اعتراض رؤیاها
«چه سود از تحصیل علم، وقتی رؤیاهایمان بر باد میروند.» این مضمون شعاری است که دختر دانشجویی در بیروت (لبنان)، آن را بر مقوایی نوشته و در تظاهرات بر سر دست گرفته بود؛ شعاری که مطالبات معیشتی نسل جوان را با رؤیاهایشان در زندگی پیوند زده و میتواند از نمادهای بهیادماندنی حرکتهای اعتراضی سالهای اخیر به شمار آید.
در یکی، دو سال اخیر، گویی تظاهرات و حرکتهای اعتراضی مردم به مسابقههای دو امدادی شبیه شدهاند. مردم هر کشور، سهم خود را که میدوند، چوب مسابقه را به مردم کشوری دیگر میدهند؛ هرچند که مردم برخی کشورها شاهد خشونت و سرکوب هم بودهاند و هستند اما به آسانی از هیجان و تب و تاب جنبش خود دست نمیکشند.
شاید بارزترین ویژگی حرکتهای اعتراضی این یکی، دو سال، محوریت نسل جوان باشد که در همه یا بیشتر این رویدادها، میداندار اصلی بودهاند؛ از تظاهرات کودکان و نوجوانان همراه با خانوادهها و معلمانشان در اعتراض به تخریب محیطزیست در چندین کشور جهان در همین شهریور گذشته بگیرید تا تظاهرات هنگکنگ، بولیوی، شیلی، اکوادور، جلیقهزردهای فرانسه، الجزایر، اردن، سودان، عراق، لبنان، کلمبیا، ایران، اسپانیا، ایتالیا، هائیتی و... .
رنگ زندگی
مطالبات معترضان هرچند بهظاهر متفاوت اما در کل همخانوادهاند و ریشه در تمایل مردم و بهویژه نسل جوان به برخورداری از زندگی و معیشت سالم و ایمن دارند. جوانان هنگکنگ که از نفوذ فزاینده دولت چین شکایت دارند، گویی با تظاهرکنندگان برخی کشورهای عربی همصدایند که روی پلاکاردها مینویسند: «ما میخواهیم وطن داشته باشیم» و ویدئوهای ترانه لطفی بوشناق، خواننده مشهور تونسی در شبکههای اجتماعی میان مردم گوشی به گوشی میچرخد و صدا و تصویرش همراه بغض و اشک پخش میشود که «من رؤیایم یک کلمه است/ اینکه وطن داشته باشم... والا مقامها! عالیجنابان! همه منصبها و کاسبیها از آن شما / اما وطن را برایم بگذارید...» دور تازه مطالبات مردمی، هویت و وطن را همراه با تأمین معیشت، مبارزه با فساد مالی و اداری و تبعیض و نابرابری و مهار گرانی لجامگسیخته دنبال میکند.
رؤیای داشتن وطن، گویی از آغاز فصل تازه تلاش برای استقلال و هویتیابی ملتها خبر میدهد که با مطالبات معیشتی مردم در هم تنیده شده و بهآسانی نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. البته این خواسته هر جا به شکلی جرقه خورده است؛ در هنگکنگ با لایحه تغییر یک قانون برای ارسال متهمان به چین و انتقال حس دخالت بیش از اندازه چین در زندگی مردم هنگکنگ، در لبنان با وضع عوارض 20سنتی به مکالمات تلفنی از طریق واتسآپ، در شیلی با افزایش 4سنتی نرخ بلیت مترو، در الجزایر با پیشنهاد نامزدی رئیسجمهور بیمار این کشور برای پنجمینبار، در اکوادور با حذف یارانه سوخت براساس توافق با صندوق بینالمللی پول، در کشور ما با 3برابر شدن قیمت بنزین، در اسپانیا با اعلام محکومیت رهبران جداییطلب کاتالونیا و... .
اگرچه مردم هر کشور در شعار و روش اعتراض راه و رسم خود را دارند اما در کل مطالبات آنها رنگ زندگی دارد؛ نه آرمانخواهانه صرف است و نه معیشتطلبانه محض، بلکه این دو را با هم و با نقاط مشترک جدی فریاد میکنند. علاوه بر اینکه به یمن زندگی رسانهای شده، گویی همه از همدیگر میآموزند، به هم امید میدهند، صدای یکدیگر را میشوند، یا شعارهای مورد علاقهشان را از زبان و گویشی به زبان و گویش خود درمیآورند.
