
روایتی از جمع اضداد
لاتاری

علی عمادی:
لاتاری در راستاترین فیلم هنجارشکنانه است؛ «قیصر»ترین فیلم امروزی است. با اندکی تامل، به این جمع اضداد میتوان چندین و چند نمونه دیگر افزود. فیلم میخواهد روی پرتگاه خط قرمز حرکت کند و آنچه باعث میشود فیلم گرفتار ممیزی یا از آنسو شعارزدگی نشود، قصهای منسجم و سرراست است که تا پایان بهدرستی پیش میرود. هرچند که در چند صحنه بوی شعار هم به مشام میرسد.
محمدحسین مهدویان که تابهحال برای ساختههایش از سینمای مستند و ماجراهای تاریخی وام میگرفت در آخرین اثر سینماییاش این وام را از سینمای داستانی آشنا برای انبوه مخاطبان گرفته است. بیننده فیلم ارجاعات انکارناپذیری در لاتاری به شخصیتهای آشنای قیصر و «رضا موتوری» و حتی «آژانس شیشهای» مییابد که نهتنها بیاشکال است که بر جذابیت روایت میافزاید. «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» روایت مهدویان از زندگی یکی از سرداران جنگ و وقایع درگیری با منافقین در تابستان 60 است. مهدویان با ارجاع به رویدادهای واقعی، داستان خود را بازگو میکند. همین تکنیک در لاتاری با ارجاع به شخصیتهای آشنا برای مخاطب در سینمای داستانی پیش میرود. این نشان میدهد که روش مهدویان حتی در این فیلم متفاوت با ساختههای قبلیاش، تغییر چندانی نکرده اما چون نوع داستانگویی در این قصه اجتماعی تفاوت یافته، هوشمندانه پایگاه ارجاع شخصیتهای خود را تغییر داده است.
نوع تقابل شخصیتها نیز در لاتاری با همین ارجاعات آشنا تناسب دارد. فیلم در مقاطعی از آسیب اجتماعی به سپهر سیاست میپرد و در این مسیر، باز هم میتوان شخصیتهای آشنایی از جنس «حاج کاظم» و «سلحشور» را یافت که اولی از دل میگوید و دیگری از مصلحت. اگرچه فیلم آشکارا منتقد سیاستهاست اما به ورطه سیاسیبازی نمیافتد و هرچند که سازندگان فیلم سابقه روشنی در سیاست دارند ولی لحن کلام سیاستزده و جناحی نیست.
آنچه نقطه قوت لاتاری محسوب میشود، نوع داستانگویی فیلم است. اگرچه در سراسر فیلم، محل و لوکیشن وقوع حوادث برای مخاطب بارها و بارها به تصویر درمیآید اما روایت از جنسی است که میتوان آن را در هر سرزمین و دیار دیگری در این دنیای پهناور یافت. شخصیتهای لاتاری میتوانند در هر قارهای دیگر همین روایت را به تصویر درآورند که این نیز از نقاط قوت فیلم محسوب میشود.
شخصیتهای فیلم هم باورپذیرند. نوع کنش و واکنشهای آنها در پیشبرد داستان واقعیاند و برای همین مخاطب نه با سوپرمنهای غیرقابل باور مواجه میشود و نه آدمهایی که ما بازایی خارج از پرده نقرهای ندارند. شاید همین نکات است که از حالا میتوان سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را برای لاتاری کنار گذاشت و گیشهای پرسود برای آن پیشبینی کرد.