بادهای 120روزه؛ دیروز نعمت، امروز مصیبت
پروفسور پرویز کردوانی /چهره ماندگار علمی
بادهای 120روزهای که امروز زندگی را بر هموطنان استان سیستان و بلوچستان دشوار کرده، منشأ و مبدأ مشخصی دارند. بهتازگی مطلبی خواندم که در آن ادعا شده بود منشأ این بادها، دریای خزر است که نظر نادرستی است. این بادها در تابستان از اقیانوس هند به ساحل میوزند و مسیر خود را درخشکی ادامه میدهند، در برخورد با کوههای هیمالیا تقویت میشوند و سرعت میگیرند و باتوجه به شیب مسیر به طرف ایران میآیند. جریان باد هم مثل جریان آب در شیب تندتر میشود. از همین رو در گذر از دره هرات باز هم بر سرعت آنها افزوده میشود. تایباد در خراسان شمالی که تغییریافته واژه تهباد است، مسیر بعدی آنهاست. پس از عبور از خواف و برآباد وقتی به سربیشه میرسند، باتوجه به گودی منطقه، سرعت آنها زیادتر میشود و از مسیر نهبندان بهسوی زابل میروند. در مجموع 5 شهر استان سیستان و بلوچستان متأثر از این باد است. کسانی که فقط یک روی سکه این بادها را دیدهاند، تصور میکنند آنها در گذشته نیز زیانبار بودهاند. درحالیکه چنین نیست و حتی میتوان گفت که سیستان با باد زنده است و حیات در آنجا به 2عامل مهم آب و باد وابسته است. سیستان و بهخصوص منطقه زابل سطح سنگفرشی دارد که جنس سنگهای آن بیشتر از گرانیت است. بادهایی که در منطقه میوزند از عوامل تشکیل و انتقال خاک هستند.
پیش از این زمانی که خوشههای گندم را درحالیکه قسمتی از آنها در آب بود، میبریدند، منتظر همین بادها میماندند تا آب اضافی را خشک کند. همچنین آسیابهای بادی زیادی در همین مسیری که از تایباد تا زابل برای رسیدن باد ذکر شد، به این وسیله گندم را آرد میکردند.
بادگیرهایی که بر بام خانههای منطقه بود و هنوز هست و برخلاف بادگیرهای یزد ارتفاع آنها 2متر نیست و حداکثر 70سانتیمتر است، خانهها را خنک میکنند. همچنین «خارخونه» یا «آدوربند»هایی که به شکل شکاف مملو از خارشتر در دیوارها تعبیه میشد، با جذب رطوبت، همین کا را میکردند، طوری که دمای بیرون از خانهها در بعضی ایام سال50 درجه سانتیگراد و داخل خانهها 25درجه سانتیگراد بود. اما اکنون لختشدن مسیر عبور باد از پوشش گیاهی به 2دلیل چرای بیاندازه و خشکسالی موجب شده است باد شدید، زمین بدون پوشش را مثل گربهای که پنجول میکشد، بخراشد، طوفان با خود ماسه بیاورد و بر زندگی مردم آوار کند. بخشی از زمینهای حاصلخیز به اشغال تپههای شن درآیند. علائم راهنمایی و رانندگی در طول چند روز تخریب شوند و نیاز به تعویض داشته باشند. ناراحتیهای تنفسی و ریوی در منطقه شایع و دولت هزینههای امدادی و درمانی زیادی را متقبل شود. طرحها و پیشنهادهایی هم برای مقابله با این وضع ارائه میشود که بسیاری از آنان علمی نیستند. مثل ایجاد جنگل، آن هم در منطقهای که مردم آب برای نوشیدن ندارند و با تانکر به آنان آبرسانی میشود.
بهنظرم عملیترین طرح برای این منطقه همانی است که برای مقابله با ریزگردها پیشنهاد دادم و در زادگاهم اجرا شده است.
همانطور که ریگپاشی در نقاط دیگر جلوی ریزگردها را میگیرد، باتوجه به شدت باد در این منطقه، چاره کار ایجاد پوشش خردهسنگی با سنگهایی بهاندازه سیب و گلابی است؛ سنگهایی که باد نمیتواند آنها را تکان دهد و لابهلای آنها گیاهان علفی امکان رشد پیدا میکنند؛ کاری که ما را از اقدامات درمانی و امدادی بینیاز میکند و نیازی به تجدید ندارد و برای همیشه مردم منطقه را از شر ماسهها و ریزگردها نجات میدهد.