گزارش همشهری از چندشنبهبازارهایی که هنوز در گوشهوکنار شهرها زنده هستند
روزیبهدوشها
مریم قاسمی:
طبق اسناد و مدارک موجود، بازارهای هفتگی محلی در تهران دههها قدمت دارند؛ بازارهایی که البته در سالهای گذشته و با راهافتادن مالها و تغییر شکل زندگیها دستخوش تحولات بسیاری شدهاند ولی همچنان در برخی از محلههای تهران و شهرهای دیگر زنده و پابرجا هستند؛ بازارهایی شبیه «سهشنبهبازار» و «جمعهبازار» شهرک شهیدبهشتی در محله علیآباد در جنوب تهران که بهدلیل تنوع موجود در آن به لحاظ عرضه کالا و محصولات ارزانقیمت، بسیاری از شهروندان ساکن در نقاط مختلف شهر را به این منطقه میکشاند. اغلب فروشندگانی که در اینگونه بازارها فعالیت میکنند، توانایی پرداخت اجارهبهای سنگین مغازه و فروشگاه در شهر را ندارند؛ بنابراین راهاندازی این بازارهای هفتگی در نقاط مختلف شهر، این امکان را به آنها میدهد که با پرداخت کمترین اجارهبها، فضا و جای مناسب ارزانقیمتی برای کسبوکار و امرارمعاش به دست آورند؛ اتفاقی که به نوعی میتواند به سرگردانی دستفروشان در سطح شهر نیز پایان دهد؛ افرادی که کسبوکارشان، روی دوششان است؛ افرادی که هر بار در گوشهای از شهر کسبوکار راه میاندازند و برای یافتن رزق و روزی حلال، به لطف و عنایت خدا امید دارند. بسیاری از این فروشندهها به جای اینکه با خودرویشان در خیابانها راه بیفتند و با توقف و ایجاد سروصدا در معابر و پیادهروها، برای مردم مزاحمت ایجاد کنند، راه قانونی و اصولی پیش گرفتهاند و با حضور در این بازارها، به شهروندان خدمت میکنند و از طرف دیگر میتوانند نان حلال سر سفره خانوادهشان ببرند. در گشتوگذار چندساعته در بازار هفتگی شهرک شهیدبهشتی به جستوجوی سبک زندگی و شیوه کسبوکار شاغلان آن پرداختهایم.
مدیران و دستاندرکاران بازار هفتگی شهرک شهیدبهشتی، ساعت 6صبح خودشان را به بازار میرسانند تا مقدمات را برای شروع کار فروشندگان و کسبه دورهگرد فراهم کنند؛ از رفتوروب محوطه و حیاط بازار گرفته تا جمعآوری زباله و انتقال آن به داخل مخازن مکانیزه. هرچند بازار هفتگی طبق قاعده، باید ساعت 8صبح کارش را شروع کند اما فراهمکردن مقدمات آن 2ساعت زمان میبرد و در انتها نیز به همین شکل چند ساعت طول میکشد تا کسبه به مرور زمان از بازار خارج شوند و محوطه آن تخلیه و نظافت شود. به گفته مدیران بازار هفتگی، از ساعت8:30 به بعد فروشندگان و غرفهداران به محل میرسند و به سمت جایگاه و محل استقرار خود میروند. آنهایی که با خودروی شخصی یا وانت کرایهای، کالاهایشان را به محل میآورند زودتر از بقیه میرسند و این شانس را دارند که نخستین مشتریهای بازار را به سمت اجناس خود جلب کنند. البته بقیه هم به نوبت میآیند. این افراد با انواع وسایل نقلیه، اعم از موتورسیکلت، دوچرخه یا چرخدستی، بارشان را حمل میکنند و معمولا جزو ساکنان اطراف و محلههای نزدیک هستند. چند ساعت که میگذرد همه در جاهای خود مستقر میشوند و ما به سراغ آنها میرویم.
اینجا هرکس روزی خودش را دارد
اوضاع و احوال در محوطه بازار هفتگی شهرک شهیدبهشتی آرام به نظر میرسد و تقریبا پس از گذشت چند ساعت از بازگشایی بازار، فروشندهها در جاهای خود مستقر شدهاند و در حال چیدن اجناس و کالاهایشان هستند. چند متر مانده تا در ورودی بازار هفتگی، درست کنار صندوق یکی از مؤسسههای خیریه، بانوی سالمندی که روی صندلی تاشو نشسته، با کسبوکار سادهاش توجهمان را جلب میکند. او کارتنی مقوایی جلویش گذاشته و کارهای دستی و هنری مثل ساک دستی، مجسمههای فلزی و گلهای مصنوعی میفروشد. خودش را رقیه باقری، 84ساله معرفی میکند. او بازنشسته اداره آموزشوپرورش است؛ سالهای زیادی از عمرش را صرف آموزش و علمآموزی به دانشآموزان ابتدایی شهر کرده و اکنون پس از سالها تحمل رنج و سختی، با فروش کارهای دستی و هنری امرارمعاش میکند. باقری که روزگاری دبیر مدارس مختلف تهران بوده، از اینکه میتواند در این سنوسال کار کند، احساس خوشبختی میکند. معلم بچههای دیروز شهر تهران، ماهانه یکمیلیون و 500هزار تومان حقوق بازنشستگی دریافت میکند اما به گفته خودش این پول نمیتواند نیازهای خانوادهاش را تأمین کند.
