شهرام فرهنگی/ دبیر گروه شهر:
نیمه اردیبهشت سالجاری، در نخستین مناظره انتخاباتی ریاستجمهوری بود که بحث ساختمانهای بلند تهران به میان کشیده شد. حسن روحانی (رئیسجمهور) و معاون اولش (اسحاق جهانگیری) با کلام، به زشتترین تصویر از پایتخت ایران حمله کردند. رئیسجمهور در پاسخ به حرفهای شهردار تهران که گفته بود «هوا را از مردم گرفتید» مسیر بحث را به اکسیژن واقعی کشاند: «در تهران چهکسی هوا را از مردم گرفته است؟ مجوز ساخت این برجهای بزرگ را شما به ثروتمندان دادهاید. مگر شما به همان کسی که ثروت مردم را غارت کرد، مجوز برج 33طبقه ندادید؟ در کوچههای تنگ مجوز برج میدهید. تمام درختان قدیمی تهران دارد قطع میشود و به جای آن برج ساخته میشود.» و البته اسحاق جهانگیری در نوبت خودش شهردار تهران را مقصر اصلیِ ساخت و سازهای پرتراکم و بلندمرتبهسازی در منطقه22 تهران معرفی و محمدباقر قالیباف را متهم به فروش تراکم و از بین بردن فضای زندگی مردم تهران کرد. پاسخ فوری شهردار تهران به این اتهامها استفاده از تاکتیک برگشت دادن توپ به زمین حریف بود. محمدباقر قالیباف مسئولیت را متوجه «شورایعالی معماری و شهرسازی» کرد که براساس قانون این شورا مجوزهای ساختوساز در شهر را صادر میکند.
روز پس از این بحث و جدل برجسازی در مناظره انتخاباتی نامزدهای ریاستجمهوری، رسانههای طرفدار هر طیف آستینها را بالا زدند و با شمارهگیری تلفن همراه مسئولان مختلف در حوزه شهری شروع به جمعآوری مستندات کردند. نمونهاش گفتوگویی کوتاه با «رضا تقیپورانواری» (سخنگوی شورای شهر تهران) است که توسط رسانههای حامی شهردار انجام شد. تقیپور در حرفهایش ادعای باقر قالیباف را با این جملهبندی تأیید کرد: «براساس قانون طرح جامع تفصیلی از سال93 تا به الان هیچگونه مجوز بلندمرتبهسازی صادر نشده است. چنانچه در منطقهای شاهد اجرای بلندمرتبهسازی هستیم، این مجوز به قبل از سال93 برمیگردد و از آن سال تا به الان هیچگونه مجوزی صادر نشده است. براساس قانون، مجوز بلندمرتبهسازیها را شورایعالی معماری و شهرسازی صادر میکند. ترکیب این شورا شامل 3 نماینده از شهرداری و شورای شهر و مابقی نمایندگان و وزرای دولتی هستند. به همین جهت اگر مجوزی برای بلندمرتبهسازی صادر میشود، با رأی اعضای دولتی است و رأی نمایندگان شهرداری هیچ تأثیری ندارد.»
این تأیید البته خیلی سریع (دقایقی بعد) به تردید گرایش پیدا کرد! رسانههای حامی دولت گفتوگویی با رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران (محمد سالاری) ترتیب دادند که در آن شفافسازی شده بود: «این مسئله مربوط به شورایعالی معماری و شهرسازی دولت قبل است که با شهرداری توافق کرده و طی یک مصوبه هشتبندی موجبات انحراف در طرح تفصیلی را فراهم کردند. به موجب مفاد طرحهای جامع و تفصیلی، قرار بود تا زمانی که ضوابط بلندمرتبهسازی تدوین نشود، به هیچ عنوان اجازه بلندمرتبهسازی داده نشود. نخستین انحراف این بود که شهرداری باید ظرف مدت 6ماه نسبت به تدوین ضوابط بلندمرتبهسازی اقدام میکرد که این مهم محقق نشد. یک تبصره نیز به مفاد طرح تفصیلی اضافه کردند که براساس آن تا زمان تصویب آییننامه بلندمرتبهسازی، درخواست پروانه بهصورت موردی به کارگروه کمیسیون ماده5 ارسال شود که در اصل مجوز بلندمرتبهسازیهایی که در دوران قالیباف صادر شد، مبتنی برهمین تبصره بوده است.» و... جستوجو برای یافتن عوامل تبدیل تهران به یکی از زشتترین شهرهای جهان همچنان ادامه دارد. این بحث که در آن حفرههای عمیق قانونی برای فرار از قانون پیشبینی شده، از آن ماجراهایی است که بازماندگان ما در نسلهای آینده باید در زمان نگارش تاریخ مدرن تهران به آن فکر کنند و همچنان دنبال پاسخ قطعی بگردند. تا پیش از آن اما آنچه پیش رو داریم همین تصویر ابر سیاه گرفته از شهری است که بیشتر به درد لوکیشن انیمیشنهای مبارزه با آلودگی هوا میخورد تا زندگی. همین حالا اگر کار را لحظهای رها کنید و از پنجره به بیرون نگاهی بیندازید، جز قمریها و کلاغها، موشها و ما، موجودی در تهران نمیبینید. موشها که در همه جای دنیا میروند زیر زمین و زندگیشان را میکنند. قمریها هرقدر هم آسان بمیرند، آسانتر سر از تخم بیرون میآورند و عین خیالشان هم نیست که این زندگی چقدر... و کلاغها، حتی در بلندترین ارتفاعات هیمالیا، آنها گروهگروه روی شاخههای برفگرفته کاج نشستهاند. در برهوتِ سفیدِ یخبسته، آنها بهخاطر یک لاشه ــ تا حد مرگ ــ بر سر هم منقار میکوبند. اینطور که از ساعت دستکاری شده طبیعت برمیآید، چیزی نمانده تا شروع عصر تنهایی ما و برجها و کلاغها در تهران.