
مرگ کسبوکار مردی بدون نام کوچک
مجموعه پارکر نوشته دانلد ای. وستلیک که سه کتاب آن به فارسی منتشر شده حال و هوای تریلرهای کلاسیک را دارد

محمد ناصر احدی_روزنامه نگار
نوشتن بیش از 100کتاب داستانی و غیرداستانی، استفاده از 18نام مستعار، برنده سه دوره جایز ادگار آلن پو (جایزهای که به نویسندگان داستانهای معمایی تعلق میگیرد)، منبع اقتباسهای متعدد سینمایی و خلق 2 شخصیت فراموشنشدنی و جذاب «پارکر» و «دورتموندر» همان چیزهایی است که به دانلد ای. وستلیک جایگاهی منحصر به فرد در معبد خونآلود جنایینویسان میبخشد. آنچه داستانهای وستلیک را از خیل جنایینویسان جدا میکند، پیرنگهای هوشمندانه و هیجانانگیزی است که داستانهایش را پیش میبرد. بیشک جذابترین کتابهایی که وستلیک با نام مستعار ریچارد استارک به رشته تحریر درآورده، «مجموعه پارکر» است که ماجراهای جنایتکاری به همین نام را روایت میکند. در 24کتابی که پارکر شخصیت اصلی آنهاست، هیچگاه به نام کوچک پارکر اشارهای نمیشود و همین موضوع به ظاهر ساده به این شخصیت کیفیتی رازآلود میدهد. پارکر دزدی خردهپا یا ولگردی بیسروپا نیست؛ او در کارش متخصص است و بهخوبی از عهده هر کاری بر میآید، حالا میخواهد کشتن یک نفر با دستهای بزرگ و بلندش باشد یا سرقت از مخوفترین گروه تبهکاری آمریکا. هیچ رحم و مروتی در وجود او نیست و هیچ رفاقت یا عشقی نمیتواند در عزم او برای رسیدن به هدفش خللی بهوجود آورد. این روزها که به پیروی از فمینیسم دنیای سرمایهداری، اغلب قهرمانان داستانهای جنایی را زنان تشکیل میدهد، انتشار مجموعه پارکر که ترجمه آن از سال گذشته در انتشارات کتابسرای تندیس شروع شده، میتواند مزه یک تریلر کلاسیک را به علاقهمندان این ژانر بچشاند؛ تریلرهایی که در آنها پارکر بهعنوان قهرمان داستان زن و مرد را به یک چشم میبیند و هر گاه لازم باشد برای کشتن هیچ جنبندهای، فارغ از سن و نژاد و طبقه و جنیستش، تردیدی بهخود را نمیدهد. وستلیک درباره مجموعه پارکر گفته وقتی ناشرش به او میگوید درصورتی حاضر به انتشار «تسویه حساب» است که پارکر قسر در برود تا وستلیک بتواند کتابهای بیشتری با این شخصیت بنویسد، کاملا جا میخورد؛ چراکه پارکر شخصیتی بسیار منفی بود که وستلیک تعمدا نگذاشته بود هیچ لطافتی در وجود او باقی بماند. به این ترتیب این موجود خبیث میتوانست مدتها به زندگیاش ادامه دهد. وستلیک پارکر را مردی کاری میدانست که برای کارش وقت میگذارد و این جدیت درست همان چیزی است که باعث میشود این جنایتکار بیرحم تا این حد جذاب باشد. پارکر شخصیتی بهیادماندنی است که با وجود اینکه نام کوچکش هیچگاه به زبان کسی نمیآید، محال است بعد از آشنایی با او فراموشش کنید.
گپوگفتی با مترجم مجموعه پارکر
بهدنبال کسب وجهه روشنفکری نیستم
با اینکه تاریخ انتشار نخستین کتاب از مجموعه پارکر به سال 1962، یعنی 57سال قبل برمیگردد، اما مترجم این مجموعه جوانی است متولد 1372که ماجراهای هیجانانگیز این شخصیت خشن و باهوش را به ما معرفی کرده است. علی عباسآبادی، زاده و ساکن خرمآباد لرستان است و در رشته مترجمی زبان انگلیسی، مدرک کارشناسی دارد. تسویهحساب نخستین تجربه او در ترجمه است که به گفته خودش حدود 3سال بعد از فراغت از تحصیل، یعنی در اوایل سال 1397، آن را ترجمه کرده است. با او درباره علت انتخاب این مجموعه و ویژگی رمانهای دانلد وستلیک گفتوگو کردهایم.
چطور شد یک مجموعه تریلر را برای شروع کار ترجمه انتخاب کردید؟
از همان دوران نوجوانی به خواندن کتابهای جنایی علاقه داشتم و از مطالعه آثار آگاتا کریستی لذت میبردم. بعدها هم با تأثیرپذیری از ترجمههای برادرم، محمد عباسآبادی که مترجم مجموعه «جک ریچر» نوشته لی چاید است و به پیشنهاد ایشان با مجموعه پارکر آشنا شدم. وقتی نخستین کتاب این مجموعه، یعنی تسویهحساب را خواندم آنقدر برایم جذاب بود که عزمم را جزم کردم تا کل مجموعه را ترجمه کنم.
