
اقتصاد شهری و هزاران راه نرفته فرهنگی
گفتوگو با کارشناسان درباره ظرفیتهای فرهنگی شهرها که به کسب درآمد پایدار کمک میکند

حامد فوقانی- معصومه مهدیانی/خبرنگار
باید به شهرها اجازه داده شود تا زیباییها، جاذبهها و هر آنچه که آنها را نسبت به شهری دیگر متمایز میکند، به ظهور برسانند. رابرت واگنر، متخصص در زمینه سیاستهای برنامهریزی شهری و شهرسازی چنین مسئلهای را اینگونه معنا میکند: «شهر و تمام عناصرش فرصت نمایش میخواهند؛ نه آنکه در لابهلای تودههای عظیم هرچند زیبا خفه شود.» فردی این سخن را گفته که در حوزه روانشناسی و جامعهشناسی تحصیلات تکمیلی و دانشگاهی دارد. در یککلام میتوان گفت همه شهرها دارای ظرفیتهای بسیاری هستند که اگر فرصت نمایش به آنها داده شود، میتوانند هم حال شهروندانشان را خوب کنند و هم راههای بسیاری را برای جذب گردشگر و درآمدهای پایدار بهوجود آورند؛ بهخصوص راههایی در مسیرهای فرهنگی و هنری. به همین شهرهای ایران نگاهی بیندازید. همه، سرشار از فرصت و ظرفیتهایی فرهنگی ناب هستند؛ فرقی هم نمیکند کلانشهر باشند یا شهری با جمعیت زیر 250هزار نفر. از تبریز و قالیهای معروفش گرفته تا زیلوهای میبد یزد. از انگور رزاقی بجنورد گرفته تا شیره خرمای بوشهر. اینها فرهنگ، هویت و ظرفیتهایی هستند که هم بهخود شهر کمک میکنند و هم شهرهای پیرامونش. بهعبارت دیگر فرصتی هستند در راستای اقتصاد مبتنی بر فرهنگ. به همین منظور با تعدادی از اعضای شورای شهر تهران و کارشناسان در این رابطه گفتوگو کردهایم که ماحصل آن را بهطور خلاصه در این مطلب میخوانید.
محمدجواد حقشناس، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران
عدمشناخت دقیق از حوزه فرهنگ موجب میشود تا برخی از افراد فرهنگ را فقط حوزه هزینه تلقی کنند؛ درحالیکه این تصور اصلا درست نیست. فرهنگ هم میتواند به مثابه سرمایه عمل کند و هم بستر مناسبی برای شکوفایی و رشد خلاقیتها و استعدادهای بزرگی باشد که در این مملکت وجود دارد. امروزه سینما بهعنوان یکی از صنعتهای بزرگ جهان که بار فرهنگی دارد، شناخته میشود. گردشگری، موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی هم در کنار تولید آثاری که دارند بعضا مشاهده میشود که درآمدهای بسیار خوبی را کسب میکنند. شما در برگزاری برخی از گالریها و حراجیهای بزرگ میبینید که یک تابلو از یک هنرمند میلیاردها تومان خریداری میشود که این نشاندهنده بعد سرمایهای هنر است.
حوزه فرهنگ به زعم برخی که آن را حوزه مصرف میدانند، میتواند موجب رونق و توسعه فضای شهری شود. به شرط اینکه بتوانیم بسترهای لازم را برای توسعه و شکوفایی فرهنگ در سطح شهر فراهم کنیم و مشکلات را از پیش روی این حوزه برداریم و در این صورت است که میتوان به آینده اقتصاد فرهنگ بهشدت امیدوار بود و در سال آینده نتایج خوبی را در این حوزه مشاهده کرد.