مثلا جوانان یک کشور عربی نسخه عربی ترانه معروف «بلّا چاو» را میسازند و در قالب این آهنگ، با زبان طنز به نقد وضعیت کشور خود میپردازند. مردم سودان ترانهای قدیمی براساس شعری از محمد الفیتوری، شاعر سودانی را زنده میکنند و میخوانند: «سپیده دمید/ و نه زندانی ماند، نه زندانبانی...»، مردم الجزایر «همه کنار بروند» را با گویش خود (# یتنحاو_قاع) هشتگ میکنند، لبنانیها همین را با گویش خود به هشتگ «همه یعنی همه» (#کلن_یعنی_کلن) تبدیل کردهاند، اردنیها هم همین مضمون را با گویش خود هشتگ زدند: #قلم_قایم و عراقیها آن را در هشتگ «قلع_شلع» به نمایش درآوردند.
در لبنان جوانان خیمههایی برای باقی ماندن در خیابانها برپا میکنند و در کلمبیا، جوانها در تحصن خیابانی خود روی زمین مینشینند یا دراز میکشند و همچنان با گوشیها و تبلتهایشان سرگرمند. در برخی کشورها جوانها با ذوق خود ترانه میسازند و در بعضی جاها هم خوانندههای مشهور با معترضان همراهی میکنند و برایشان ترانه میخوانند؛ حتی اگر شده ترانهای قدیمی اما مرتبط، مانند «نانسی عجاج» هنرمند سودانی که ترانه «اگر ترس از میان ما برود» را برای مردمش خواند.
مسئولیت شهروندی در تظاهرات
یکی از ویژگیهای مهم این حرکتهای اعتراضی توجه شرکتکنندگان در تظاهرات به مسئولیت شهروندی و الزامات زندگی امروزی است؛ اتفاقهایی مانند تمیز کردن خیابان و میدان در پایان هر تظاهرات، کمک کردن به همدیگر، زنده نگه داشتن روحیه امید و شادی و نشاط یا پرهیز از خشونت، در دهههای قبلی به این صورت و در این حجم، در حرکتهای اعتراضی به چشم نمیخوردند. البته در این میان، بارها شاهد تخریب و خشونت و زدوخورد از هر دو سو بودهایم، اما اکثریت از آن پرهیز دارند.
شاید شعار «سلمیه... سلمیه» را هم در رسانهها از زبان شرکتکنندگان در تظاهرات در کشورهای عربی شنیده باشید که بر آرام و غیرخشونتآمیز بودن حرکت خود تأکید میورزند. این میل به زندگی و پرهیز از خشونت چنان است که مثلا در شمال ایتالیا، مردم معترض به گسترش نفوذ راستگرایان تندرو، سر دادن شعار سیاسی را منافی حرکت زیبای خود میدانند و ماهی ساردین را بهعنوان نام و نماد حرکت خود برمیگزینند. ایتالیاییها میگویند: «از تنفر خسته شدهایم... نمیخواهیم به جان هم بیفتیم و با هم بجنگیم.»
ظاهرا جهان قرن بیستم و 2دهه نخست قرن بیستویکم، شاهد این همه حرکت اعتراضی مردمی و تظاهرات همزمان یا پیاپی در شمار زیادی از کشورها در 5 قاره نبوده است؛ مجموعه تظاهراتی که در یکی، دو سال بهطور مستمر و دامنهدار، از استرالیا و شرق آسیا و خاورمیانه تا اروپا، آفریقا و آمریکا را در بر بگیرد. اما علاوه بر این، جهان از پوشش خبری و تصویری حرکتهای اعتراضی در این حجم و شکل یا خلق و ثبت این همه اثر ادبی و هنری، همزمان با رویدادها و این همه نوآوری در شعارها و پلاکاردها و فرم اعتراضها هم خاطرهای ندارد؛ اتفاقی که ویژه این دوره زمانی است و به یمن فناوریهای نوین ارتباطی امکان تحقق یافته است.