کتابهای پلیسی و جنایی در ایران آثاری عامهپسند محسوب میشوند که فاقد وجهه روشنفکری هستند. نگران نیستید که با ترجمه مجموعه پارکر بهعنوان مترجم آثار عامهپسند شناخته شوید؟
از نظر بنده مترجم آثار عامهپسندبودن هیچ اشکالی ندارد و بهدنبال کسب وجهه روشنفکری نیستم، چون به این سبک علاقه دارم مایلم چنین آثاری را برای دیگر علاقهمندان به این سبک، به زبان فارسی برگردانم.
برای ترجمه هر کدام از کتابهای این مجموعه چه روندی را طی میکنید؟
ابتدا یک مرتبه فقط فایل صوتی کتاب را گوش میدهم تا هم با روند داستان و هم با تلفظ صحیح اسامی آشنا شوم. سپس بار دوم همزمان، ضمن گوش دادن به فایل صوتی، متن را نیز میبینم. بار سوم با خواندن متن اصلی شروع به ترجمه میکنم و پس از پایان ترجمه، متن را بازخوانی و ویرایش میکنم و اثر را تحویل ناشر میدهم و بعد از ویراستاری ناشر، مجددا اثر را خوانش نهایی میکنم.
درآوردن لحن در تریلرهای جنایی بسیار مهم است. مثلا ممکن است اصطلاح یا جملهای در زبان اصلی دارای بار معنایی خاصی باشد، اما در ترجمه، آن معنا از دست برود؛ با چنین مواردی در ترجمه این مجموعه روبهرو شده بودید؟
مطمئنا در هر ترجمهای دشواریهایی از لحاظ تفاوتهای فرهنگی، بازی با کلمات، آرایههای ادبی و کلمات دوپهلو وجود دارد که درآوردن آنها به زبان مقصد، مترجم را به تأمل وامیدارد. بنده هم در ترجمه مجموعه پارکر با چنین مواردی روبهرو شدهام. اکثر شخصیتهای این مجموعه افرادی خلافکارند و به زبان کوچهبازاری صحبت میکنند و در گفتوگوهایشان ضربالمثلها و اصطلاحات بسیاری بهکار رفته است، بنابراین سعی کردهام هنگام مواجهه با چنین قسمتهایی دقت بیشتری به خرج دهم و گاهی برای پیدا کردن معادل مناسب یک ضربالمثل، ساعتها یا حتی چند روز تحقیق کردهام.
مهمترین چالش شما در برگردان این رمانها به فارسی چه بود؟
مسائلی در ترجمه این مجموعه وجود دارد که البته نمیتوان اسم آنها را چالش گذاشت، چراکه تکتک لحظات ترجمه برایم لذتبخش و شیرین است. اما از نکات تأملبرانگیز ترجمه میتوان به مسئله اصلاحیه اشاره کرد. گاهی اصلاحیههایی برایم ارسال میشود که باید بدون لطمه به داستان، آن را به شکلی مناسب درآورم که این مسئله تا حدودی کار را سخت میکند.
حالا که 3کتاب از آثار وستلیک را ترجمه کردهاید و بنا دارید در آینده کل مجموعه را هم ترجمه کنید، بهنظر شما مهمترین ویژگی رمانهای دانلد وستلیک کدام است؟
رمانهای وستلیک زبانی سلیس و متنی صمیمی دارند که خواننده را بهخوبی جذب میکنند. او در کوتاهترین جملات با بیشترین مهارت جزئیات را بیان میکند. در آثار وستلیک، خصوصیات اخلاقی هر شخصیت، استادانه به خواننده فهمانده میشود. از دیگر ویژگیهای چشمگیر آثار وستلیک میتوان به گفتوگوهای واقعی اشاره کرد. در پشت جلد یکی از کتابهایش از واشنگتنپست نقل شده است: «وستلیک چنان ماهرانه خواننده را میرباید که فرار از آن غیرممکن است».
با توجه به اینکه پارکر شخصیتی خشن است و اخلاقیاتش شبیه کارآگاهان یا قهرمانانی نیست که صلاح دیگران را به نفع خودشان ترجیح میدهند، بهنظرتان این ویژگی، مخاطب عام را پس نمیزند؟
گاهی با مهارت و شخصیتپردازی هنرمندانه نویسنده، شخصیت منفیای خلق میشود که میتواند بهمراتب بسیار گیراتر و محبوبتر از قهرمانها و شخصیتهای خوب داستان باشد. زمانی که در نمایشگاه کتاب تهران برای امضا و معرفی مجموعه پارکر به غرفه انتشارات کتابسرای تندیس دعوت شدم، وقتی با مخاطبها صحبت میکردم بسیاری از آنها بهدنبال رمانهایی با محوریت شخصیتی منفی بودند. بنابراین شخصیتهای خشن و شر هم طرفدارهای خاص خودشان را دارند. استیون کینگ ضمن تحسین وستلیک، در مورد شخصیت پارکر میگوید: «پارکر به طرزی روحانگیز به اخلاقیات بیتوجه است، او دزدی است که همیشه با غنیمت قسر درمیرود».
