چلهنشینی سیلزدگان در قوشتپه
حدود 50 خانوار از اهالی شهرستان آققلا پس از سیلاب فروردین و تعدادی دیگر پس از سیلاب اخیر به این تپه پناه آوردند
ستاره حجتی /گرگان - خبرنگار
روزگاری است قوشتپه را به نام گورستان و پس از تدفین پیکر شهدا در آن به نام مزار شهدا میشناسند. تپهای آرام در حاشیه آققلا که حتی وقتی سیل کوچه به کوچه، مزرعه به مزرعه و وجب به وجب دشتها را طی میکرد، نتوانست آن را فتح کند. حالا با شروع دوباره سیلاب، قوشتپه بار دیگر در محاصره آبی است که گویی سر تسلیم فرو آورده. اما چهره تپه گنجشکها -نامی که اهالی میگویند معنای فارسی نام گورستان است- 40 روز است دگرگون شده. اینجا انگار چلهنشینی سیل است. اهالی کلآباد از روز نخست سیلاب فرودین به اینجا آمدند. هرچه بود تپه جایی در دسترس آب و گل و لای نبود. رمه، شترها و چادرها همه یک جا هستند. تپه سر سبز و مانند مرتعی حاصلخیز، بینشان از هیاهوی ویرانگر سیل، فقط قصه این روزهای آققلا را نظاره میکند.
مسافران دوم چادر ندارند
در سیلاب نخست حدود 50 خانواده به اینجا آمدند و حالا بعد از آبگرفتگی دوم اردیبهشت، تعداد دیگری از اهالی. «جمیله» از مسافران دوم تپه است. او میگوید: در سیل نخست اول شترها به اینجا آمدند. بعد مردم دیدند سیل به تپه نرسید. به همین دلیل مردم هم آمدند. هلال احمر در سیل نخست به مردم اینجا هم چادر داد، اما آنهایی که دوباره آمدند چادر ندارند.
میپرسم چرا به کمپهای اسکان نرفتید؟ میگوید: سیل که آمد رفتیم خانه بستگانمان در شهرهای دیگر. فکر میکردیم ماجرا تمام میشود. نمیدانستیم دوباره آب میآید. اگر در کمپها بمانیم سرنوشتمان مثل زلزلهزدگان کرمانشاه میشود. میبینید در سرپل ذهاب هنوز تعداد زیادی در کانکس زندگی میکنند.
مردها همه در شهر هستند و آنها که قایق یا تراکتور دارند در مسیرهای آبگرفته اهالی و وسایل را جابه جا میکنند. از بالای تپه اما کلآباد، عیدآباد و مناطق اطرافش به دریاچه کوچکی شبیهاند که کسی در میانش خانه ساخته است. منظره زیباست اگر چه پشت این همه زیبایی درد است. آفتاب چنان در خیابانهای آبگرفته میدرخشد که انگار این بخشها بخشی از آققلا هستند. بهویژه وقتی مرغابیها هم در آن شنا میکنند و کودکان هم سرگرم بازی در یک روز مطبوع بهاری هستند.
زندگی که دوباره برنمیگردد
زنان نشسته در چادر یا بر پتوها به دورها خیره میشوند و خدا میداند چه فکرها، چه رویاها یا کابوسهایی از ذهنشان میگذرد. آمنه میگوید: اینجا آرام است. شبها هم هوا آنقدر سرد نیست. ما چادر نداریم و بچهها را به چادر همسایهها میفرستیم. میگویم اینجا گورستان است. نمیشد به مکان دیگری بروید؟ آمنه میخندد و میگوید: گورستان که ترس ندارد. پدران و مادران و بستگان ما هستند که اینجا دفن شدهاند. از آنها گزندی به ما نمیرسد. همه چیز زندگی ما از دست رفته است. دولت که خسارت این چیزها را نمیدهد. من چطور اسباب عروسی پسرم را دوباره آماده کنم؟ چطور همه قالیهایی که بافتم را دوباره ببافم؟ چطور نخهای خراب شده را دوباره بخرم. مگر میشود با کمکها زندگی را دوباره سر و سامان داد. آمنه میگوید: شما خانه را میبینید که ویران شده. ما یک عمر زندگی را. شما میآیید. عکس میگیرید میروید. مدیران میآیند. بازدید میکنند میروند. پشت میز مینشینند و تصمیم میگیرند. بیایند یک شب اینجا بمانند. برای دستشویی رفتن این پا و آن پا کنند. شب کنارشان شتر باشد و گاو و گوسفند. آن وقت متوجه میشوند از پشت میز نمیتوان زندگی را برگرداند. اگر میتوانستند این آب دوباره از کجا آمد؟
نهرهایی که پر شدند
ابوذر کمی آنسوتر و کنار بچهشتری نشسته است که میگوید یک ماه دارد. ابوذر میگوید: همزمان با سیل اول این بچهشتر به دنیا آمد.