خلاقیت، طنز، هنر
در بسیاری از کشورها ازجمله الجزایر، جوانان از هر آنچه در دسترس دارند برای ساخت پلاکارد و ابزار نمایش اعتراض بهره میگیرند و هر هفته متناسب با تحولات میدانی شعارهای تازهای میسازند و فرم تازهای به اعتراضهایشان میدهند. پلاکاردهایشان عمدتا دستساز است و هرکس بنا به ذوق و سلیقه و هنرش آن را با خط خوش یا خطی معمولی با کاریکاتور یا تصاویر فتوشاپی یا بدون آنها درست میکند و خواسته جمعی مردم کشورش را بر مقوا یا پارچه یا... به نمایش درمیآورد. نوشتن نام همه اقوام الجزایر و دادن این پیام که همه الجزایری هستیم، شعار «قوت ما در وحدت ماست»، مخاطب قرار دادن ارتش که «تو به وظیفه حمایت از مرزهای میهن توجه کن، مردم هم با فساد و تعفن مبارزه میکنند»، موضعگیری در مقابل دخالت خارجیها، استفاده از ادبیات محاورهای، کاریکاتور و تصاویر طنز، انعکاس نام و لوگوی شبکههای تلویزیونی در 2 دسته همراه یا دشمن حرکت مردم و بالاخره توجه به اهمیت دفاع از مردم فلسطین همزمان با طرح مطالبات ملی خود، از نکتههای جالب حرکتهای اعتراضی مردم الجزایر در یک سال اخیر است.
اما نکته بسیار جالب، ماجرای جوانی اهل سودان است که شاید هرگز تصور نمیکرد پیامکش به شعار تظاهرات تبدیل شود. وقتی در سودان شبکههای اجتماعی فیلتر شدند، یک جوان سودانی نتوانست با نامزدش ارتباط بگیرد و... . بعد او پیامکی برای نامزدش فرستاد به این مضمون: «دولتی که مرا از تو محروم میکند، فقط باید سقوط کند.» بعد هم این پیامک را با دیگران به اشتراک گذاشت. این عبارت «فقط باید سقوط کند» یا به گویش سودانی «تسقط بس» به سرعت برق هشتگ شد، روی پلاکاردها رفت و مروه جبریل، فعال سیاسی، اجتماعی اهل این کشور چیزهایی به آن اضافه کرد و آهنگی هم به آن داد و ترانهمانندی شد که آن را خواند و تصویرش در سودان گوشیبهگوشی چرخید و در میان مردم معترض به حکومت «عمر البشیر» گل کرد. البته هر کس خبرهای اعتراض مردم سودان را کمی دنبال کرده باشد با تصویر و نام «آلاء صلاح» ناآشنا نیست؛ زن جوانی که با پیراهن سفید و سنتی و با کمک مصرعهایی از شعری که شاعرش ناشناس مانده، میداندار بسیاری از جمعهای تظاهرکننده بود.
در شیلی نیز پخش شدن تصاویر رئیسجمهور سباستین بنیرا در حال شام خوردن در یک رستوران لاکچری با غذاهای ایتالیایی همزمان با درگیری مأموران امنیتی با معترضان، آتش خشم مردم را شعلهورتر کرد و همین بهعنوان نمونهای از فاصله طبقاتی سیاستمداران این کشور با مردم کوچه و خیابان شناخته شد. در بارسلون هم معترضان با الهام گرفتن از حرکت جوانان هنگکنگ که در فرودگاه تجمع کرده بودند، فرودگاه ال برات را برای تجمع خود انتخاب کردند.
و اگر کمی بیشتر به عقب برگردیم، شهریورماه در تظاهرات دانشآموزی حمایت از محیطزیست که به پیشنهاد گرتا تونبرگ، نوجوان سوئدی در چندین کشور برگزار شد، دانشآموزان روی یکی از پلاکاردهایشان نوشته بودند: «امروز درس خواندن را رها کردیم تا به شما درسی بیاموزیم.» جمعه 29شهریور دانشآموزان در تظاهرات خود در اعتراض به آلودگی هوا و بیتوجهی سیاستمداران به تغییرهای آبوهوایی به خیابان آمدند و گفتند اگر چیزی قرار است تغییر کند، رفتار ماست که باید با زمین و طبیعت مهربانتر باشیم. خود گرتا هم دوشنبه اول مهر در نشست فوقالعاده تغییرات اقلیمی در یک سخنرانی پرشور خطاب به سیاستمداران دنیا، گفت: «شما رؤیاها و کودکی ما را از ما دزدیدهاید... شما فقط میتوانید درباره پول و داستانهای افسانهای رشد اقتصادی صحبت کنید... اما جهان بیدار شده و تغییر در راه است؛ چه بخواهید چه نخواهید.» فصل مشترک بسیاری از حرکتهای اعتراضی هم مطالبه رؤیاها و خشم مردم از گسترش بیعدالتی و افزایش ناعادلانه هزینه زندگی به بهانه رشد اقتصادی است؛ رشدی که بیمشارکت مردم و بیتوجه به خواست و نظر آنها دنبال میشود و روشن نیست چه زمان تحقق خواهد یافت.