مدتی که از آشناییمان میگذرد از خاطرات مشترکش با کسبه بازار هفتگی حرف میزند. معلم سالهای دور بچههای ابتدایی، نقل میکند که تعدادی از فروشندگان این بازار جزو شاگردانش بودهاند و هر وقت او را میبینند مثل قدیمندیمها احترام میگذارند و با بیان جمله «خانم اجازه!؟» او را به خنده میاندازند. در فاصله کمی از معلم بازنشسته، عزتالله رستمی، معروف به «عموعزت» نمک بستهبندی میفروشد. او هر روز بساط کسبوکارش را بر دوش میگذارد و راهی بازارهای هفتگی شهر میشود. او که چند بسته نمک در دست گرفته تا نظر مشتریها را جلب کند، میگوید با فروش هر بسته نمک بستهبندیشده، حدود 300تومان سود عایدش میشود و تا پایان روز میتواند با درآمدی 30هزار تومانی بساطش را جمع کند و به خانهاش برگردد. ورود و خروج افراد مختلف و خودروها به داخل بازارهفتگی توسط نگهبانها و نیروی انتظامی با جدیت کنترل میشود.
سیدمحمد میراسماعیلی 26سال است که بازار هفتگی شهرک شهیدبهشتی را مدیریت میکند. البته طبق عرف و سنت دیرینه، تعداد محدودی فضای کسبوکار در این بازار هفتگی به طور رایگان در اختیار اقشار ضعیف و خاص مانند بانوان سرپرست خانوار و... قرار میگیرد. آقاسید عقیده دارد که در بازار هرکس رزق و روزی خودش را دارد.
روزانه 30هزار نفر اینجا میآیند
فضای داخل دفتر مدیریت بازار هفتگی شهرک شهیدبهشتی، بیشتر شبیه نمایشگاه عکسی از تهران قدیم است. تماشای تصاویر سیاهوسفید قابشده بازارهای تهران در دهه60 و... ذهن آدم را به روزگاران گذشته پرواز میدهد. میراسماعیلی حدود 3دهه سابقه مدیریت اینگونه بازارهای هفتگی را در کارنامه کاریاش دارد. او میگوید: «نوع کسبوکار در بازارهای محلی در نقاط مختلف شهر تفاوت دارد؛ مثلا بازارهای هفتگی شهرک شهیدبهشتی در جنوب تهران، از لحاظ رونق کسبوکار، با بازارهای هفتگی مناطق مرکز، شرق و غرب شهر فرق میکند. این بازار هفتگی در محدودهای واقع شده که ساکنان آن اغلب، ضعیف و کمدرآمد هستند؛ بنابراین فروشندگان باید اجناس و کالاهایشان را ارزانتر از سایر بازارچهها عرضه کنند تا مردم با میل و رغبت بیشتری خرید کنند».
بازار هفتگی شهرک شهیدبهشتی، سهشنبه و جمعه هر هفته از ساعت 8صبح تا 9شب دایر است. مسئولان این بازار میگویند در روزهای کاری بازار، به طور میانگین 30هزار نفر برای خرید به این منطقه میآیند. البته چگونگی اجارهدادن غرفهها و جایگاهها برای استقرار فروشندهها حکایت خاص خودش را دارد. جز بانوان سرپرست خانوار و افرادی که تحت حمایت خیرین بازار هفتگی قرار دارند و بابت فعالیت خود هزینهای پرداخت نمیکنند، مابقی فروشندگان، بابت یک روز کاری یعنی از صبح تا شب، 12هزار تومان اجاره پرداخت میکنند. به گفته مدیریت این بازار هفتگی، پایینبودن نرخ اجارهبهای غرفهها در این بازار باعث میشود که فروشندگان با خیال راحت اجناس خود را با قیمت پایین و ارزان بفروشند و به فکر بالابردن قیمت اجناس خود نباشند؛ ضمن اینکه برقراری نظم و امنیت در بازار هفتگی از سوی مسئولان شهری و انتظامی، باعث شده که رضایتمندی شهروندان افزایش پیدا کند و مشتریها با خیال راحت در بازار، عبور و مرور داشته باشند و خریدشان را انجام دهند.