محمدجواد عیدی، رئیس کمیسیون فرهنگی- اجتماعی مجمع کلانشهرهای کشور
اقتصاد مبتنی بر فرهنگ موجب میشود که کالاهای هویتی خودمان را در بازارهای ثانویه وارد کنیم و حتی سلایق افراد را در خارج از جغرافیای شهری و کشوری مبتنی بر بنمایههای هویتی خودمان کنیم. نخستین تأثیر آن جلوگیری از شهرفروشی است. برای این منظور کافی است ما یک زنجیرهای را در حیطه مدیریت شهری فراتر از جغرافیای شهر مفروض کنیم. اما واقعیت این است که ما در این زمینه از نظر دیپلماسی شهری ضعیف عمل کردهایم. اگر به 4دهه مدیریت شهری در تهران نگاه کنید، به راحتی میبینید که ما به جای بهرهبرداری از ظرفیتهای فرهنگی و دیپلماسی شهری به پروژههای عمرانی بیشتر اهمیت دادهایم. این در حالی است که اهمیت به چنین موضوعاتی از یکسو میتواند به گردشگری مبتنی بر رویداد کمک کند و از سوی دیگر از پدیده مهاجرت بیرویه به سمت شهرهای بزرگ جلوگیری کند. حال برای اینکه بتوانیم در مسیر اقتصاد مبتنی بر فرهنگ حرکت کنیم باید 3سطح را درنظر بگیریم. نخست سطح استانی، دوم ملی و سوم جهانی. برای این موضوع یکنمونه را میتوان ذکر کرد؛ کلانشهرهای تهران و اصفهان، بهترتیب 17خواهرخوانده و 14خواهرخوانده دارند. شهرهای دیگر هم به نسبت خواهرخوانده دارند. این، یک ظرفیت بسیار قوی و غنی بوده که کل شهرهای ایران بتوانند برای تقویت اقتصاد فرهنگشان از آن استفاده کنند. اما فقط در حد تفاهمنامههای فرمایشی باقی ماندهاند ولی در اصل باید حیطههای مدنی در ذیل تفاهمنامههای خواهرخواندگی تعریف میشد. بهعبارتی بازار اولیه خودمان را به بازار ثانویه در شهر دیگر انتقال میدادیم. چه اشکال دارد که خیریهای در تهران با خیریهای دیگر از شهر خواهرخوانده با اصفهان، خواهرخوانده شود و آنها هم از ظرفیت یکدیگر استفاده کنند؛ مثلا لازم نیست شیراز با سئول که خواهرخوانده تهران است، تفاهمنامه امضا کند، بلکه میتواند از همین تفاهمنامه موجود بهره ببرد. ولی از این نکته غفلت شده است. از طرف دیگر باید به ظرفیتهای موجود در شهرهای پیرامونی شهرهای بزرگ نگاه ویژه شود؛ بهطور نمونه کن، شهریار، اسلامشهر، ورامین و دماوند در اطراف تهران آنقدر موضوعات فرهنگی دارند که اهمیت به آنها میتواند بار جمعیتی پایتخت را کاهش دهد و خودشان هم قطب گردشگری شوند. در مورد اصفهان، تبریز، مشهد و... هم اینگونه است؛ مثلا ورزنه استان اصفهان یکقطب گردشگری است، ولی ظرفیت این منطقه، جهانی نشده است. در این شهر زیباترین کویر وجود دارد، تالاب گاوخونی، آخرین پل تاریخی، پنبهزارها و رفتارهای آیینی خاص مثل چادرسفید سرکردن بانوان فقط بخشی از این ظرفیتهاست؛ بنابراین شهرهای ما با تکتک ظرفیتهای فرهنگی و گردشگری که دارند میتوانند به اقتصاد و افزایش درآمدهای پایدار کمک کنند.
