• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
سه شنبه 9 مهر 1398
کد مطلب : 82218
+
-

بازگشت به خویشتن


لیلا درخشان ـ روزنامه نگار

نظام شهرسازی ایران آنگونه که باید نتوانسته‌است دستاورد شگرفی داشته باشد. تلاش مهندسان شهرسازی در تمام سال‌های فعالیت‌شان به یک نتیجه منتهی شده‌است؛ شهرهای بی‌قواره و بی‌نظم و بدون جذابیت‌های شهرسازی. کمتر الگوهای خلاقانه‌ای در نظام مهندسی کشور، در طول فعالیتش جلوه کرده‌است. الگوهای بساز و بفروشی بیشتر از هر چیز دامن نهاد مهندسی را گرفته است و بی‌توجهی به قوانین بنیادین، سیمای شهرهای ما را کاملا بی‌هویت کرده ‌است.
اگر شیخ بهایی روزگاری نماد مهندسی کشور بود، دست‌کم یادگارهای بی‌بدیلی از او به جا ماند. اما با ظهور دانش نوین شهرسازی و معماری و از میان رفتن سنت‌های قدیمی و کهن شهرسازی، شهرها نیز بی‌قواره‌تر شدند. الگوهای شهرسازی نیز بیشتر وارداتی و بدون توجه به ویژگی‌های اقلیمی و شرایط محیطی بوده‌است.
فرقی نمی‌کند کسی ساکن بندرعباس باشد یا یزد یا رشت. بتن و سیمان و آهن همه‌جا را فراگرفته و نقشه‌های ساختمانی یکدست در همه جا به یک شکل تهیه و ساخته می‌شود. هیچ محاسبه‌ ویژه‌ای هم در مورد مولفه‌های محیطی در نقشه‌های ساختمانی دیده نمی‌شود. سال‌هاست ما معماری‌های ویژه مبتنی بر اقلیم را در شهرها ندیده‌ایم و تنها چیزی که در همه شهرها به‌صورت یکسان دیده می‌شود، خانه‌های قوطی کبریتی یکسان و یک شکل است.
تمام دانش مهندسی وارداتی از غرب به این نتیجه منتهی شده که ما اقلیم‌مان را فراموش کنیم، قوانین غلط را توسعه دهیم و ساختمان‌هایی بسازیم که بیشتر سرپناه باشند تا خانه و شهرهای بی‌قواره را توسعه دهیم. حالا که تهران و بسیاری از شهرهای کشور از معماری فاخر و هویت‌مند فاصله گرفته‌اند، نیازمند بازنگری هستیم. نیازمند تعریف‌های تازه و مقررات جدیدی که بتواند هویتمان را دوباره بازخواند.
شاید فرصت آن است تا قوانین وارداتی را دوباره و دوباره بازنگری کرده و آنچه از فرهنگ ایرانی- اسلامی به جا مانده را در آن دخیل کنیم. بی‌تردید هستند معماران و شهرسازان بزرگ ایرانی که با اندوخته‌های خود از دانش این مرز و بوم و با تکیه بر آموزه‌های به جامانده از پیشینیان بتوانند گام‌های بزرگی بردارند. شاید نمونه عینی این مدعا مرحوم «نادر خلیلی» باشد که دیدگاه تازه‌ای را  در معماری جهان شکل داد. الگوی« نئو خشت» او توانست تا فراسوی مرزها پیش برود. دیدگاه او مبتنی بر معماری آب و باد و خاک و آتش، برگرفته از آموزه‌های مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، هم‌اکنون در آمریکا مورد مطالعه قرار گرفته و رویکردی متفاوت در عرصه معماری را مطرح کرده‌ است. شاید ما باید دوباره به‌خودمان بازگردیم و به تعبیر حافظ «آنچه خود داشت» ز بیگانه تمنا نکنیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید