• یکشنبه 9 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 19 شوال 1445
  • 2024 Apr 28
شنبه 22 مرداد 1401
کد مطلب : 168275
+
-

نگاهی به زندگی سرلشکر شهید عباس بابایی

حاجی‌ای که حج نرفته به دیدار خدا رفت

یاد
حاجی‌ای که حج نرفته به دیدار خدا رفت

فرنیا عرب امینی؛ روزنامه‌نگار

امکان ندارد ایرانی باشی و او را نشناسی؛ سرلشکر خلبان عباس بابایی؛ همان که مقام معظم رهبری او را الگوی اخلاقی می‌دانند و درباره‌اش گفته‌اند: «یاد خلبانی چون شهید بابایی هیچ‌گاه از یاد مردم ایران نخواهد رفت.» از زمان شهادتش 35سال می‌گذرد اما هر سال انگار خاطرش بیشتر در اذهان زنده می‌شود. او مخلصانه با خدا معامله کرد. انسانی عاشق که همه تاروپودش را انگار با قرب الهی بافته بودند. ابعاد شخصیتی او آنقدر وسیع است که بیان آن نه در کلام می‌گنجد و نه در زمان. کتاب قطوری می‌خواهد تا درباره‌اش نوشته شود.

عباس سال‌1329در شهر قزوین به دنیا آمد و شد نور چشمی حاج‌اسماعیل بابایی. از همان بچگی خمیره‌اش با دیگر بچه‌های همسن و سال خود فرق می‌کرد. گویی دنیا را به چشم دیگری می‌دید. مرام جوانمردی داشت؛ از آن دسته افرادی که حضورشان مایه دلگرمی جماعتی است. بیشتر از آنکه به فکر خودش باشد حواسش به دیگران بود. اینکه در دوران مدرسه چه فداکاری‌ها برای بابای سرایدار و دوستان نیازمندش انجام می‌داد، بماند که داستانی مفصل دارد. عباس بعد از پایان دوره دبیرستان با اینکه رشته پزشکی قبول شده بود اما ترجیح داد به دانشکده خلبانی نیروی هوایی برود. بعد از گذران آموزش مقدماتی برای تکمیل دوره‌اش به کشور آمریکا اعزام شد. او پرواز با هواپیماهای شکاری را با موفقیت به پایان رساند. بعد از بازگشت به ایران در سال‌1351 با درجه ستوان دومی در پایگاه چهارم شکاری دزفول مشغول خدمت شد. بابایی بعد از اقامتش در دزفول با دختر دایی خود ازدواج کرد. سلما، حسین و محمد ثمره زندگی‌شان هستند.

مکه من ایران است
پس از پیروزی انقلاب، عباس بابایی با ارتقای درجه سرهنگ‌دومی به فرماندهی پایگاه هشتم اصفهان انتخاب شد. از این موضوع زمانی نگذشته بود که سال‌1362به‌ سمت معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد و به تهران انتقال پیدا کرد. شهید بابایی به‌دلیل دلاوری‌ها و رشادت‌هایش در اردیبهشت سال‌1366به درجه سرتیپی مفتخر شد و در همان سال بنا به درخواست‌های پی در پی دوستانش برای شرکت در مراسم حج انتخاب شد اما او پاسخ رد داد و گفت: «مکه من این مرز و بوم است. مکه من آب‌های گرم خلیج‌فارس و کشتی‌هایی است که باید سالم از آن عبور کنند. تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل می‌توانم خود را راضی کنم.» او به کمک همکارانش در مدت ایام حج سال‌1366طرحی را برای عبور سالم کشتی‌‌های تجاری در خلیج‌فارس به اجرا درآوردند که ماحصلش عبور امن 40فروند کشتی غول‌پیکر تجارتی از تنگه خورموسی بود.

روز عید قربان
با اینکه طبق قوانین نظامی مسئولان و مقامات لشکری مجاز به حضور در عملیات‌های برون‌مرزی نبودند اما سرلشکر بابایی هیچ وقت نتوانست خود را از صحنه جنگ جدا بداند برای همین همیشه می‌گفت: «من اگر پرواز نکنم احساس ضعف می‌کنم.» او در 15مرداد سال‌1366درست مصادف با روز عید قربان سوار بر هواپیمای 2کابینه اف - 5 شد و بعد از انجام ماموریت خود هنگام بازگشت مورد اصابت گلوله‌های تیربار ضدهوایی قرار گرفت و در سن 37سالگی به شهادت رسید.

عقاب تیزپرواز آسمان
از رشادت‌های خلبان عباس بابایی، یا به‌عبارت دیگر عقاب تیزپرواز آسمان ایران هر چه بگوییم کم است. او بیش از 3هزار ساعت پرواز و 60عملیات جنگی موفق را در کارنامه نظامی خود دارد. از مهم‌ترین ایده‌های او در صنعت نیروی هوایی می‌توان به بنیانگذاری سوخت‌گیری هوایی با هواپیمای اف -14 اشاره کرد. البته بیان اقدامات نظامی شهید بابایی مفصل است اما می‌توان گفت مهم‌ترین‌شان حمله به پایگاه هوایی الولید (پایگاهی در جوار مرزهای مشترک اردن و سوریه که محل تجمع هواپیماهای عراق بود) شرکت در عملیات‌های والفجر 8، بیت‌المقدس، فتح‌المبین، طریق‌القدس و ارائه طرح اسکورت کشتی‌‌های تجاری و نفتکش در خلیج‌فارس است.

وصیت‌نامه شهید عباس بابایی
 بسم‌الله الرحمن الرحیم
«همسرم‌! راه خدا را انتخاب کن که جز این راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد. ملیحه‌جان اگر مثلا نیم‌ساعتی فکر کردی راجع به موضوعی هرگز به تنهایی فکر نکن حتما از قرآن مجید و سخنان پیامبران - امامان استفاده کن و کمک بگیر- نترس هر چه می‌خواهی بگو. البته درباره هر چیزی اول فکر کن. هر چه که بخواهی در قرآن مجید هست مبادا ناراحت باشی همه‌‌چیز درست می‌شه ولی من می‌خواهم که همیشه خوب فکر کنی. مثلا وقتی یک نفر به تو حرفی می‌زند زود ناراحت نشو درباره‌اش فکر کن. ببین آیا واقعا این حرف درسته یا نه. البته به وسیله ایمانی که به خدا داری. ملیحه‌جان به خدا قسم مسلمان‌بودن تنها فقط به نماز و روزه نیست البته انسان باید نماز بخواند و روزه هم بگیرد. اما برگردیم سرحرف اول اگر دوستت تو را ناراحت کرد بعد پشیمان شد و به تو سلام کرد و از تو کمک خواست حتما به او کمک کن. تا می‌تونی به دوستانت کمک کن و به هر کسی که می‌شناسی و یا نمی‌شناسی خوبی کن. نگذار کسی از تو ناراحت بشه و برنجه.
ملیحه در جوانی پاک‌بودن شیوه پیغمبری است و راه خداست... اگر می‌خواهی عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرف‌هایم گوش کنی. ملیحه هرچقدر می‌توانی درس بخوان. درس بخوان درس بخوان. خوب فکر کن. به مردم کمک کن. خوب قضاوت کن. همیشه از خدا کمک بخواه. راه خدا را هرگز فراموش نکن».

این خبر را به اشتراک بگذارید