حجت نظری، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران
تصور میکنم که اقتصاد مبتنی بر فرهنگ از ملزوماتی است که باید در شهر به آن بپردازیم و کسب درآمد از حوزههای فرهنگی به شرطی که آنقدر نباشد که مردم را از استفاده از فضاهای فرهنگی منع کند، اقدام خوبی است. اینکه از فضایهای مربوط به سینما، تئاتر و موسیقی در حد معقول و منطقی کسب درآمد داشته باشیم، اتفاق بسیار خوبی است که میتواند برای نگهداشت و توسعه این مراکز نیز مثمرثمر باشد. ولی معتقدم که باید در حوزه فرهنگی برای درآمدزایی، تفکیکی قائل شویم. باید بین بخشی که فعالیت تجاری - فرهنگی در آن صورت میگیرد با بخشی که بحث تجاری در آن کمرنگتر است، تفاوت قائل شویم؛ بهطور مثال در حوزه ورزش نگاه درآمدزایی و اقتصادی معنایی ندارد. اغلب کسانی که از امکانات ورزشی شهر و شهرداری تهران استفاده میکنند، کمتر بهدنبال ورزش قهرمانی بوده و بیشتر بهدنبال سلامت جسم و روان خود هستند. از همین رو در این حوزه نباید افزایش قیمت داشته باشیم و به چشم درآمدزایی به این حوزهها نگاه کنیم. حتی باید در این حوزهها هزینه کنیم و اگر لازم باشد، یارانه هم پرداخت کنیم. اما در حوزههای دیگر که فعالیت فرهنگی به نوعی جنبه اقتصادی هم دارد ایرادی ندارد که شهر هم انتفاع خود را ببرد. از فضاهایی که در برج میلاد، پردیسهای سینمایی و پردیس تئاتر داریم، میتوانیم درآمد کسب کرده و برای حوزه فرهنگی و شهر هزینه کنیم. امیدواریم در حوزه اقتصاد مبتنی بر فرهنگ در سال آینده شرایط بهتری داشته باشیم.
امیرحسین پورجوهری، عضو هیأتمدیره گروه دیدهبان تهران
با نگاه اجمالی به موضوع بودجه میتوان به این نتیجه رسید که در بحث اقتصاد مبتنی بر فرهنگ نسبت به دورههای قبل مدیریت شهری اتفاقات خوشایندی در حال وقوع است. در بودجه سال آینده سرفصلهایی اضافه شده که نوید از متنوع و پایدار شدن درآمدهای شهری میدهند. اما اینکه تا چه میزان این موضوعات محقق میشوند، مشخص نیست. خوشبختانه در این دوره حرکت مثبت مدیریت شهری را در زمینه اقتصاد مبتنی بر فرهنگ میتوان دید ولی اینکه این حرکت به نتیجه برسد، موضوعی است که از حالا نمیتوان راجع به آن حرف زد. ساختارهایی که مدیریت شهری باید برای تحقق این موضوع فراهم کند، موجب میشود تا نگرانی برای عدمتحقق این بخشهای بودجه ایجاد شود. بهرغم تمام تلاشهای مدیریت شهری در توجه به بحث اقتصاد مبتنی بر فرهنگ باید عنوان کنم که وزن موارد دیده شده در بودجه قابل ملاحظه نیست. البته با توجه به دوره گذاری که شهرداری در آن قرار دارد این موضوع کاملا طبیعی است. تاکنون عمده منابع درآمد مدیریت شهری از منبع ناپایدار بوده است و اینکه بخواهد به یکباره و در عرض یک سال به سمت درآمد پایدار برود، انتظاری واقعی نیست. از همین رو در این دوره از مدیریت شهری و شورای شهر تغییر محسوسی را شاهد نخواهیم بود. باید بپذیریم که برای تحقق اقتصاد مبتنی بر فرهنگ نیاز به بسترسازی برای حضور بخش خصوصی داریم. اگر اقتصاد فرهنگی را در چارچوب مدیریت شهری دنبال کنیم به هیچ نتیجهای نمیرسیم. در مقیاس حاکمیتی نیز این تجربه را داریم که دولتها برخلاف شعارهایی که دادند، نتوانستند بدون مشارکت بخش خصوصی موفق شوند. از همین رو مدیریت شهری باید به زمینههایی در اقتصاد فرهنگی توجه کند که توان جلب مشارکت بخش خصوصی را داشته و خود بیشتر نقش بسترساز را در این حوزه داشته باشد. امروز باید به بحث تجاریسازی مباحث فرهنگی ضمن حفظ هویت فرهنگی توجه داشته باشیم.