وزارت میراثفرهنگی پایان خوش یک دهه انتظار
محمد باریکانی _ روزنامه نگار
شورای نگهبان از زدن مهر تأیید بر مصوبه مهم مجلس برای تبدیل سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه خبر داد. این اعلام، بمب خبری آنهایی بود که بیش از یک دهه بر لزوم تشکیل وزارتخانه میراثفرهنگی تأکید کردند و هربار به در بسته میخوردند. در این یک دهه، روزنامه همشهری از رسانههای پیشتاز در حمایت از طرح تشکیل وزارت میراثفرهنگی بود که توانست بدون تذبذب و استوار در مسیر تشکیل وزارتخانه میراثفرهنگی بایستد. اما چرا این روزنامه همچون دیگر فعالان میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، همراه با نمایندگان مجلس بر تبدیل سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری به وزارتخانه تأکید داشت؟
اجازه دهید یک بازخوانی کوتاه از آنچه در این 10سال بر سازمان میراثفرهنگی بهعنوان ویترین فرهنگ، اقتصاد، تاریخ و تمدن کشور رفته است، سخن بگوییم تا مشخص شود چرا مهر تأیید شورای نگهبان بر مصوبه نمایندگان مجلس اهمیت داشت؟
ماجرا با شلیک یک تصمیم اشتباه بر مغز سازمان میراثفرهنگی در دولت دهم آغاز شد. مرکز اسناد این سازمان با برخورداری از هزاران گزارش باستانشناسی، نقشههای محوطههای تاریخی، اسناد مرتبط با تاریخ و فرهنگ و تحقیقات مرجع در 3 حوزه میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در طرح موسوم به انتقال پایتخت به شیراز متلاشی شد. نتیجه آن، نابودی بخش زیادی از بیش از نیم قرن تلاش برای زدودن غبار از تاریخ و تمدن این سرزمین و نگاهداشت فرهنگ مردمان ایرانزمین بود. دلیل دیگر، آغاز تخریبهای گسترده در بافتهای تاریخی کشور بود. بافت تاریخی شیراز با خاک یکسان شد. بافت تاریخی اردکان زیر بولدوزرها رفت. بافت تاریخی یزد دستخوش تخریبهای متعدد شد و نتیجه، محو تدریجی نشانههای معماری در دورههای مختلف تاریخی بود. گردشگری نیز آسیب فراوان دید. ایران تبدیل به سرزمینی برای جذب گردشگران کشورهای عقب نگاه داشته شد صنایعدستی رو به تعطیلی نهاد. کارگاههایی که زمانی هنرهای سنتی ایران را به چهارگوشه جهان صادر میکردند، یک به یک به ورشکستگی و تعطیلی رسیدند و ارزآوری گردشگری و صنایعدستی رؤیایی دستنیافتنی شد.
این وضعیت در تمام این سالها به اشکال مختلف تداوم یافت تا آنکه زمزمه تبدیل سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه آغاز شد. زمزمههای ضعیف اگرچه هربار به شیوهای خاموش شدند، اما روزنامه همشهری هرگز سکوت نکرد و پیگیر تشکیل وزارتخانه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ماند. طرح تبدیل سازمان میراثفرهنگی شبیه به یک توپ پینگپنگ در دولتهای مختلف دستبهدست شد. همشهری باز هم سکوت نکرد تا آنکه شورای نگهبان مهر پایانی را بر تشکیل وزارت میراثفرهنگی ثبت کرد.
دولتها، مخالف تشکیل وزارت میراثفرهنگی بودند. نمایندگان مجلس تبدیل به 2قطب مخالف- موافق شدند و در این میان فعالان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری سردرگم و حیران، به بازی رفت و برگشت طرح تبدیل سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه مینگریستند. همشهری اما هرگز سکوت نکرد و بر لزوم تشکیل وزارت میراثفرهنگی نظر داشت. اما چرا وزارت میراثفرهنگی؟ سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری پاسخگوی هیچ نهادی نبود. این سازمان که به یکی از معاونتهای ریاستجمهوری ارتقا یافت، تبدیل به حیاتخلوت دولتها شد. بودجهها کلان و درآمدها بسیار، اما نتیجه؟ تخریب بیشتر آثار تاریخی، عقبماندگی هر چه بیشتر گردشگری و مرگ خاموش صنایعدستی! مجلس نه میتوانست زیرمجموعه معاونت ریاستجمهوری را بازخواست کند، نه توان دستیابی به صورتهای مالی و شیوه هزینهکرد بودجههای کلان این سازمان را داشت. پس بهتدریج سازمانی که قرار بود ویترین و پیشانی تاریخ و تمدن ایران، بازگوکننده فرهنگ غنی ایرانی - اسلامی و آهنربای جذب گردشگر به کشور باشد، به قهقرا رفت، چون ذرهبینی نبود تا راه را از بیراه نمایان کند.
هربار که ماجرای تشکیل وزارت میراثفرهنگی به جای سازمان میراثفرهنگی مطرح شد، دولتها موضع سرسختانه اتخاذ کردند. لابیها تقویت شدند تا نمایندگان موافق با تشکیل وزارتخانه سکوت کنند و اینگونه طرح تشکیل وزارت میراثفرهنگی مسکوت بماند. در نتیجه سرمایه تخصصی و اجتماعی سازمان میراث فرهنگی از دست رفت و بهتدریج این سازمان حیاتخلوت رفتارهای بدون نظارت شد.
تشکیل «وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی» اما آن کابوس گذشته را پایان داد. حالا دیگر ذرهبین مجلس بر این وزارتخانه متمرکز شده است. در این شرایط راه از بیراه مشخص و وزیر ناکارآمد به سرعت عیان میشود. نمایندگان مجلس به روزنامه همشهری گفتهاند، انتظار مجلس از رئیسجمهوری معرفی وزیر توانمند، متخصص و بابرنامه است تا کار به استیضاح نکشد. همین اظهارات بیانگر تمرکز ذرهبین نظارتی مجلس بر عملکرد سازمان میراثفرهنگی و پایان خوش یک دهه انتظار در سازمان میراثفرهنگی و نظاممند شدن عملکرد وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است.