
اتباع افغانستان در زندگی ایرانی حل شدهاند

سیدمحمود محمدی_قاضی دادگستری
برخلاف عدهای از افراد که اتباع خارجی، خصوصا اتباع افغانستان را افرادی خلافکار میدانند، معتقدم افغانستانیهای مقیم ایران بزهدیده هستند و نقشی در بزهکاریها ندارند. هر چند ممکن است که تعدادی از اتباع این کشور مانند دیگران و ازجمله شهروندان ایرانی دست به فعالیتهای مجرمانه بزنند، اما سبک زندگی مردم افغانستان در ایران بهگونهای نیست که آنها را وادار به اقدامات مجرمانه کند.
از سوی دیگر، زندگی اتباع افغانستان در ایران به چند بخش تقسیم میشود. بخشی از این افراد در قالب طرح آمایش سازماندهی شدهاند و متولی مشخصی امور آنها را پیگیری میکند. بخشی دیگر پاسپورت دارند و هر 3ماه یکبار باید ویزا بگیرند که تسهیلاتی برای این افراد بهمنظور صدور سالانه ویزا فراهم شده است.
عدهای دیگر نیز که تعدادشان کم نیست، اتباعی هستند که به شکل غیرمجاز وارد کشور شدهاند و هویتی ندارند. سبک زندگی هر یک از این گروهها با گروههای دیگر فرق دارد. آنهایی که در طرح آمایش وزارت کشور شرکت کردهاند، زندگیای معمولی دارند و با حقوق قانونیای که برای اتباع خارجی در قانون پیشبینی شده است، زندگی میکنند. آنهایی که پاسپورت دارند نیز با حمایتهای دولت ایران، محدودیتهای شغلی ندارند و میتوانند در هر کسب و کاری که کارفرما به آن نیاز داشته باشد، مشغول بهکار شوند. چنین شرایطی سبب شده است بسیاری از اتباع مجاز سطح معیشت خود را بهبود دهند و صاحب درآمد شوند.
ایجاد درآمد سبب شده است اتباع، خصوصا آنهایی که از سال1359 وارد ایران شدهاند، فرهنگ تازهای پیدا کرده و به موازات قطع ارتباط با افغانستان و ازدواج با دختران ایرانی، پیوندهای خانوادگی، شغلی و فرهنگی تازهای با ایرانیان ایجاد کنند. بهنظر میرسد چنین اتفاقی منجر به کاهش وابستگیهای فرهنگی به کشور مادری در نسل دوم مهاجران و در ادامه کاهش روزافزون اثرگذاری فرهنگ افغانی بر نسل سوم مهاجران شده است.
اکنون شاهد هستیم که بسیاری از جوانان نسل سومی افغانستانی ساکن ایران، بیش از اینکه خود را افغانستانی بدانند به ایران تعلق خاطر دارند و خود را ایرانی میدانند و با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی مانوس شدهاند. این موضوع نشان میدهد نسل سوم از مهاجران افغانستانی در ایران، در زندگی ایرانی حل شده و عمیقا وابسته به نوع جدیدی از سبک زندگی برخلاف سبک زندگی سنتی والدین خود در افغانستان شدهاند.
پیشبینی میشود نسل چهارم مهاجرین در ایران، آن اندازه که نسل دوم یا سوم آنها با فرهنگ افغانستان آشنا بودهاند، نزدیکی نداشته باشد. معتقدم با توجه به قوانین حمایتی که اخیرا از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران در اعطای تابعیت به فرزندان افغانی که مادر ایرانی دارند، بخشی از نسل سوم و چهارم افغانستانیهای مقیم ایران که مادری ایرانی دارند، به شکل کامل خود را از سنتهای افغانی جدا کرده و فرهنگ ایرانی را در زندگی خود جاری و ساری کنند.
با توجه به آمادگی بالای اتباع افغانستانی برای پذیرش فرهنگ، آداب و رسوم و سبک زندگی ایرانی، میتوان با ارائه آموزشهای مناسب به این قشر و تبیین هر چه بهتر فرهنگ ایرانی، اتباع افغانستانی و مهاجر در ایران را بهگونهای هدایت کرد تا بتوانند بهعنوان بخش مؤثری از ترویجکنندگان فرهنگ ایرانی در جامعه داخل و خارج کشور عمل کنند.
معتقدم فرهنگسازی بین اتباع خارجی مهاجر به ایران، خصوصا آنهایی که از سال های دور در ایران ساکن شده اند می تواند منجر به افزایش زمینههای پیوند میان ملت ها شود؛ خصوصا اینکه کشور افغانستان از دیرباز مشترکات فرهنگی بسیاری با ایران داشته است و میتوان روی این دسته از اتباع مهاجرت کرده به ایران بیش از دیگر قومیت ها و ملت های فعالیت های فرهنگی اجرا کرد. به نظر می رسد، در شرایط کنونی، علاقه به فرهنگ و سبک زندگی ایرانی بین مردم کشورهای منطقه از اقبال بیشتری برخوردار میشود و میتوان از این طریق، ضمن تقویت بایستههای فرهنگی و گسترش دیپلماسی عمومی، زمینهساز تقویت روابط میان ملتها و دولتها شد.