هنر درمانی و نسل شاد آینده
جعفر بای_متخصص مسائل اجتماعی
متأسفانه وضعیت آموزش هنر در مدارس مناسب نیست؛ چون ساماندهی معلمان هنر در بسیاری از مدارس غیرتخصصی است. همچنین در بعضی از مقاطع تحصیلی مانند مقطع تحصیلی ابتدایی(پایههای اول تا ششم) درس هنر فاقد کتاب است و در مقاطع دیگر مانند دوره راهنمایی قدیم و متوسطه اول فعلی با وجود کتاب اهتمام ویژهای از سوی معلمان و مدارس برای آموختن صحیح هنر و شناسایی استعدادها وجود ندارد و عموم ساعات هنر صرف استراحت دانشآموزان و معلمان میشود تا فعالیتهای ویژه این درس.
در مقطع دبیرستان یا متوسطه دوم فعلی با وجود اینکه رشته هنر در هنرستان وجود دارد و دانشآموز میتواند آنجا تحصیل کند با عدمکشف استعدادها در مقاطع پیشین و عدمآشنایی والدین از مزایای تحصیل دانشآموزان در این مقطع در رشته هنر عملا استعدادها شناخته نمیشود و کشف این استعدادها سالها به طول میانجامد.
نکته بعدی جایگاهی است که هنر بین ایرانیان دارد. ما در ادبیات داریم که فردوسی بزرگ گفته است:«هنر نزد ایرانیان است و بس» یا سعدی شیرین سخن در حکمتی گفته است:«حکیمی پسران را پند همیداد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است؛ یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است؛ هر کجا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بیهنر لقمه چیند و سختی بیند.» بنابراین اگر به هنر در دوران کودکی توجه شود بسیاری از آسیبها و گرفتاریهایی که ما امروز گرفتار آن هستیم را دیگر شاهد نخواهیم بود؛ چرا که هنر بالندگی و رشد و تعالی در انسان بهوجود میآورد و اگر انسان از دریچه هنر به پیرامونش توجه کند بسیاری از مسائل برایش دیگر اعصاب خردکن و ناراحتکننده نخواهد بود.
آرامشی که هنر به کودک میدهد را با کمتر درس دیگری میتوان ایجاد کرد. معلمان باید آگاه باشند که ما اگر بتوانیم این آرامش را از کودکی بین محصلان ایجاد کنیم به افزایش نظم عمومی و انضباط اجتماعی در آینده، کمک کردهایم. هنر یکی از معدود درسهایی است که سرمایه اجتماعی برای کشور ایجاد میکند. اگر هنر مورد توجه قرار بگیرد بداخلاقیها کاهش یافته و خشونت تقلیل پیدا خواهد کرد. حتی غم و غصه و افسردگی که این روزها یکچهارم مردم ما درگیر این موضوعات هستند کمتر میشود. بنابراین همه معلمان وظیفه دارند شرایطی را فراهم کنند که مهربانی در جامعه تقویت شود و محبت و مهرورزی اجتماعی روبهفزونی برود. ما اگر بتوانیم حتی یک نفر را که ممکن است درگیر مسائل روحی و روانی شود، از این اتفاق دور کنیم به سالمسازی فردی و اجتماعی کمک کردهایم.ما امروز شاهد هستیم که موسیقی درمانی و تئاتر درمانی و کلا هنر درمانی برای درمان پریشانیهای ذهنی بهکار گرفته میشود چون هنر میتواند تمرکز را در فرد و مهارت فردی را افزایش دهد.
بهنظر من اگر از فرصت درس هنر برای همه دانشآموزان در مدارس بهدرستی استفاده شود بخشی از مباحث اخلاقی جامعه که رو به سقوط است هم کاهش پیدا خواهد کرد؛ چون فرد هنرمند از طریق هنرش از زندگی خودش لذت خواهد برد و زندگی برایش معنای جالبتری خواهد داشت. نکته دیگری هم که وجود دارد نقش خانوادهها و پدر و مادرها در این خصوص است. من از خانوادهها هم خواهش میکنم که نگرششان را به این درس تغییر دهند و فکر نکنند هنر درس کماهمیتتری نسبت به ریاضی،علومتجربی و... است. بنابراین همه ما با هم از معلم و مدیر مدرسه و خانواده همه و همه میتوانیم یکبار برای همیشه درس هنر را از سالها غفلتی که از آن شده نجات دهیم و جایگاه واقعیاش را به سیستم نظام آموزشی برگردانیم. شاید در این صورت با رشد کودکان هنرمند و هنردوست بتوانیم نشاط و شادابی را به جامعه بعدی ایرانی هدیه بدهیم.