چگونه دست افراد متقلب را رو کنیم؟
شناسایی و شکار کلاهبردار
راههای به دام انداختن آدمهای قلابی در گفتوگو با مجتبی حسینپور، وکیل دادگستری
زهرا رستگار مقدم_روزنامه نگار
سیدمجتبی حسینپور، وکیل دادگستری است. او درباره نحوه شناسایی و شکار افراد و شرکتهای قلابی صحبت میکند. اینکه اگر نگران حضور چنین افرادی در زندگی و محل کار خود هستید باید چهکار کنید. اینکه اگر مهارت شناخت آدمهای قلابی را ندارید به چه نکات امنیتی و حقوقیای باید توجه کنید.
آدمها و شرکتهای قلابی چگونه بهوجود میآیند؟
با توجه به اینکه چنین جرایمی بیشتر در حوزه مالی اتفاق میافتد، این افراد در قالب شرکت و سازمان مرتکب جرم میشوند، چون اگر بخواهند چهرهای از خود نشان دهند، برایشان این بهتر است که آن چهره دارای شأن و منزلت باشد. زیرا با همین چهره موجه درنظر مردم میتوانند استفاده مجرمانه خود را ببرند.
فاکتورهای مهم در شناسایی چهره قلابی اشخاص و شرکتها کدامها هستند؟
آنچه بهعنوان نخستین فاکتور به ما کمک میکند، نهتنها در این جرم بلکه در اکثر جرائم، بالا بردن سطح آگاهی و اطلاعات است. قطعا اگر آگاهی مردم بالا برود، هم توقع خود را نسبت به این اشخاص و شرکتها کاهش میدهند و هم اینکه انتظارات معقولی خواهند داشت. دومین راه برای شناسایی افراد و شرکتهای قلابی انتخاب مشاوران حقوقی است تا رفتارهای مجرمانه یا مبتنی بر قانون را شناسایی کنند. مشاوران تخصصی نیز اهمیت ویژهای دارند تا در حوزه فعالیت بعضی از شرکتها وارد شوند. مثلا اگر حوزه مالی است؛ مشاوران مالی و بورس و.... بیشک وقتی افراد از مشاوران کمک میگیرند تصمیمات بهتری خواهند گرفت یا راههای خطا را مسدود خواهند کرد تا با صرف هزینه اندک و استفاده از تجربه مشاوران از اعمال مجرمانه و در معرض آن قرار گرفتن جلوگیری کنند.
آیا ممکن است افراد یا شرکتهای قلابی از دل مؤسسات و شرکتهای معتبر بیرون بیایند؟
نباید به تبلیغات و بازاریابی شفاهی اهمیت داد. وقتی قرار است جرمی اتفاق بیفتد، این متقلبان هستند که با تبلیغات میتوانند مشتری لازم را جذب کنند. آنها گاهی برای موجه جلوه کردن، خود را به نام یا شرکت و سازمان معتبری وصل میکنند. در وهله نخست باید با اسناد و مدارک و جمعآوری اطلاعات صحت ادعای آنان را بررسی کرد. اکتفا کردن به شنیدهها نخستین گام به دام افتادن خواهد بود. مردم اگر در مواجهه با این افراد اطلاعات درستی کسب کنند بیشک میتوانند به حقایقی دست پیدا کنند تا فریب نخورند. پس از آن میتوانند از مشاوران استفاده کنند. البته این نکته را نباید فراموش کنیم که تحقیقات ابتدایی هم باید از سازمانها و مراکز معتبر صورت بگیرد.
با این شرایط جمعآوری اطلاعات از مراکز معتبر چندان ساده نخواهد بود.
البته این امکان وجود دارد که با وجود کسب اطلاعات باز خطا کنیم یا متضرر شویم. مانند مؤسسات مالی اعتباری که در این چند سال با وجود اینکه زیرنظر بانک مرکزی بودند، مردم را دچار خسران کردند. هرچند این موارد استثناست.
با دو جمله «یکشبه ره صد ساله طی کردن» یا «شانس یکبار در میزند» بارها خود را در تله انداختهایم. چرا مردم همچنان نسبت به این دو گزاره ضعیف هستند و آن را باور میکنند؟
قطعا از ضعفهای ما خصوصا طمع کردن سوءاستفاده میشود. برای هر موفقیتی باید تلاش کرد و اگر تلاش از آن حذف شود، نتیجه حاصل نمیشود. تجربه نشان داده که هر گاه ما آدمها با تلاش و گام به گام به موقعیتی دست پیدا میکنیم این رویه مستدامتر است و موفقیت پایدار خواهد بود. اما در قالب یکشبه ره صد سال رفتن خطر سقوط همواره وجود دارد و در اغلب اوقات وعدههای اینگونه پوشالیاست و از بین خواهد رفت. ضربالمثل دقیق این گفته؛ «نابرده رنج گنج میسر نمیشود» است. اما شرکتها دقیقا از همین نقطه وارد میشوند و براساس اینکه با کمترین تلاش به بیشترین موفقیت برسید چنین وهمی را در ذهن مردم ایجاد میکنند و سعی دارند افراد را وارد حوزه مجرمانه خود کرده و تلاش میکنند بهرهبرداریهای خودشان را بکنند.
پرسشگری در این مرحله چقدر میتواند ما را از دام افراد قلابی برهاند؟
برای هر موضوع و اقدامی در جامعه با فاکتورهایی میتوانیم مسئله را واکاوی کنیم؛ مثلا متوجه این باشیم که یک روز کار چه مبلغی برایمان آورده دارد و چه سودی نصیبمان خواهد شد. هرجاییکه این بازدهی نامتعارف و نامعقول باشد، باید این سؤال در ذهنمان بهوجود بیاید که چرا؟ چرا وقتی همه با 10ساعت کار به سطح مالی مشخصی دست پیدا میکنند، من با روزی یکساعت کار میتوانم به 10 برابر آن مبلغ دست پیدا کنم؟ اگر برای چنین سؤالهایی نتوانیم جوابی درست و منطقی پیدا کنیم قطعا در مسیر اشتباهی گام برداشتهایم. طرح چنین سؤالاتی و پاسخگویی به آن از مهارت افراد بهحساب میآید.
اطلاع رسانی کنیم
بحث اطلاعرسانی شاید مهمترین کمکیاست که ما میتوانیم در حق خودمان و دیگران انجام دهیم. ما با راهنمایی افراد درباره خطراتی که ممکن است ایجاد شود یا به تجربه بهدست آوردهایم میتوانیم اطلاعرسانی کنیم. نکته مهم این است که حیات این دسته از افراد یا شرکتهای قلابی نیازمند کسانی است که به راحتی فریب میخورند. بنابراین با آگاهسازی اطرافیان میتوانیم تغذیه و منبع حیات این افراد را محدود کنیم تا آن افراد نابود شوند. به همینخاطر هر چه شناسایی دقیقتر باشد و اطلاعرسانی شود (البته بخشی از این اطلاعرسانی بهعهده نهادهایی است که شغلشان ایجاب میکند مثل قوه قضاییه) ادامه حیات این افراد مختل خواهد شد. وقتی چنین شرکتها یا افرادی را شناسایی کردید میتوانید در حد تذکر به اطرافیانتان منتقل کنید، چون گاهی تذکر در قالب جرقهای عمل کرده و حواس افراد را جمع میکند. اما در گام بعد دلیل و مدرکی بهدست آورید تا بتوان به وسیله آن تحقیقات را آغاز کرد. این وظیفه را باید به مراجع مسئول سپرد تا اطلاعرسانی لازم انجام شود و آنها به کمک بیایند.