• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 18 بهمن 1396
کد مطلب : 6471
+
-

همان شیوه همیشگی

چهارراه استانبول

نقد
همان شیوه همیشگی

«چهارراه استانبول» یک مدل فیلمسازی در سینمای ایران است؛ یک مدل در سینمای بدنه؛ مدلی که به‌صورت همزمان طیف متفاوتی از علایق سینمایی را پوشش بدهد. فیلم از یک‌طرف مایه‌های کمدی دارد و زوج رادان- کیایی را برای بار سوم به‌عنوان 2 دوست کمی بدشانس و کمی هم خل وضع و البته خوش‌قلب به‌کار گرفته و از طرف دیگر دغدغه‌های اجتماعی دارد، چندتایی هم متلک سیاسی روانه می‌کند و سکانس‌هایی هم اشک‌انگیز می‌خواهد باشد. همه اینها سکانس به سکانس پشت سرهم ردیف شده‌اند. در یک سکانس آتش‌نشان‌ها به‌شدت دارند برای نجات بقیه تلاش می‌کنند، بلافاصله به شوخی‌های 2 دوست می‌خندیم و بعد هم خطابه غرایی در تقبیح از بین رفتن تولید داخلی با واردات بی‌رویه می‌شنویم و شعاری هم ضمیمه آن می‌شود که «پلاسکو از وقتی جنس چینی ریخته شد مرده بود».

بازسازی واقعه پلاسکو و آوار و آتش و صحنه‌های روز حادثه به شکل قابل‌قبولی انجام گرفته است اما بازی‌ها باعث تعجب می‌شود. مهدی پاکدل، رعنا آزادی‌ور و بهرام رادان در سطحی پایین‌تر از انتظار ظاهر شده‌اند. خطوط مختلف داستان به سیاق آثار قبلی مصطفی کیایی به خوبی با هم تلفیق شده‌اند و تنیدگی پیدا کرده‌اند و فیلمساز ،به‌خصوص از ماندن موبایل بهمن و احد دست طلبکار قماربازشان استفاده خوبی برای ردوبدل کردن اطلاعات کرده است. در مجموع چهارراه استانبول، گرچه نسبت به تولیدات بی‌رمق سالانه سینمای ایران به چشم می‌آید اما حتی نسبت به کارهای قبلی کیایی هم قدمی رو به جلو به‌شمار نمی‌رود.

این خبر را به اشتراک بگذارید