ابوذر توضیح میدهد خانهاش یکی از خانههایی است که باید کامل تخریب شود. پدر و مادرش را به منزل برادر در سیمینشهر فرستاده و خودش اینجاست. میگوید: شترهایمان اینجا هستند. اینجا چرا میکنند. کجا رهایشان کنم، بروم؟ یک نفر باید بالای سر اینها باشد. شبیه 200 سال پیش شدهایم. نمیدانیم خوانده و شنیدهاید یا نه؟ همه طوایف ترکمن ایلنشین بودند. آنها را یکجانشین کردند. بعد شهرهایشان را ساختند. حالا هم که قوم ترکمن به چادر و کپر عادت ندارد. این چادرها مثل بادبادک هستند. با یک باد از جا بلند میشوند. سر بیچادر زمین بگذاری راحتتری.
ابوذر ادامه میدهد: زندگی مردم از این رو به آن رو شده. توانمند تهیدست شده. همه که در حسابهای بانکی پول پسانداز ندارند. یکی مالش را خانه میکند. یکی زمین دارد و رویش کشاورزی میکند. یکی دام دارد. 40 روز گذشته است که ما همه در این وضع هستیم. تا کی ادامه دارد، خدا میداند؟ شانس آوردیم بهار است وگرنه بچهها و پیززن و پیرمردها باید چه کار میکردند؟
او از پدرش نقل قول میآورد و میگوید: در حاشیه رودخانه قرهسو، از قدیم دو نهر وجود داشت. این را پدرم میگفت. سیلاب میآمد، اما آن 2 نهر نمیگذاشت آب به مسیرهای دیگر برود. 20 یا 30 سال قبل کاملا نهرها را پر کردند.
ردای گلآلود شهر
از کنار ابوذر و گوری که رویش نوشته باجیگل، بلند میشوم. هوا باید کمکم تاریک شود، اما اگر تراکتوری از راه نرسد که من را ببرد باید شب را در گورستان ترکمن که حالا خانه برخی شده سپری کنم. تا پایین تپه و لب آب میآیم. کودکان، دخترها و پسرها، همه پاچههای شلوار را بالا زده و در آب بازی میکنند. هشدار میدهند که جلوتر نروم چون ممکن است در چاله بیفتم. راست میگویند. خودشان+ با وجود این حجم آب به خوبی میدانند باید جای پایشان را کجا محکم کنند. سیمای شهر برای ما که رهگذری برایش هستیم به کلی عوض شده است، اما اهالی هنوز هم حتی خرابی هر معبر و کوچه را میشناسند. شهر ردای گلآلود آبی تیره به تن کرده، اما برایشان غریب نیست.
چرا آب را تخلیه نمیکنند؟
آقایی که خودش را قرنجیک معرفی میکند، گلایه دارد که چرا برای عکاسی به چادر آنها نرفتم. او میگوید که در سیل اول و و دوم به آققلا، پسرش راهنمایم بوده. آقای قرنجیک میگوید: 40 روز دیگر هم بیایی اوضاع همین است. مردم از خانههایشان نمیترسند، اما دیگر حوصله ندارند که هی تمیز کنند و باز وسایلشان را جمع کنند و بروند این طرف و آن طرف. موضوع این است که وقتی به ما میگویند خطری نیست، باور نداریم. یک هفته پیش هم به ما گفتند جای نگرانی نیست، اما سیل دیگری در راه بود. او توضیح میدهد: کسی به ما پاسخ درست نمیدهد. باید چه چیز را باور کنیم؟ خسته هستیم. همه چیزمان را از دست دادهایم. آنقدر که میگویند، به مردم رسیدگی نکردند. همین حالا در کوچههای کلآباد، شهرداری یک ماشین یا پمپ تخلیه نفرستاد. با دست خالی کار میکنیم. در این شرایط باید باور کنیم که خانههایمان را دوباره میسازند؟ چرا جلو این آب را نمیگیرند؟ چرا سدها را خالی نکردند؟
مقاومت در برابر سیلاب ادامه دارد
فرماندار آققلا با بیان اینکه همه تصمیمهای گرفتهشده در جلسه مدیریت بحران شهرستان در حال اجراست به همشهری گفت: توزیع چادر به همه افراد سیلزده انجام شده و از همه دریافتکنندگان چادرها هم کارت ملی یا شماره ملی گرفته شده است.
امان گلدیضمیر با بیان اینکه افرادی که در قوشتپه سکونت دارند میتوانند به محل اسکان اضطراری تعیینشده بروند، افزود: مدارس و مساجد هم برای این کار آمده شده است، اما گروهی از مردم خودشان میخواهند در مناطق اطراف بمانند.
با وجود اینکه مدیریت بحران اعلام کرد آب در آققلا در حال فروکش کردن است و شرایط بهزودی به حالت عادی بازمیگردد، اما فرماندار گمیشان از حرکت آب سیلاب به سمت این شهر خبر داد. امیرشیرتوماج با بیان اینکه همه دستگاهها در آمادهباش کامل هستند، به همشهری گفت: حجم ورودی آب به گرگانرود و کانالهای شهرستان به صورت لحظهای پایش میشود.
وی با بیان اینکه تقویت دیواره کانالها و همچنین کاهش حجم ورودی آب به کانال داخل شهر از مهمترین برنامهها طی 2 روز اخیر است، اظهار کرد: چند پمپ در شهرها و روستاها در حالت آمادهباش یا ارائه خدمت هستند. همچنین 5 بیل مکانیکی در شهرستان مشغول فعالیتند و هماهنگی لازم برای حضور چند بیل مکانیکی دیگر انجام شده است.