فیلمهایی را که براساس کتابهای این مجموعه ساخته شده، دیدهاید؟ این فیلمها در ترجمه بهکار شما آمد؟
از میان فیلمهایی که اقتباسی از تسویهحساب هستند تاکنون 3فیلم را دیدهام؛ یکی با بازی لی ماروین، دیگری با بازی مل گیبسون و سومی با بازی جیسون استاتام که از لحاظ نزدیکی به داستان کتاب، فیلم اول را میپسندم، اما هیچکدام کمک خاصی به امر ترجمه نکردند.
نویسنده محبوب جنایی و غیرجناییتان چهکسی است؟
در سبک جنایی-معمایی، آگاتا کریستی و هارلن کوبن را میپسندم و در غیرجنایی هم آثار گابریل گارسیا مارکز را دوست دارم.
در میان مترجمان ایرانی بهکار چهکسی علاقه دارید؟
معمولا سعی میکنم کتابهای زبان اصلی بخوانم، اما از رمانهای ترجمهشده «موشها و آدمها» با ترجمه پرویز داریوش را بهدلیل سبک ترجمه روان و عامیانه گفتوگوهایش میپسندم.
هماکنون از این مجموعه مشغول کار روی کدام کتابها هستید؟
قسمتهای چهارم، پنجم و ششم این مجموعه به نامهای «سوگوار»، «سرقت» و «شاهدزد» احتمالاً تا اوایل زمستان منتشر میشود. بهتازگی ترجمه قسمت هفتم را هم شروع کردهام.
یک شخصیت و چند بازیگر
مجموعه «پارکر» بارها در سینما مورد اقتباس قرار گرفته است
آثار وستلیک، علیالخصوص مجموعه پارکر، فیلمسازان مختلفی را وسوسه کرده تا اقتباسی سینمایی از رمانهای او را روی پرده بیاورند. نخستین کتاب این مجموعه، تسویه حساب، نظر فیلمساز انگلیسی جان بورمن را جلب کرد و یکی از ماندگارترین فیلمهای دهه 60 سینما با بازی لی ماروین در نقش پارکر به نام «درست به هدف» (1967) ساخته شد. نقل است اگر آلن رنه، فیلمساز نامتعارف فرانسوی، میخواست تریلری جنایی بسازد، احتمالا نتیجه چیزی شبیه این فیلم میشد یا بهعبارت دیگر درست به هدف نسخه تریلر «سال گذشته در مارینباد» رنه است. بورمن و ماروین به فیلمنامه اولیهای که براساس کتاب وستلیک نوشته شده بود، هیچ علاقهای نداشتند، اما در عوض حسابی به شخصیت پارکر علاقهمند شده بودند. فیلم خط داستانیاش را از کتاب گرفته اما کیفیت روانشناختی و غیرخطی آن بیشتر حاصل روایت بورمن است. از آنجا که وستلیک در استفاده از نام پارکر برای اقتباسهای سینمایی بسیار سختگیر بود، نام شخصیت لی ماروین به واکر تغییر کرد. درست به هدف بهترین اقتباسی است که تاکنون از آثار وستلیک انجام شده است.
در همان سال 1967، فیلم «تاراج» ساخته الن کاوالیه با بازی میشل کنستانتین براساس کتاب «The Score» وستلیک ساخته شد که این بار نام شخصیت پارکر به ژرژ تغییر کرد. در 1968، فیلم «The Split» براساس کتاب «هفتم» وستلیک روی پرده رفت که شخصیت اصلی آن مککِلِین نام داشت. در سال 1973 نیز رابرت دوآل در فیلم «پلیسها و دزدها» که اقتباسی از کتاب «اکیپ» است، با نقش مکلین شخصیت پارکر را جان بخشید. بازیگران دیگری مثل آنا کارنینا در «ساخت آمریکا» ژان لوک گدار، جورج سی. اسکات در «Bank Shot » و پیتر کایوت در «Slayground» هم در قالب پارکر ظاهر شدهاند. مل گیبسون با بازی در فیلم تسویه حساب (1999) که اقتباسی از کتاب اول مجموعه است و در سالهای اخیر نیز جیسن استاتام با بازی در فیلمی به نام پارکر (2013) - که بالاخره با رضایت خانواده وستلیک، طلسم استفاده نکردن از نام پارکر در سینما شکست- در نقش پاکر ظاهر شدهاند. جالب است بدانید که خود وستلیک بیشتر بازیگری مثل جک پالانس را در هیبت پارکر تصور میکرد.