مشتریداری با رعایت حلال و حرام
در کنار مسائل مربوط به چگونگی راهاندازی کسبوکار در چندشنبهبازارها، فرهنگ و آیین رفاقتها و دوستیها، موضوعیاست که بین کسبه چنین مراکز تجاری محصور و کوچکی بیشتر دیده میشود. به همراه مدیریت بازار هفتگی و چند نفر از ریشسفیدان و کسبه قدیمی، به سمت یکی از غرفهها میرویم و از نزدیک با یکی از سنتهایی قدیمی اهل این بازار آشنا میشویم. از سالها قبل در اینجا رسم شده که اگر خداینکرده کسی از کسبه و فروشندگان، یکی از بستگان و نزدیکانش را از دست بدهد، پس از بازگشت به محل کار، همه غرفهداران در نخستین فرصت دست از کار میکشند و برای عرض تسلیت و همدردی پیش او میروند و دستهجمعی فاتحه میخوانند و دوباره به محل کسبوکار خود برمیگردند. همینطور که در محوطه بازار هفتگی قدم میزنیم با فروشندگان و غرفهداران آشنا میشویم. آنها از کسبوکارشان حرف میزنند. حاجرمضان عزیزی ـ 53ساله ـ غرفه فروش محصولات و صنایع پلاستیکی دارد. او درحالیکه سرگرم راهانداختن مشتریهایش است میگوید: «اجناس غرفهام را با سود هزار تا 2هزار تومان میفروشم؛ با این حال بعضی از مشتریها طبق عادت، چانهزنی میکنند و تخفیف هم میگیرند. بارها پیش آمده که از فروش هر جنس، کمتر از هزار تومان سود ببرم اما هیچوقت ناراضی نبودهام چون میدانم و عقیده دارم خدا جای دیگر جبران میکند».
فرشته اصلانی که از مشتریان پروپاقرص این بازار هفتگیاست، سراغ غرفه عطاری میرود تا چند مثقال ادویه تهیه کند. او عنوان میکند که قیمت اجناس این بازار از مغازههای بیرون ارزانتر است و بانوان خانهدار ترجیح میدهند که بیشتر، از اینجا خرید کنند. چند متر آنطرفتر مهرداد جودی، بساط فروش سیبزمینی برپا کرده است. او میگوید با فروش هر کیلوگرم سیبزمینی بین 300 تا 500تومان سود میبرد. این فروشنده در حال جداسازی و چیدن سیبزمینیها، با دقت گلولای آنها را میگیرد تا پاک و یکدست شوند. از فروشنده جوان علت این کار را میپرسیم و او پاسخ میدهد: «گل چسبیده به سیبزمینیها وزن آنها را زیاد میکند؛ به همین دلیل گلها را از روی سیبزمینیها میتراشم تا مبادا هنگام وزنکردن جنس مردم روی ترازو، وزن سیبزمینیها بیشتر حساب شود و خدای نکرده مشتریها ضرر کنند».
اغلب کسبه بازار هفتگی، رسم و مرام بازاریهای قدیم تهران را دنبال میکنند و این مسئله و خودمراقبتی در کسبوکار باعث شده که آمار مشتریهایشان بیشتر شود. اکبر باقری ـ جاروفروش ـ نیز با یک چرخدستی قدیمی پر از جارو پا به بازار گذاشته تا شانس خود را امتحان کند. او یادآوری میکند که 30سال است جارو میفروشد. قدیمترها که امکانات زندگی مردم چندان پیشرفته نبود، در هر خانه چند جارو وجود داشت اما سالهاست که استفاده از این نوع جاروها فقط به خاطره تبدیل شده و تعداد کمی مشتری برایش پیدا میشود.
