختلف و با کشورهای همسایه شناخته می‌شود.» 
این معرفی اگرچه درباره ساز دوتار کاملا منطبق با واقعیت است، اما در مورد وضعیت حاملان این ساز که همان پیشکسوت‌ها، بخشی‌ها و دوتارنوازان شاخص ایران هستند سکوت کرده است. البته که این موضوع ارتباطی به یونسکو ندارد. اما  آیا مدیران فرهنگی کشور نیز که حالا عنوان جهانی را نیز کنار نام دوتار ایرانی خواهند آورد، مسئولیت مستقیم در حفاظت از حاملان میراث ناملموس جهانی ایران ندارند؟
استاد محمد یگانه، سردمدار موسیقی شمال خراسان و از دوتارنوازان بنام ایران است. او در گفت‌وگو با همشهری از وضعیت اسفبار نوازندگان دوتار و هنرمندان موسیقی مقامی خطه خراسان انتقاد کرده است.
می‌گوید: همین که دوتار ایرانی به‌عنوان شناسنامه هویتی موسیقی این کشور به یونسکو رسید جای خوشحالی دارد. اما ثبت جهانی این ساز به تنهایی کافی نیست. وضعیت هنرمندان و نوازندگان دوتار خراسان خراب است. از این خرابی اوضاع هراندازه که بگویم کم است. ماجرای هنرمندان دوتارنواز خراسان اینگونه است که وقتی هستند انگار نیستند و وقتی نیستند گویی همیشه هستند.
محمد یگانه، این سخنان را پس از بازگشت از مراسم تشییع پیکر استاد دوتارنواز خراسان یعنی رمضان سلمانی بردری که دیروز همزمان با بررسی پرونده دوتار ایرانی در اجلاس میراث جهانی یونسکو در کلمبیا آخرین نفس را کشید، می‌گوید و ادامه می‌دهد: بردری در فقر. هیچ سازمان و وزارتخانه و نهادی نیز از او حمایت نکرد. مسئولان پای درد دل هنرمندان دوتار خراسان بنشینند و بدانند چه در دلشان می‌گذرد. آنها نه بیمه هستند نه خانه و زندگی دارند. یکی مثل خود من هستند که اداره ارشاد ماهانه 250هزار تومان به آنها حقوق می‌دهد و برخی‌شان در‌ماه حدود 4میلیون تومان اجاره خانه می‌دهند. برای آقایان متأسفانه وقتی یک هنرمند بمیرد خوب است. او درخصوص وضعیت اسفناک اقتصادی هنرمندان شاخص و شناخته شده دوتار خراسان می‌گوید: شماره حساب تمام هنرمندان را گرفته‌ام و ماهانه از این و آن مبالغی برای آنها جمع‌‌آوری می‌کنیم تا زندگی روزمره‌شان را بگذرانند. گناهکار شدند که هنرمند شدند؟ چرا باید همیشه پیش زن و بچه‌مان خجالت بکشیم؟


سرنوشت  تلخ دوتار نوازهای مشهور ایران

پیگیری‌های همشهری از دوتارنوازان و هنرمندان موسیقی مقامی خراسان مشخص کرد که علی آلماجوقی، دوتارنواز خراسانی در سن سالخوردگی در خانه‌اش افتاده و یک‌نفر هم حالش را نمی‌پرسد. حسین عزیزی، از خواننده‌های کرد شمال خراسان و دوتارنواز این خطه هم همچنین، حتی کسی حال محمد یگانه، سردمدار موسیقی مقامی شمال خراسان و از دوتارنوازان مشهور این خطه را هم نمی‌پرسد. محمد یگانه 25سال است روایت‌های شاهنامه را در موسیقی مقامی خراسان با ساز دوتار اجرا می‌کند و هیچ مقام مسئولی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی حالش را هم نپرسیده است. می‌گوید: 45سال است موسیقی مقامی خراسان و دوتار خراسان را آموزش می‌دهم ولی هنوز بیمه نیستم. موسیقی مقامی خراسان و دوتار ایرانی حالا میراث جهانی شده است اما این ثبت برای هنرمندان مهجور خراسان تنها یک اسم است. فرزند حاج قربان سلیمانی، شهیرترین شخصیت موسیقی خراسان هم که او را عجین با دوتار می‌دانند نیز همین وضعیت را دارد. استاد محمد پورعطایی، دوتارنواز خراسانی هم همین وضعیت را داشت و در فراموشی جان سپرد. سرور احمدی در تربت جام هم چنین سرنوشتی داشت. سمندری، دوتارنواز مشهور باخرز هم در نادیدگی مطلق جان سپرد. ذوالفقار عسکریان، خواننده و دوتارنواز مشهور کاشمری که به جایگاهی رسید که نام او را در موسیقی خراسان فارابی زمان گذاشتند هم در همین شرایط چند سال قبل فوت کرد. استاد عثمان محمدپرست مشهور به عثمان خوافی که در مستند یونسکو نیز مشغول نوازندگی بر دوتار ایرانی است، چنین وضعیتی یافته است. او در خانه‌اش در خواف بر تخت افتاده است و یارای راه رفتنش نیست. دست‌هایش هم دیگر توان زخمه زدن بر 2سیم اعجازبرانگیزی که زمانی در اجرای ژاپن، گریه به چشم آسیایی‌ها آورد و در اجراهایش از نغمه ساز او بیهوش می‌شدند هم چنین سرنوشتی یافته است. او را هم که از حاملان دوتار ایرانی به‌عنوان اثر ثبت جهانی در فهرست میراث ‌ناملموس بشر است، کسی یاد نمی‌کند. چند سال پیش این سرنوشت محتوم، نصیب استاد شریف‌زاده، خواننده بی‌نظیر و نوازنده دوتار خراسان جنوبی نیز شد. او اذان خاص خود را در خراسان ایران داشت؛ درست مانند مرحوم موذن‌زاده اردبیلی. اواخر عمرش التماس برای دریافت دارو و گرفتن پرستار هم جواب نداد و آخر هم در همان خانه گلی با سقف چوبی جان سپرد. وقتی که مرد، خروار خروار دسته گل برایش ارسال شد و متولیان فرهنگ و میراث هم آمدند. می‌گویند اگر پول آن دسته گل‌ها را به‌خودش برای درمان و دارو می‌دادند 2سال بیشتر عمر می‌کرد. نورمحمد درپور، در تربت‌جام هم همین سرنوشت را داشت با این تفاوت که 6ماه پس از مرگش کمک‌های دولتی به او رسید. حالا دوتار ایرانی که نوای آن بیشتر از منطقه شمال، شرق و جنوب خراسان و در میان ترکمن‌های گلستان و بخشی از مازندران رواج دارد و شهرهای قوچان، بجنورد، شیروان، اسفراین، درگز و آشخانه در خراسان شمالی و تربت‌جام، تایباد، نیشابور، فردوس، بیرجند، بجستان، بردسکن، قائنات، کاشمر، باخرز، خواف و سرخس، گناباد و سبزوار در شرق و جنوب خراسان به گوش می‌رسد، میراث بشری است و نوازندگان پیشکسوت و مهم آن در ایران همچنان در انتظارند تا وضعیت نابسامان زندگی‌شان به بهانه این ثبت جهانی بهبود یابد و دیگر در فقر و فلاکت، بی‌چیزی و نداری، بی‌توجهی و انزوا جان ندهند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید