سیل و درسهای آن
جلال میرزایی/ نماینده ایلام و عضو فراکسیون امید مجلس
بحران سیل در ایران و بارشهای شدید باران و برف در 19 استان کشور باعث بر جای گذاشتن خسارتهای میلیاردی بر جادهها، راههای مواصلاتی، بناها و زمینهای کشاورزی شد.
طبق برآورد سازمان میرات فرهنگی فقط حدود 300میلیارد تومان به بناهای تاریخی خسارت وارد شده است. در دیگر بخشها بهخصوص حوزه کشاورزی و تولیدی حجم خسارتها فراوان و سنگینتر است. گزارشها از خسارت 7 هزار میلیارد تومانی به بخشهای کشاورزی و تولیدکننده حکایت دارد.
در یک حجم کلی سازمان مدیریت بحران کشور جمیع خسارتهای مالی را تقریبا بین 15 تا 20هزار میلیارد تومان اعلام کرده است. نکته در اینجاست که آیا سیل و سیلابهای اخیر در کشور صرفا خسارت مالی و مادی برای کشور داشته و یا اینکه حامل فرصتها و زمینههایی مساعد برای بخشهای کشاورزی و اقتصادی کشور نیز هست.
تقریبا در کشور بیشتر همین بعد خسارت مالی سیل برجسته شده است. اما از جنبه دیگری هم میتوان به مسئله نگاه کرد؛ در وهله اول باید گفت که وقوع سیلابهای اخیر در کشور حداقل نگرانی از خشکی اقلیم و فلات ایران را در یک بازه زمانی کوتاهمدت و میانمدت از بین برد. از سوی دیگر برخی از مفروضات محلی و ملی در کشور در ارتباط با پدیده استراتژیک تردیدهای جدی بهوجود آورد؛ ازجمله این مفروضات باورها و نگاههای پذیرفته شده در استان خوزستان بود که مخالف روند انتقال آب از رودخانههای دز، کرخه و کارون به سایر شهرها همچون اصفهان، یزد و کرمان بودند.
نمایندگان مردم محترم خوزستان، ائمهجمعه و فعالان شهری معمولا موضعگیریهای منفی در قبال برداشت آب از سرشاخههای 3 رودخانه ذکر شده داشتند. آب در این منطقه به مسئله سیاسی تبدیل شده بود؛ اینکه چرا آب خوزستان باید به منطقهای دیگر انتقال داده شود.
سیل اخیر نشان داد که این دیدگاهها چندان منطبق بر واقعیت نیست؛ چه بسا اگر سدهایی در بالادست رودخانه کشکان ساخته شده بود، نهتنها خوزستان و زمینهای کشاورزی کل این منطقه زیر آب نمیرفت، بلکه مشکل آبگرفتگی و سیلاب در شهرستان پلدختر هم پیش نمیآمد.
یکی دیگر از جنبههای مثبت سیل اخیر، تصحیح نگرش غلط در ارتباط با سدسازی در کشور بود. با توجه به حجم شدید و بیسابقه بارندگی، اگر سدهای بیشتر با رعایت شرایط استاندارد بهلحاظ مکانی و مهندسی ساخت، احداث میشد، آب بیشتری در کشور ذخیره میشد و با توجه به تجربه خشکسالی و عدماطمینان به آینده میتوانستیم آب شرب و کشاورزی بیشتری نگه داریم. امید آن است که سیلابهای اخیر کشور به این منجر شود که برخی از پروژههای سدسازی که پرونده آنها در وزارت نیرو بایگانی شده، وارد مرحله اجرا و ساخت شود. از نمونه این سدها میتوان به سد بختیاری، سد سازه بون و سد چناره اشاره کرد که ضرورت ساخت فوری آن در کشور احساس میشود.
البته پذیرفتن وجوه مثبت سدسازی بهمعنای به فراموشی سپردن دوره بحران خشکسالی نیست. بنده با نگاه سیاه و سفید به پدیدهها مخالفم و به نگاه خاکستری و فازی باور دارم. برنامهریزیها باید منطبق با تغییرات جدید آب و هوایی باشد. با توجه به تغییرات اقلیمی در سطح جهانی اکنون این احتمال وجود دارد که طی 3روز، 200میلیمتر باران ببارد اما 3ماه حتی یک قطره باران هم نداشته باشیم؛ برای همین برنامهریزیها باید به این سمت سوق یابد که از میزان بارشها برای بخشهای آب شرب و کشاورزی و صنعتی بهینهترین استفاده را داشته باشیم. به این شکل که آب بهدست آمده از 3روز را طوری برنامهریزی کنیم که برای روزهای خشک ما هم پاسخ دهد. در پایان باید گفت که امید ورود به دوره ترسالی نباید منجر به فراموشی تجربه خشکسالی شود.