عطش دانستن و اطلاعات مجعول
فرامرز قرهباغی/ روزنامهنگار
همزمان با هر اتفاق، سانحه، حادثه و پدیدهای سوالهای فراوانی در جامعه شکل میگیرد؛ سوالهایی که درباره چرایی و چگونگی ماجراست و ناشنیدهگرفتن آنها یا پاسخهای نادرست به آنها عواقبی در پی دارد که گاه میتواند از خود سانحه یا حادثه مخربتر باشد و ابعاد گستردهتری بیابد.
درباره بارندگیهای اخیر، از همان ابتدا این سوال مطرح بود که در کشوری که از سالها پیش و به نوعی همواره با کمبود بارندگی مواجه بوده و این کمبودها در سالهای اخیر به شکل بحران کمآبی قابل مشاهده بوده، چرا چنین بارشهایی اتفاق افتاده است.
پاسخ این سوال از سوی رسانههای معتبر و بنگاهها و مؤسساتی که در ساختار حقوقی کشور دارای مجوز اطلاعرسانیاند، آنقدر دیر داده شد که شایعات و اخبار نادرست یکهتاز میدان شدند؛ از شایعه بارورکردن ابرها گرفته تا نقلقولی کذب از سوییکی از متخصصان بنام در این زمینه مبنی بر آغاز دوره ترسالی.
گرچه این شایعات بعدا تکذیب شد، اما به هر حال کل جریان نشان از این دارد که مدیریت اطلاعرسانی و پاسخگویی به افکار عمومی در سازمانها، دستگاهها و مراکزی که چنین وظیفهای دارند، به شدت دچار بحران است.
درواقع انتظار افکار عمومی از مدیریت شایسته اخبار و مهندسی آنها براساس نیازهای اطلاعاتی جامعه به هیچوجه برآورده نشد و همان کاستیها و سردرگمیهایی که در مقابله با سیل و امدادرسانی و خدماترسانی به مناطق آسیبدیده مشاهده میشد، در اینجا هم عینیت یافت. مردم به جای پاسخ پرسشهای خود تکذیب پاسخهای قبلی را که در نبود اطلاعرسانی درست و بموقع از مجاری غیرمجاز منتشر شده بود، دریافت کردند. در مجموع باید گفت اطلاعرسانی نیاز و حق جامعه است و اگر پاسخ روشن و شایستهای در قبال آن وجود نداشته باشد شایعات و اخبار جعلی میتواند صدمات فراوانی را به جامعه وارد کند.