گروگانگیری خواستگار برای گرفتن« بله»
خواستگار سمج وقتی با جواب رد دختر مورد علاقهاش روبهرو شد، او را گروگان گرفت تا به زور «بله» بگیرد؛ غافل از اینکه بله گفتن دختر جوان ترفندی برای فرار از دست او بوده است.
به گزارش همشهری، در آخرین روزهای فروردینماه دختری 28ساله راهی دادسرای جنایی تهران شد و گفت که توسط خواستگار سمجش و 2مرد دیگر ربوده و شکنجه شده است.
وی توضیح داد: شب قبل، از محل کارم بیرون آمدم و به طرف خانه حرکت کردم. خانه ما در شهرک گلستان است اما وقتی پشت در آپارتمان رسیدم و در را باز کردم، ناگهان چند نفر از پشت سر به من حمله کردند و دهان، دست و پایم را گرفته و مرا به داخل خودرویی انداختند. در آن شرایط سعی کردم مقاومت کنم که سرم به جدول کنار خیابان خورد و دچار مصدومیت شدم.
وی ادامه داد: وحشت کرده بودم و نمیدانستم ماجرا از چه قرار است تا اینکه ماشین راه افتاد و لحظاتی بعد متوجه شدم که همهچیز زیر سر خواستگار سابقم به نام پیمان است. او از مدتها قبل خواستگارم بود اما من نمیخواستم با وی ازدواج کنم و به او جواب رد داده بودم و حالا میخواست به زور جواب مثبت بگیرد.
دختر جوان گفت: لحظاتی بعد ماشین مقابل منزل پدر پیمان متوقف شد و آنها مرا به داخل خانه بردند. پس از آن کتکم زدند و پیمان گفت که اگر با او ازدواج نکنم رویم اسید میپاشد و مرا به قتل میرساند. او فریاد میزد که «یا مال منی یا مال خاک» و در آن شرایط آنقدر وحشت کرده بودم که قبول کردم با او ازدواج کنم. در آن لحظات فقط میخواستم راهی برای فرار از دست او پیدا کنم، برای همین او را آرام کردم و گفتم که دوستش دارم و التماس کردم که مرا رها کند. پس از چند ساعت وقتی پیمان باور کرد که همهچیز حل شده و بهزودی با هم ازدواج میکنیم، رهایم کرد و پس از آن تصمیم گرفتم که ماجرا را به پلیس اطلاع دهم.
با این شکایت، تحقیقات درباره ادعای دختر جوان آغاز شد. کارآگاهان راهی محلی شدند که او از آنجا ربوده شده بود و با بررسی تصاویر ضبطشده در دوربینهای مداربسته یکی از ساختمانها متوجه شدند که شب حادثه خواستگار سمج و همدستانش با یک خودروی پژو405 به مقابل این ساختمان آمده و به کمین شاکی نشسته بودند. پس از آدمربایی نیز او را به داخل همان خودرو منتقل کرده و متواری شده بودند. ادامه بررسیها از این حکایت داشت که خودروی موردنظر متعلق به پدر یکی آدمربایان به نام بهروز است.
مخفیگاه بهروز در شهریار شناسایی شد و کارآگاهان با ورود به آنجا هر 3مرد آدمربا را دستگیر کردند. متهمان در همان بازجوییهای اولیه به ربودن شاکی اعتراف کردند و در این میان پیمان گفت: از چندسال پیش خواستگار شاکی هستم و به او علاقه دارم. حتی در این سالها قرار گذاشته بودیم که با هم ازدواج کنیم و همیشه منتظر بودم تا شرایط مهیا شود و جشن عروسی بگیریم اما از مدتی قبل متوجه شدم که دیگر هیچ علاقهای به من ندارد و قرار است با فرد دیگری ازدواج کند. وقتی شنیدم پای خواستگار دیگری در میان است و شاکی به او جواب مثبت داده، دنیا روی سرم خراب شد. برای همین تصمیم گرفتم مانع این اتفاق شوم. با دوستانم ماجرا را در میان گذاشتم و نقشه کشیدیم که دختر مورد علاقهام را ربوده و او را مجبور کنیم که بیخیال خواستگارش شده و با من ازدواج کند، اما درست وقتی تصور میکردم همهچیز حل شده و من بهزودی به خواستهام میرسم، دستگیر شدم و فهمیدم که دختر موردعلاقهام از من شکایت کرده است.
بهگفته سرهنگ علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، با توجه به اعتراف صریح هر سه متهم به ربودن شاکی و ایراد ضرب و جرح وی، متهمان برای تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره مبارزه با آدمربایی پلیس آگاهی قرار گرفتند.