آداب همسایهداری و کسبوکار
در محوطه 2هزار متری بازار هفتگی شهرک شهیدبهشتی مشاغل مشابه هم وجود دارد اما فروشندگان با همدلی، صمیمیت و رفاقت، کنار یکدیگر کار میکنند؛ ضمن اینکه اغلب این فروشندهها جز سهشنبه و جمعه هر هفته که در بازار هفتگی شهرک شهیدبهشتی فعالیت میکنند، در سایر ایام نیز در بازارهای هفتگی سایر نقاط شهر با هم همسایه هستند و یکدیگر را بهخوبی میشناسند. خیلی از آنها میگویند بارها اتفاق افتاده که غرفهداران با مشاهده وضعیت همکاری که بازار خوبی ندارد یا دچار گرفتاری و مشکل مالی شده، مشتریهای خود را برای خرید کالا و اجناس گوناگون به غرفه دیگر میفرستند تا به نوعی اخلاق را در کسبوکار رعایت کرده باشند. آنطور که داوود محمودی ـ کاسب 38ساله این بازار هفتگی ـ عنوان میکند در قدیم رسم بوده که اگر کسی در کسبوکار دچار ورشکستگی میشده و ضرر میکرده، دیگر کسبه بازار، همت میکردهاند تا دوباره کاسبیاش را علم کند و بتواند در بازار روی پای خودش بایستد. او درباره وضعیت کسبوکار در این بازار هفتگی میگوید: «هزینه اجاره مغازه و فروشگاه در شهر تهران بسیار سنگین است و هر کسی نمیتواند از عهده آن بربیاید؛ بنابراین وجود این بازارهای محلی در نقاط مختلف شهر به افرادی مثل من کمک میکند تا بیکار نباشیم و حداقل بتوانیم کسبوکار سادهای برای خودمان برپا کنیم و به گونهای آبرومندانه چرخ زندگیمان را بچرخانیم».
فروشنده جوان، از تلاش برای کسب روزی حلال و تأمین معاش زندگی بهعنوان مهمترین اصل در زندگیاش یاد میکند.سهراب فارسی ـ 58ساله ـ از حدود 22سال قبل در بازارهای هفتگی تهران کار کرده است. او نیز از درآمدی که دارد تا حدودی راضیاست و همین که «شرمنده خانوادهاش» نیست، شکرگزاری میکند. این فروشنده از ساعات شلوغی بازار به نکته جالبی اشاره میکند؛ «بیشتر فروشندگان میوه و صیفیجات مجبورند جنسهای خود را تا پایان کار بازار بفروشند؛ چراکه از یک طرف نمیتوانند این اجناس را با خود بازگردانند و از طرف دیگر امکان فساد و خرابی اینگونه کالاها وجود دارد؛ بنابراین غرفهدارها در ساعات پایانی بازار هفتگی این اجناس را ارزانتر میفروشند و عدهای از اهالی که این ماجرا را میدانند در ساعتهای پایانی روز به اینجا میآیند تا از خریدشان بیشترین سود و منفعت ببرند.»
150خانواده بیبضاعت تحت حمایت خیّرین بازار
اینجا خبری از آلودگی صوتی و سروصدا نیست. مشتریها بهراحتی در سالنها و بین غرفهها حرکت میکنند و اجناس مورد نیازشان را میخرند. مدیریت بازار هفتگی هم ترتیبی اتخاذ کرده که به صورت نامحسوس قیمت کالاها و اجناس این بازار کنترل شود تا کسی گرانفروشی نکند؛ چراکه اینگونه فضاها باید در اختیار افرادی قرار گیرد که ارزانفروش هستند و شرایط اقتصادی مردم را در نظر میگیرند؛ البته میراسماعیلی عنوان میکند که در طول این سالها اتفاق نیفتاده که کسی گرانفروشی کند؛ ضمناینکه مرغوبیت اجناس و کالاها هم شرط مهمیاست که تمام فروشندگان ملزم به رعایت آن هستند. میراسماعیلی بیان میکند که فعالیت این نوع بازارها، سرما و گرما نمیشناسد؛ فروشندگان در شرایط نامساعد و نامناسب نیز به این محل میآیند تا مبادا مشتریهایشان معطل بمانند و دست خالی به خانههایشان برگردند. البته در کنار این موضوع، نوع ارتباط و تعامل کسبه بازارهای هفتگی در نوع خود قابل تامل است. میراسماعیلی میگوید: «با وجود سختیها و مشقتهایی که در اینگونه کسبوکارها دیده میشود، تعدادی از کسبه و فروشندگان در امور خیرخواهانه نیز شرکت میکنند و تعدادی از آنها مقداری از درآمد ماهانهشان را برای کمک به نیازمندان و خانوادههای بیبضاعت کنار میگذارند». به گفته وی تاکنون 150خانواده بیبضاعت شناسایی شدهاند و تحت حمایت کسبه قرار گرفتهاند؛ ضمن اینکه این بازار هفتگی یک مراسم قرعهکشی ویژه هم دارد که تاکنون آثار و برکات زیادی بهدنبال داشته است؛ مثلا تأمین هزینه ازدواج 5نفر از جوانان یا خرید لوازم ضروری زندگی و یا فراهمکردن پیشپرداخت اجارهخانه تعدادی از کسبه بازار. به گفته میراسماعیلی این قرعهکشی از 3سال پیش راهاندازی شده و 70نفر در آن عضویت دارند.